کشف فرصت
فاطمه منیب/ دانشجوی کارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهران
اگر بخواهیم بهصورت کلی به مفهوم کارآفرینی بیندیشیم، زمانی میتوان گفت کارآفرینی محقق شده که تشخیص فرصت در انتها به اقدام کارآفرینانه منجر شود. اینجا صرفا شناسایی و ارزیابی فرصت کفایت نمیکند، بلکه باید به مرحله بهرهبرداری رسیده باشد و منظور از اقدام کارآفرینانه، همان بهرهبرداری از فرصت شناسایی شده است. حال بنا بر چه معیاری میتوان پی برد که بهرهبرداری از فرصتها صورت گرفته است؟ از عملکرد کارآفرینان، که براساس 3نوع رفتار عمل میکنند.
ایجاد چیزی از هیچ
نظریههای رفتاری بریکولاژ کارآفرینانه در تلاش برای تشریح الگوهایی است که بر ترکیب منابع در دسترس، تمرکز دارند. بریکولاژ، فرآیند بداههسازی است با هر چه که فرد کارآفرین با آن روبهروست. بهعبارتی، یکی از شاخصهای مهم آن استفاده از منابع دمدستی و ارزانقیمت است. یکی از ویژگیهای بریکولاژ این است که یک بیروکولر حاضر به پذیرش این دیدگاه نیست که منابع، چه کاربردی دارند یا ندارند. در درجه اول بر منابع در دسترس تمرکز دارند تا نیازهای بازار. محدودیتهای منابع که بهواسطه محیط به آنها القا میشود را نمیپذیرند و از اهداف و برنامههای درازمدت اجتناب میکنند. نوآوری مشخصه جدانشدنی این فرآیند است. در فرآیند منبعیابی، تأکید بریکولاژ بیشتر بر ساختار و دستهبندی منابع موجود انباشته، مدیریت اشیای یافتشده، بازترکیب منابع (ارزیابی آنها بهمنظور متناسب بودن) و دست بهکار شدن، تا کسب منابع جدید (رفتارهای جستوجوی منابع) یا بیبهره بودن از منابع است.
برنامهسازی
فرآیندی که ازجمله عوامل مهم آن اقدام بدون برنامهریزی قبلی و در سریعترین زمان ممکن است و نکته مهم در آن استفاده از دانشهای تخصصی قبلی است و درنتیجه بیشتر در حیطههای تخصصی و تجربی افراد اتفاق میافتد و پس از چندی لازم است ایده اولیه تغییر کند یا جای خود را به کسبوکار دیگری بدهد. محوریت با خلاقیت است و هیچگونه پیشبینی برای آینده کسبوکار متصور نیست. بهعبارتی، افرادی از این روش استفاده میکنند که شناخت و تجربه خوبی از حوزهای که در آن تشخیص فرصت اتفاق میافتد، دارند. این افراد آگاه، بلافاصله پس از تشخیص فرصت، دستبهکار میشوند و آن را به مرحله اجرا درمیآورند و رمز موفقیتشان دانش تجربی و تخصصی پیشین و سرعت در اقدام بهعمل است. ناگفته نماند که بهعلت ضعف در انتقال تجربیات و دانش کسبوکار بین نسلها و کمرنگشدن مدل استاد - شاگردی، این روش در کشورمان چندان رواج ندارد.
تفکر شهرسازانه
در این روش بهمحض شکلگرفتن ایده و جرقه ذهنی، کارآفرین کسبوکار خود را شروع میکند و بهتدریج براساس بازخوردهایی که از روند مراحل مختلف کسبوکار دریافت میکند، بهطور مرتب به بازنگری و اصلاح میپردازد. در این روش، کسبوکار از یک گوشه بازار و در مقیاس کوچک و البته با درصدی از ریسکپذیری آغاز میشود. در این روش ممکن است پس از مدتی، کسبوکار فعلی او هیچ ارتباطی با آنچه شروع کرده نداشته باشد، چراکه با بازنگری مستمر مرتبا اصلاحاتی انجام شده، توسعه و حتی تغییر مسیر داده شده است. با این روش و در کمترین زمان ممکن و بدون فوت وقت با درنظر داشتن میزان قابلپذیرشی از ریسک، تصمیمات اتخاذ و کار در ابعاد کوچک آغاز میشود. در مسیر توسعه ممکن است از دیگران کمک گرفته شود یا مشارکت کاری اتفاق افتد. این روشی است که بیشترین درصد فرآیند تشخیص فرصت را به خود اختصاص داده است.