جای پسماند در زبالهدانی نیست
ایمان دیناروند/ عکاس
تلفیق ضایعات و هنر با رویکرد زیباییشناسانه و مفهومگرا اتفاق بکر و تازهای نیست؛ چنین تلفیقی در هنر مدرن بهخصوص پسامدرن سالهاست جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است.
پس از آنکه در اوایل دهه 30 خورشیدی سیر تحولات هنری راهش را به ایران گشود، هنرمندان نوگرایی که در مسیر مدرنیته قرار گرفتند به دلیل تعلق خاطری که به سنتها و پیشینه فرهنگی – هنری اقلیم خود داشتند، کوشیدند با تلفیق این زیباییهای نوپا با چشماندازهای کهن، کیفیتهای هنری جدیدی خلق کنند. اتفاقی که در نقاشیهای مکتب سقاخانه رخ داد موجب شد هنرمندان این عرصه با فاصله گرفتن از چارچوبهای رایج تحتتأثیر هنر مدرن دست به کشفهای تازه مانند نقاشیخط بزنند.
اما به جز اینها نکته مهم در این زمینه تأثیر فرهنگی این هنر و برپایی چنین نمایشگاههایی است. تغییر رویکرد خانوادهها و شهروندان نسبت به دورریزها از دغدغههای بسیاری از صاحبنظران در حوزههای اجتماعی، محیطزیست و اقتصاد است. روزانه مقادیر بسیار زیادی کالا بدون برگشت به چرخه مصرف امحا میشوند؛ کاری که در حقیقت دور ریختن ثروت به حساب میآید، جا را برای کالاهای مصرفی دیگر باز و چرخه مصرف را تشدید میکند و از همه مهمتر هر روز آسیبی جدی به محیطزیست وارد میآورد. اگر ما به هر چیزی، حتی دور ریز به چشم کالایی قابل استفاده نگاه کنیم در حقیقت بلندترین گام را در زمینه کنترل و مدیریت مصرف برداشتهایم. شهروندی که دورریز را به چرخه مصرف بازمیگرداند هم محیطزیست را از شر زبالهها میرهاند و هم خود را از خرید و مصرف مجدد بینیاز میکند. به هر روی امیدوارم با اشاعه این هنر و توجه بیشتر مردم ما هم در مسیر کشورهایی قرار بگیریم که حداکثر استفاده را از منابع خود میکنند و از ورود وحشتناک و مهارگسیخته زباله به طبیعت فاصله میگیرند.