نمیخواهیم روی فیلمسازان را کم کنیم
مسعود میر:
ما بیرون گود ایستاده ایم لابد در برابر کسی که باید یک جشنواره سینمایی را به سامان برساند اما هر لحظه و هر خبر پیرامونش می تواند جماعتی را برآشفته کند.دلخوری جماعت فیلمساز یک سوی حکایت است، گلایه های همیشگی آنهایی هم که انگار سینما را ابزار تهاجم می دانند قصه خودش را دارد و دغدغه های جماعت روزنامه نگار و منتقد هم که انگار جهیزیه هر جشنواره و فستیوالی است. دبیر جشنواره باید پاسخگوی همه این افراد باشد و قرعه این پاسخگویی امسال به نام معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی افتاده است که جشنواره را هم دبیری کند. ابراهیم داروغه زاده در این التهاب زمستانی پیش از آغاز جشنواره سیوششم روبهروی ما مینشیند و میگوید هر جشنواره ای که در این مملکت آبرومندانه و خوب برگزار شود حتما موی برگزار کنندگانش را سپیدکرده است.
شما معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی هستید و همزمان، دبیری جشنواره سیوششم هم به عهده شما گذاشته شده است؛ خب طبعا چنین چیزی در دنیا وجود ندارد و راستش موضوع، کمی نگرانکننده به نظر میرسد؛ چون این انتخاب میتواند به این معنی باشد که از همان ابتدا میخواهید همهچیز را کنترل کنید!
به هر حال هر کسی که معاون ارزشیابی باشد طبیعتا وظیفهاش را انجام میدهد و هر کسی هم که در جشنواره، دبیر باشد طبیعتا وظایفی دارد که باید انجام دهد. اول راجع به خودم بگویم که طبیعتا من یکی از مدیران نظارت و ارزشیابی دولتی هستم که قرار است در حوزه فرهنگ یک مقدار گشایش ایجاد کند و بالطبع اگر من این مسئولیت را قبول کردهام برای این بوده که بتوانم ارتباط بهتری با اهالی سینما برقرار کنم و بحث نظارت و ارزشیابی را از راه گفتوگو و تعامل رودررو به سطحی برسانم که در نهایت، این کارها به خود اهالی سینما واگذار شود. در واقع با این نگاه، مسئولیت نظارت و ارزشیابی را قبول کردم و به نظر خودم، چنین نگاهی، از مسئولیت دبیری جشنواره خیلی دور نیست.
پروانههایی که شما برای نمایش فیلمها در جشنواره صادر میکنید برای نمایش عمومی هم کاربرد دارد؟ مثلا ما «خانه پدری» را در جشنواره دیدهایم و احتمالا آن فیلم هم مشمول همین قانون بوده؛ یعنی پروانه نمایشی داشته و تأیید شده است؛ عقلای سینمای ما هم گفتهاند که فیلم مقبولیاست ولی در نهایت، اتفاقات عجیب و غریبی برای آن افتاد!
