آخرین مأموریت
وقتی آتشنشانان ایستگاه 63تهران برای عملیات اطفای حریق راهی سولهای شدند که در آتش میسوخت، کسی تصورش را هم نمیکرد که این آخرین عملیات آتشنشان 31ساله پایتخت به نام سیداحسان جامعی است. آتشنشان جوانی که پس از پایان ماموریت و در حادثهای اتفاقی دچار برقگرفتگی شد و به شهادت رسید. سیدجلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران به همشهری میگوید:«حادثه حریق ساعت 16:11یکشنبه به آتشنشانی گزارش شد. آتشسوزی در یک انبار کالا حوالی جاده خاوران رخ داده و پس از این تماس تیمی از آتشنشانان راهی محل حادثه شدند.» در محل حادثه، سولهای مسقف به مساحت 300متر که مواد محترقه ازجمله فشفشه و ترقه در داخلش انبار شده بود، شعله میکشید. دو کارگر در داخل انبار محبوس شده بودند که آتشنشانان به سرعت عملیات خود را آغاز کردند و هر دوی آنها را نجات دادند. پس از آن به مهار آتش پرداختند و موفق شدند حریق را خاموش کنند. اما به گفته ملکی، پس از پایان این عملیات یکی از آتشنشانان ایستگاه 63به نام سیداحسان جامعی دچار برقگرفتگی با جریان برق فشار قوی شد و بلافاصله به بیمارستان انتقال یافت که متأسفانه به شهادت رسید.
از نگاه همکار
سیداحسان جامعی، آتشنشان فداکاری است که در این حادثه به شهادت رسید. یکی از همکاران او میگوید: احسان 31سال بیشتر نداشت. متاهل بود و یک دختر 2ساله داشت. او از 9سال پیش به استخدام آتشنشانی در آمده و در ایستگاه 63خدمت میکرد. هنوز هم من و همکاران دیگرم در ایستگاه باورمان نمیشود که احسان از میان ما پر کشیده و آسمانی شده است. وی که در این عملیات حضور داشت ادامه داد: عملیات مهار آتش انبار حدود 2ساعت تا 2ساعت ونیم طول کشید. وقتی تمام شد همه آتشنشانها وسایلشان را جمع کردند تا از آنجا خارج شوند. احسان هم نردبان دستی را برداشت و از انبار خارج شد تا به طرف ماشین آتشنشانی برود اما ناگهان نقش زمین شد. همه ما شوکه شده بودیم، هرچه صدایش میزدیم پاسخ نمیداد. به طرفش رفتیم و متوجه شدیم بهدلیل برقگرفتگی در دم جان باخته است. گویا محلی که آتشسوزی رخ داده بود مجهز به برق فشار قوی بود. از سوی دیگر احسان هم بهدلیل بارندگی لباسهایش مرطوب شده بود، علاوه بر این نردبان هم خیس بود و همین باعث شد که جریان برق به راحتی عبور کرده و باعث مرگش شود. او میگوید: هر چند عملیات موفقآمیز بود اما پایان بسیار تلخی داشت و یکشنبه تلخی برای من و تمام همکارانم رقم خورد. احسان مردی بود که به همه خدمت میکرد. جانش را میگرفت کف دستش و از نجات هرکسی که در دل آتش بود دریغ نمیکرد. حالا هم با رفتنش همه را عزادار کرد.