• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 26 دی 1397
کد مطلب : 44935
+
-

و باز امید هوای تازه‌

و باز امید هوای تازه‌



سحر سخایی

«عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده، سر فرو بردم در آنجا تا کجا سر برکنم». بر من ببخشایید اگر مرور موسیقایی‌ام، پیچیده لای رویدادهای غیرموسیقایی‌ا‌ست. گمان نمی‌کنم موسیقی‌ زنده‌ای که روح زمان خود می‌شود تنها حاصل موسیقی باشد. سال‌های اول انقلاب سال‌های تک‌چهره‌ها نبود. در واقع شاید این مرور چهل‌ساله به من و شما نشان دهد که اساسا جز مواردی استثنایی و سال‌هایی خاص مثل دهه 60 شمسی، دوران ما دوران تک‌چهره‌ها نیست. ما از تکثرِ صداها بالیده‌ایم. در چهارراه متضادترین انواع موسیقی و بیرون‌آمده از زیستی که به قول یکی چهل‌تکه‌ است و در نگاه دیگری هنوز به مدرنیته واقعی نرسیده. انتخابات دور دوم سیدمحمد خاتمی‌ا‌ست و او با بغض می‌آید پشت میکروفن و شعری از حافظ را که پیش‌تر نوشتم می‌خواند.

دهه تازه‌ای آغاز شده است و پس از فرونشستن آرام آرام تبِ خوانندگانِ مردم‌پسند داخلی، فضای باز شده آبستنِ انواع تازه‌ای از موسیقی‌ خواهد بود. محمدرضا شجریان، در همراهی‌ای سنجیده و درست با حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان، آثاری درخشان را تولید می‌کند. در سال ۱۳۸۰ صدای کمانچه کلهر رساتر از همیشه، اعلام خوانشی تازه از ساز اصغر بهاری است. کمانچه‌ای که کلهر می‌نوازد همان‌قدر که اصالت صدای کمانچه بهاری و نیاکان قاجاری‌اش را ندارد اما قدرت جذب بی‌شمار نوجوان و جوان را دارد. آلبوم« زمستان است» محصول ۱۳۸۰ بود. اثری ملهم از فضا و شعر زمستان مهدی اخوان‌ثالث که پیش‌تر یک‌بار دیگر محمل خلق تجربه‌ای نه چندان موفق با صدای شهرام ناظری هم بود. این زمستان دومی اما یک اتفاق شد. کمانچه و تار کلهر و علیزاده انگار دنبال هم می‌دویدند روی کلمات اخوان. شجریان انگار چند نفر بود وقتی می‌خواند: «حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در، چون موج می‌لرزد». در همین سال مؤسسه ماهور مجموعه‌ای منتشر کرد تحت عنوان «صد سال تار». این مجموعه در واقع جمع‌آوری تارنوازی برجسته‌ترین نوازندگانِ موسیقی کلاسیک ایرانی بود و خبر از استیلای نگاهی تازه در این موسیقی نیز می‌داد؛ نگاهی جامع و رو به گذشته. موسیقی ایرانی بعد از سال‌ها بی‌قراری فرصت یافته بود تا خود را نگاه کند و به راه‌های طی‌شده‌اش بنگرد.

من برای نخستین بار صدای نابغه‌ای مثل پرویز مشکاتیان را در آلبومی شنیدم که در همین سال منتشر شد: «لحظه دیدار». آن شیدایی و شنگی مشکاتیان در صدایی گرفته و محدود شعری از اخوان ثالث را می‌خواند و می‌نواخت که «لحظه دیدار نزدیک است. باز من دیوانه‌ام مستم. باز می‌لرزد دلم دستم».

اما اثر دیگری بازار موسیقی مردم‌پسند را به‌شدت تحت‌تأثیر خود قرار داد. صدای نازک مریم حیدرزاده و شرح حالِ منحصر به‌فردش باعث شد او خیلی زود در آغاز ورودش به عالم موسیقی و ترانه، محبوب شود. حیدر زاده با شعرهای ساده و سبک مخاطبان زیادی دست و پا کرد و آلبوم «مثل هیچ‌کس» با همکاری خشایار اعتمادی اثری مهم در ۱۳۸۰ بود: «من می‌گم من‌و نگا کن. تو می‌گی که جون فدا کن. من می‌گم چشات قشنگه. تو می‌گی دنیا دورنگه».

اما روح زمانه من کجاست؟ جای دیگری‌است؛در یک دربه‌دری دائم و گشتن پی آزادی و آن جای بهتر؛ در چهره‌های متفاوت و غالبا زیبای پسرانی جوان سوار یک جیپ قرمز رنگ. در سفری به سوی شمال ایران. سریال «خط قرمز» موسیقی‌ای داشت که تا مدت‌ها پس از اتمام سریال همچنان محبوب و معروف بود. خواننده تیتراژ پایانی نامش حسین رضائیان بود.

 به گمانم سال ۱۳۸۰ اگر از اشک خاتمی ‌تر باشد، از مرگ یک استادِ تأثیرگذار بر محمدرضا شجریان به نام غلامرضا دادبه نیز متاثر است. در همین سال آن هواپیماهای آهنی به قلب برج‌های دوقلو در نیویورک نفوذ کردند و جهان به دوران تازه‌ای پا نهاد. فریدون فروغی از میان ما رفت، سیدخلیل عالی‌نژاد نوازنده و خواننده یگانه در سوئد به آسمان پر کشید و یک صدا در گوش ما همچنان خواند که

به امید یه هوای تازه‌تر، 

 گفتیم از رفتن و خوندیم از سفر/ اومدیم دل‌و به دریا بزنیم/ رنگ خورشیدو به شب‌ها بزنیم / اما نه اینجا سراب غربته / سهم‌مون یه کوله‌بارِ حسرته 




زرشک زرین

عبدالرضا نعمت‌اللهی 



سال 1380 برای اولین و آخرین بار به فهرست جوایز جشن خانه سینما زرشک زرین اضافه شد. این جایزه قرار بود به بدترین فیلم سال اهدا شود. رئیس انجمن منتقدان در آن سال علی معلم بود. مخالفان جایزه زرشک زرین می‌گفتند این کپی کاری از جشنواره‌های غربی است و علی معلم هم در جوابشان می‌گفت سر تا پای جشنواره ما کپی از غرب است این هم روی‌اش. زرشک آن سال را «شور عشق» به کارگردانی نادر مقدس برد. بهرام رادان و مهناز افشار 2 بازیگر اصلی فیلم بودند. در سال‌های بعد این جایزه از فهرست جوایز حذف شد. اما سال گذشته تعدادی از منتقدان با ارسال نامه‌ای به رئیس انجمن خواستار بازگشت جایزه زرشک زرین برای بدترین فیلم سال شدند.

این خبر را به اشتراک بگذارید