این منحصر به جشنواره نیست. فیلمهایی با پروانهنمایشهای کامل و بهاصطلاح دائم هم داشتهایم که اکران نشده است؛ پس این ربطی به جشنواره ندارد. بله! بعضی از فیلمها در جشنواره دیده میشوند و ممکن است برای آنها حاشیهای هم به وجود بیاید اما تعداد این فیلمها بسیار محدود است. فرض کنید که در 36دوره جشنوارهای که برگزار شدهاند در هر دوره برای یک فیلم یا در هر 2دوره برای یک فیلم، چنین اتفاقی افتاده باشد ولی به هر حال ما در همین زمانها، فیلمهایی هم داشتهایم که به شورای پروانه نمایش آمده و مجوز دائم هم گرفته ولی امکان اکران پیدا نکرده است. به نظر من، اتفاقا ما باید روی این اصل پافشاری کنیم و بگوییم که به هر حال، احترام به قانون یا مقیدبودن همه گروههای فرهنگی، فکری و سیاسی به قانون جمهوری اسلامی، از اوجب واجبات است و باید فصلالخطاب همه کسانی که نظام جمهوری اسلامی را دوست دارند، قانون باشد. من قصد جسارت ندارم ولی از نظر من، کسانی که در حقیقت به پروانهای که شورای پروانه نمایش دولت جمهوری اسلامی ایران صادر کرده، احترام نمیگذارند و به هر نحوی اجازه نمیدهند که آن فیلم نمایش داده شود مثل همین اغتشاشگران هستند. فرق اغتشاشگر با کسانی که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت مدنی میکنند یا اعتراض میکنند چیست؟ ما الان میگوییم اعتراض، حق مردم است. اعتراض قانونی حق مردم است و همه داریم این موضوع را میگوییم. در تریبونهای نمازجمعه هم اعلام و گفته میشود که به لحاظ قانونی، اعتراض حق مردم است. حالا اگر حتی یک فیلم هم ساخته شود که هدفش اعتراض به گروهی باشد یا حرف متفاوتی بزند، اگر در چارچوب قانون ساخته شده باشد و قانون به آن مجوز داده باشد، باید همه گروهها و جناحهای سیاسی تمکین کنند و اجازه دهند که فیلم، اکران و راجع به آن حرف زده شود. ممکن است خودم بهعنوان معاون نظارت و ارزشیابی نسبت به بعضی از فیلمها نقد داشته و آنها را دوست نداشته باشم ولی واقعیت این است که اگر من که اینجا مسئولیتی دارم و در نظام جمهوری اسلامی ایران حکمی گرفتهام، نتوانم قانونی را که مربوط به خودم است اجرا کنم، خب در تمام کشور نیز همینطور خواهد شد و طبیعتا هرجومرج حاکم میشود.
حالا که بحث به اینجا رسید راجع به «عصبانی نیستم» صحبت کنیم. عصبانی نیستم، فیلم مجوزداری است ولی عدهای حاضر نیستند تمکین کنند؛ فحش میدهند، شلوغ میکنند و میخواهند سیلی بزنند. بالاخره تکلیف چیست؟
به هر حال از سال88 دلخوریهایی بین گروههای سیاسی ایجاد شد و طرفداران هر کدام از جناحها به خاطر اتفاقاتی که رخ داد، از یکدیگر دلخور و آزردهخاطر شدند. عصبانی نیستم فیلمیاست که آزردگی گروهی را به تصویر میکشد و به همین دلیل گروه دیگر، برنتابید که این فیلم بخواهد اکران عمومی شود. اعتراض کردند و جلوی اکران عمومی فیلم گرفته شد. بعد از چند سال، این فیلم و چند فیلم دیگر که به موضوع انتخابات88 ربط داشتند مورد بازبینی قرار گرفتند و با نظر خود عوامل، یکسری اصلاحات در آنها انجام شد. به هر حال هر کارگردانی دوست دارد که اثرش دیده شود. حتی شاید خود کارگردان این فیلم هم وقتی از آن التهابات دور شد، منعطفتر، پختهتر و باتجربهتر با موضوع برخورد کرد و الان این فیلم پروانه نمایش دارد و حتما اکران میشود.
چه تاریخی اکران میشود؟
زمانش را نمیتوانیم بگوییم ولی بهزودی اکران میشود.
این بهزودی که میفرمایید عید است؟ سال بعد است؟ 2سال بعد است؟ چون ظاهرا یک مدیریت تأخیری هم وجود دارد.
نه تا قبل از پایان سال96 اکران میشود.
به قول معروف، دستور یا فشاری هم پشت این فیلمها بود؛ چراکه آقای وزیر گفته بودند این ماجرا زودتر حل شود. ظاهرا همهچیز داشت مسالمتآمیز پیش میرفت. «رستاخیز» را من نمیدانم ولی بین این 5ـ4 فیلمی که سروصدا کرد، تنها فیلمی که کمی عاقبتبهخیر شد «خانه دختر» بود که آن هم اصلا مثله شده و کسی که الان فیلم را ببیند، یک درصد هم متوجه موضوع آن پدر نخواهد شد؛ یعنی انگار کلا قصه عوض شده است.
