مسئله آپارتماننشینی، صدای همسایه و زبالهها نیست
حسین ایمانی جاجرمی- جامعهشناس
یکی از مسائل مطرح امروز فرهنگ آپارتماننشینی است و اینکه چرا آموزش این موضوع دغدغه کسی نیست. مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی، قبل از انقلاب یکیدو مطالعه روی مسئله آپارتماننشینی انجام داده بود. مطالعاتی هم که شده بود نشان میداد که مردم ما خیلی با این نوع زندگی آشنا نیستند. اما امروز بهنظر میرسد مسئله اصلی ما در آپارتماننشینی این نیست که آشغالها را دم در بگذاریم یا اینکه چرا همسایه بغلی سروصدا میکند، اینها درک سطحی از مسئله آپارتماننشینی است. مسئله اصلی خیلی مهمتر است. اشکال اصلی از کالبد ساختمانهاست؛ اینکه الزاماتی مثل فضای سبز، فضای عمومی بین آپارتمانها و... در ساخت رعایت نشده است. نگاهی که آدمها به محل سکونتشان دارند، در رفتارشان هم تأثیر میگذارد. در این موضوع فقط عامل انسانی نیست که قابل ملامت است، مسئله استانداردهای ساختوساز است که رعایت نشده. ساختوسازهایی که سالهای اخیر در منطقه22 انجام شده است، نمونه مشخصی از آپارتمانسازی است که در آن استانداردها را رعایت نکردهاند. ما در اکباتان عظیمترین تجربه آپارتمانسازی را داریم، کاری که بخش خصوصی انجام داده است. در اکباتان 1500 واحد ساخته شده و نتیجه کار مجموعه بینظیری است. در اکباتان تقریبا همه استانداردها رعایت شده؛ فاصله بین برجها، فضای سبز، تسهیلاتی که باید باشد، محلی برای هیأت مدیره و مدیرعامل دیده شده و.. همه اینها در کنار هم کمک کرده تا این شهرک در بحث آپارتماننشینی نمونه باشد. ما تجربههای ناموفق زیادی هم داریم که فقط آپارتمانها را ساختهاند، بدون اینکه به الزامات دیگرش توجهای کنند. آپارتماننشینی شیوه سکونت جمعی است که تجربهاش را ما در تاریخ خودمان نداریم. ما در گذشته بهصورت جمعی و در قالب خانوادههای گسترده زندگی میکردیم اما این زندگی جمعی مبنای خونی و خویشاوندی داشت و غریبه در آن جمع نبود. اما در آپارتماننشینی مدرن، قرار است با غریبهها زندگی کنیم و روشن است که الزامات زندگی با غریبه و آشنا فرق میکند. این نوع زندگی، نیازمند سازکارهای خاص است که حتی این سازکار را میشود در اکباتان دید. آدمهایی که در این مجموعه سکونت میکردند، خودشان برای اداره بلوکها و شهرک اساسنامه نوشتهاند، بدون اینکه دولت یا شهرداری در این کار دخیل باشد. آنها حتی هیأتمدیره مرکزی درست کرده و اساسنامه را با کمک وزارت مسکن و شهرسازی وقت قانونی کرده بودند.