تهیهکننده«خانه دختر» میگوید که از اول هم موضوعشان در فیلمنامه پدر نبوده و این برداشتی که بعضیها در جشنواره داشتهاند درواقع سوءتفاهم بوده و نه من، نه تیم تهیه این کار، هدفمان در فیلمنامه اصلا این نبوده است؛ وقتی این سوءتفاهم را برطرف کردیم، فیلم اکران شد. بحث مثلهشدن و اینها را هم میتوانید از خود تهیهکنندهاش سؤال کنید.
ولی من هر وقت با خود ایشان صحبت میکنم میگوید که فیلمش بیات شده و مانده و به همین دلیل مجبور است به چیزهایی تن بدهد.
یک مقدارش را هم بگذارید به حساب تبلیغاتی که میخواهند برای فیلمهایشان توسط رسانهها فراگیر شود.
راجع به «آشغالهای دوستداشتنی» توضیح میدهید؟ بالاخره تکلیف محسن امیریوسفی چیست؟
به طور کلی، فیلمهایی که بازبینی مجدد شدهاند و اصلاحات آنها انجام شده و پروانه نمایش گرفتهاند حتما در یک بازه زمانی با شرایط آرام و به دور از حساسیت، اکران خواهند شد که نخستین آنها خانه دختر است.
به دور از حساسیت دقیقا چه معنایی دارد؟ بالاخره یکسری از آدمها ذاتا راجع به این موضوع، حساس و گلایهمند هستند و اعتراض دارند.
منظورم حساسیت کاذب است. سعی ما بر این است که اجازه ندهیم این اتفاق بیفتد؛ یعنی این فیلم مثل یک فیلم سینمایی وارد چرخه اکران شود و نمایش داده شود نه بهعنوان یک بیانیه سیاسی.
ظاهرا قرار است امسال جشنوارهای جمعوجور برگزار کنید؛ گویی دستور نانوشتهای وجود دارد که همهچیز به نوعی محدود شود. مثلا یک روز گفتند فرشقرمز نداریم، روز دیگر تعداد فیلمها کم شد و تا همین الان هم که با شما صحبت میکنم خبری از بخشهای جنبی نیست! ماجرای بودجه و سال گذشته را میدانم و البته این را هم میدانم که سازمان سینمایی میخواهد با ملایمت، جشنوارهای آرام، کمخرج و بیدردسر برگزار کند که البته در سیاست سازمانی اتفاق خوبی به نظر میرسد اما نمیدانم که مابازای بیرونی آن چیست. به هر حال ممکن است خیلیها گلایهمند باشند. با این نظر موافقید؟
ما سعی میکنیم یک جشنواره مطابق با معیارهای حرفهای جشنواره در دنیا برگزار کنیم. جشنواره فیلم فجر ما 2بخش مجزا دارد که در مورد هر کدام باید جداگانه صحبت کرد. یک بخش از آن مثل همه فستیوالها، جشنواره و مسابقه است که به صورت حرفهای برگزار میشود و فیلمسازان طبق یک آییننامه در آن شرکت میکنند و داوری و مراسم اختتامیه دارد که مهمترین بخش جشنواره هم همیشه همین بخش مسابقه سینمای ایران بوده است و همان بحث اختتامیه و اهدای جوایز. یک بخش جشن هم داریم به واسطه اینکه این جشنواره در ایام مبارک دهه فجر برگزار میشود و یکی از جشنهای دههفجر است. در حقیقت سینما سعی میکند دین خود را به انقلاب ادا کند و از طریق فیلمهایی که هنوز هیچکس ندیده و برای همه مردم جذاب است، در روزهای سالگرد پیروزی انقلاب، شور و شعفی در جامعه ایجاد میکند که در مورد آن هم جداگانه برنامهریزی میشود. پس ما برای بخش جشن باید برنامهریزی کنیم و طبیعتا آنجا هم اکرانهایی خواهیم داشت تا همه مردم بتوانند در این جشن شرکت کنند؛ مثلا چندسالیاست که به شکل محدودی، در تعدادی از استانها هم تعدادی از فیلمهای جشنواره نمایش داده میشود.
ما سعی کردهایم نسبت به جشنواره دوره قبل، کمترین تغییرات را داشته باشیم. قبل از اینکه آییننامه را منتشر کنیم، خیلی صحبت بر سر این بود که قرار است جوایز فنی، حذف و جشنواره کوچک شود اما اگر به آییننامه جشنواره دقت کنید، میبینید که چنین نشد. تنها اتفاقی که امسال نسبت به دوره قبل افتاد این بود که ما در بخش مسابقه 22فیلم داریم اما سال گذشته 33فیلم داشتیم. اتفاق دیگر این است که 2فیلم مستند را هم به سودای سیمرغ اضافه کردهایم.
بخش «هنر و تجربه» چه شد؟ از پارسال انگار حذف شده!
ما معتقدیم که هنر و تجربه هم اگر سینماست، وارد سینما شود. فجر، جشنواره سینمای داستانی حرفهای بلند است؛ اگر 2تا مستند هم آوردهایم دلیلش این بوده که خواستهایم کاری کنیم که بهتدریج بتوانیم مستند را هم با اکران، عجین و برای مخاطب، فرهنگسازی کنیم. به این نتیجه رسیدیم که بهتر است از جشنواره شروع کنیم. به همان میزانی که به فیلمهای داستانی امسال باکس دادهایم به فیلمهای مستند هم در سینمای مردمی و در سینمای رسانه باکس دادهایم.
تعداد سانسهای نمایش فیلمها هم کم شده!
ما باید این واقعیت را بپذیریم که نمیتوانیم در جشنواره، دست سینما را برای تمام دوستداران سینما که باید در طول سال به سینما بروند، رو کنیم. بعضی از فیلمها واقعا در جشنواره آسیب میبینند؛ بعضی از فیلمها اتفاقا به نفعشان است که در جشنواره نباشند؛ بعضی از فیلمها وقتی در جشنواره هستند خیلی سود میبرند؛ بالاخره هر کدام از این فیلمها، ماهیت متفاوتی دارند. همیشه تهیهکنندهها به ما اعتراض داشتند که این تعداد نمایش در جشنواره فیلم فجر خیلی زیاد است و ما سعی کردیم این مسئله را مدیریت کنیم. ضمنا به این موضوع هم توجه داشته باشید که مثلا سال گذشته ضریب اشغال سینماهای جشنواره ما زیر50درصد بوده و این هم خوب نیست که ما تعداد سینماها، سالنها و سانسها را آنقدر زیاد کنیم که فیلمهای جشنواره در سالنهای خالی نمایش داده شود.
بودجه جشنواره امسال چقدر است؟
گفتنش الان فایدهای ندارد؛ آخر جشنواره سورپرایزتان میکنم.
درباره فیلم انیمیشن منتخب در بخش مسابقه هم توضیح میدهید؟
داستان انیمیشن با آنچه در سینما وجود دارد یک مقدار متفاوت است؛ چون بین رشتههای انیمیشن هم رقابتپذیری وجود دارد. ما حتی اگر بتوانیم 5فیلم انیمیشن برای سال آینده داشته باشیم، این اتفاق میتواند بیفتد که یک گروه برای فیلمهای سینمایی انیمیشن در جشنواره ایجاد کنیم. به هر حال هر قدر که به سینمای انیمیشن کمک کنیم روا و ثواب است؛ یعنی جا دارد که سازمان سینمایی تا حدی که امکان دارد به شکلگیری و رشد سینمای انیمیشن کمک کند. به همین دلیل هم این یک فیلم که واقعا واجد شرایط انتخاب بود و رأی بالایی داشت، انتخاب شد.