اما چرا تجربه آپارتمانسازی اکباتان الگو نشده؟ باید قبول کنیم که ما در مستندسازی ضعیف هستیم و درحالیکه تجربههای خیلی خوبی داریم، مرتب از نو طرح میدهیم. غیراز اکباتان ما مجموعه خوبی هم در شهرک غرب و نازیآباد داریم. همه این ساختوسازها براساس حساب و کتاب بوده اما بعد از انقلاب در بحث آپارتماننشینی صرفا مسائل اقتصادی دیده شدند یا مسئله به ابعاد فنی- کالبدی تقلیل پیدا کرد و الزامات شهرسازی و جامعهشناختی نادیده گرفته شد. مشکل اصلی هم از خود مسئولان شهری بود. هماکنون ما حدود 450هزار واحد خالی در شهر تهران داریم، دلیل این است که مسکن از کالای مصرفی به کالای سرمایهای تبدیل شد. چند دهه قبل مدیریت شهری برای کسب درآمد مجوز ساخت صادر کرد بدون اینکه کیفیت و نحوه زندگی آدمها را درنظر بگیرد و نظارت کند که این کیفیت سقوط نکند. در شهرهای جدید هشتگرد، پردیس و... آموزش آپارتماننشینی دیده میشود. در این شهرکها دفتر توسعه اجتماعی درست کردهاند. این اتفاق مهمی است که شرکت فنی مهندسی که دولتی است به این نتیجه رسیده که این دفتر توسعه اجتماعی داشته باشد و هر کدام از شرکتهای تابعه، مشاور اجتماعی استخدام کنند. در این شهرکها حتی اسنادی تحت عنوان مقررات آپارتماننشینی هم تنظیم شده است. اما مسئله این است که در تهران با عظمت و جمعیتی که دارد، به این موضوع فکر نشده. مسئله این است که کدام دستگاه باید به این موضوع بپردازد. تکلیف اینکه چه کسی باید این آموزش را بدهد، مشخص نیست. وزارت راه و شهرسازی که مسئولیت توسعه شهری کشور را دارد، مسئول است؟ باید از آنها سؤال کنیم که چرا بحث مسکن را فقط به ابعاد کالبدی و سازهای تقلیل دادهای؟ حتی مسئله تعمیر و نگهداری آپارتمان هم مسئله مهمی است. شرکتهایی باید باشند تا برای نگهداری آپارتمانها خدماتی را بدهند. تجربههای موفق خارجی نشان میدهد مسایل اصلی آپارتمان بعد از ساختش شروع میشود ولی در کشور ما فقط میگوییم بسازیم و به فکر نهادهای مکمل نیستیم. شرکتهای تخصصیای هست که کارشان مدیریت و نگهداری ساختمان است و وجود این شرکتها کمک میکند هزینهها پایین بیاید. ساکنان این آپارتمانها نگرانی این نیستند که آب قطع شود، موتورخانه کار نکند و... در این شرایط نیازی نیست که ساکنان خودشان کار را بهدست بگیرند و کارشان به دعوت بکشد ولی مسئله این است که ما این نهادها را رها کردهایم. وقتی مهندسان و سازندهها تنها تصمیمگیرنده باشند، وضعیت همین میشود. در کشور ما وقتی بحران جدی میشود از کارشناسان علوم اجتماعی تقاضای کمک میشود اما کار اصلی پیشگیری است. زمانی که سیاستگذاری میشود، باید از کارشناسان علوم اجتماعی نظر خواست. مثلا در طرح مسکن مهر سیاستگذاریها بهتر بود و در قالب شهرک و محله دیده میشد، تا خیلی از مشکلاتی که الان میبینیم، دیده نمیشد. حتی نوع نگاه سیاستمداران چه رئیسجمهور باشد چه وزیر مسکن و شهرسازی به موضوع مسکن، در نتیجه کار، تفاوت زیادی ایجاد میکند. وضعیت آپارتمانسازی در پردیس وحشتناک است. انگار بچهای با لگوهایش ساختمانها را پای تپهها رها کرده. کسانی که در پردیس آپارتمانسازی کردهاند توجهی به دسترسی، داشتن بیمارستان و مدرسه و.. نداشتهاند. احتمالا گفتهاند ما میسازیم بعدا همهچیز درست میشود. این بعدا میتواند به قیمت نابودی یکیدو نسل تمام شود. نکته خیلی مهم این است که در دنیا آپارتماننشینی الگوی موقت زندگی است، برای افراد تنها یا زوجهای دو نفره تعریف شده. اینکه چهارپنج سال یا حداکثر هفت سال در این آپارتمانها زندگی کنند و بعد با بهتر شدن درآمد و وضعیت زندگیشان در جاهای بهتر و خانههای ویلایی زندگی کنند. اکباتان به همین منظور ساخته شد. آپارتمان برای زندگی دائم نیست. اما ما سیاست شهری نداشتهایم و بالا بردن کیفیت زندگی مردم را از دستور خارج کردهایم. البته داستان آپارتمانهای لوکس فرق میکند. مسئله دیگر جمعیت زیاد تهران است. در حال حاضر در تهران بزرگ 17میلیون نفر زندگی میکنند. سال1341 مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران سمیناری برگزار کرد و همه مسئولان درباره مسایل اجتماعی شهر تهران صحبت کردند. طبق نخستین طرح جامع شهر تهران، پیشبینی این بود که تهران تا سال1370 حداکثر ظرفیت 5و نیم میلیون نفر جمعیت را دارد. مثل این میماند که در پراید با ظرفیت 5نفر، 17نفر سوار کنی، بدیهی است که هر روز با بحران روبهرو شوی. مسئله این است که مسائل شهری ما رها شدهاند.