راجع به 2فیلم «شعلهور» و «امپراتور جهنم» هم توضیح بدهید. همین الان هم در سایت جشنواره این بند وجود دارد که اگر فیلمی قبلا تحویل دفتر جشنواره شده باشد یا دیده شده باشد، حق حضور ندارد. این یک اشکال قانونی است که باید برطرف شود یا نوعی توجه به فیلمهای با بودجه دولتی مد نظر بوده است؟
در آییننامه جشنواره این موضوع قید شده که هر جا موردی دچار ابهام شود دبیر جشنواره میتواند رأی و نظرش را بدهد و بر اساس آن عمل کند؛ همیشه هم بوده و مختص این دوره نیست. همه دوست دارند که در ایام جشنواره فیلمهایشان را برسانند؛ زمانبندی جشنواره هم به شکلیاست که بعضی از فیلمها در حال تدوین نهایی هستند؛ پس یک نسخه میآورند و به دبیرخانه جشنواره تحویل میدهند و اصرار میکنند که آن نسخه دیده شود و بعد نسخه کاملتر را میآورند. شاید با همین نسخه هم هیأت انتخاب اقناع شود. در خیلی از موارد، هیأت انتخاب، حتی با نسخه ناقص یک فیلم اقناع شدهاند و آن فیلم وارد بخش مسابقه شده و همزمان هم کارهای تولید آن انجام شده و در زمان نمایش، فیلم کاملی اکران شده است. خیلی از فیلمهای ما هستند که نسخه کامل و از لابراتوار درآمدهشان در هیأت انتخاب دیده نمیشود.
این مسئله چقدر در جشنوارههای دنیا باب است؟ ما میخواهیم حرفهایتر شویم و به سمت جلو حرکت کنیم. واقعا جاهای دیگر هم اینطور است؟
ما یک جشنواره جهانی داریم که آنجا این قانون کاملا رعایت میشود؛ چون فیلم ایرانی و فیلم خارجی برای رقابت در یک صف قرار میگیرند و به شکل حرفهای، فیلم باید کامل شده باشد. اینجا فیلم و جشنواره و اکران به هم وصل هستند. در حقیقت جشنواره فیلم فجر، سال نوی سینمای ایران است؛ اکران همه فیلمهایی که سالهای قبل تولید شدهاند تقریبا تمام میشود و بعد از جشنواره، ما وارد اکران جدید میشویم. در واقع تولید ما به آخر سال و جشنواره وصل میشود. ما هم که نمیخواهیم روی فیلمسازان خودمان را کم کنیم؛ پس هر فیلمی که آماده باشد و شرایط انتخاب را داشته باشد میتواند به هیأت انتخاب تحویل داده شود؛ به این شرط که نسخه کاملش تا اواخر دیماه به دبیرخانه برسد. باید توجه داشته باشیم که جشنواره در خدمت سینمای ایران است و باید از هر فعالیتی که به ماهیت و کلیت سینمای ایران کمک کند، استقبال کنیم. فیلمهای مهم را نمیتوان نادیده گرفت.
خب مثلا همین امپراتوری جهنم که بهعنوان یکی از فیلمهای مهم داریم در مورد آنها صحبت میکنیم مخالفان جدیای دارد؛ مثل آقای افروغ که در هیأت انتخاب سال گذشته جشنواره فیلم را دیده است.
من میگویم فیلمی که پروداکشن بزرگی داشته، با موضوع مهمی ساخته شده، برای آن 2سال زحمت کشیده شده و استانداردهای لازم را هم برای حضور در جشنواره داشته چرا باید محل بحث باشد. باید اجازه داد که فیلم، نمایش داده شود و منتقدان و مخالفان در مورد آن صحبت کنند. من میگویم آشغالهای دوستداشتنی، عصبانی نیستم و تمام فیلمهایی که راجع به مضمون و محتوای آنها اختلاف نظر هست اما پروانه نمایش گرفتهاند باید اکران شوند؛ این هم همینطور. این هم فیلم مهمی است؛ یعنی اینطور نبوده که این فیلم صلاحیت نداشته باشد و بعد بخواهند آن را بپذیرند.
یعنی اینکه فیلم با سرمایه دولتی ساخته شده و باید مورد توجه قرار بگیرد در این موضوع دخیل نبوده است؟
هیأت انتخاب اصلا کاری به این کارها ندارد. الان بعضی از تهیهکنندهها یا کارگردانها میگویند که مثلا ما با بخش خصوصی فیلم ساختهایم یا کسی میگوید که من با هزینه شخصیام فیلم ساختهام. شما وقتی در هیأت انتخاب قرار میگیرید، فقط فیلم را میبینید؛ هیچ وظیفهای ندارید که بپرسید سرمایه آن از کجا آمده و آیا شخصی بوده یا دولتی!
یعنی از طرف شما اصلا توصیه یا نظر شخصی یا چنین چیزهایی وجود نداشته؟
واقعیت این است که هر کدام از این فیلمها که بیرون میماند برای خود من ـ چه بهعنوان دبیر چه بهعنوان معاون نظارتـ واقعا آزاردهنده است؛ بهخصوص فیلمهایی که در بخش خصوصی ساخته شده. کارگردانها و تهیهکنندهها میآیند گفتوگو میکنند و نمیدانم اصلا چه باید به آنها بگویم. بالاخره این فیلمها، فیلمهایی هستند که من همهشان را دوست دارم چون به همهشان مجوز دادهام ولی توصیهای که دارم یا چیزی که من را کمی آرام میکند این است که فیلم نباید همه هستی و نیستی خودش را به جشنواره پیوند بزند. وقتی ما فیلمی میسازیم، باید برای ارتباطبرقرارکردن با مخاطب بسازیم، برای اکران بسازیم و همه فیلمها هم از حضور در جشنواره سود نمیبرند. این مسئلهایاست که همه فیلمسازهای ما باید بدانند و اگر فیلم خوبی ساختهاند، به خودشان و فیلمشان اعتماد داشته باشند. فیلم خوب راه خودش را باز میکند. اصلا ممکن است هیأت انتخاب اشتباه کند. تا حالا همه هیأت انتخابهایی که در جشنوارهها بودهاند، اشتباه کردهاند. داورهای جشنواره هم اشتباه کردهاند. فیلمی را گفتهاند که خیلی خوب است و پیشبینی کردهاند که پرفروش خواهد بود ولی اصلا در اکران موفق نشده است؛ بعضی از فیلمها هم بوده که در جشنواره اصلا پذیرفته نشده ولی در اکران موفق بوده است. تنها امیدم این است که فیلمهایی که خوب هستند بتوانند حق خودشان را در اکران بگیرند.
یعنی شما معتقدید که همه فیلمها از شرکت در جشنواره سود نمیبرند؟
بعضی از فیلمها وارد جشنواره میشوند و در همان ایام با واکنش سرد منتقدان و رسانهها مواجه میشوند؛ چون در آن ایام، اخبار مربوط به جشنواره منتشر و پیگیری میشود. این فیلمها در زمان اکران آسیب میبینند.
چرا پردیس ملت برای اهالی رسانه انتخاب شد؟
در اینکه ما سینمای مخصوص رسانه میخواهیم حرفی نیست اما در برج میلاد هم نمیتوانستیم ادامه دهیم چون بالاخره 8ـ7سال گذشته روندی ایجاد شده بود که همه میخواستند به میلاد بیایند و در کنار اهالی رسانه فیلم ببینند؛ بچههای رسانه هم میگفتند یک سینما به ما بدهید که خودمان در آرامش فیلم ببینیم؛ چون در برج میلاد، بچه میآید، مهمان و مدیر و مسئول میآید، همهجور آدمی میآید؛ پس باید به سمت گزینههایی میرفتیم که مخصوص رسانهها باشد؛ منتها بحثهای ظرفیت، دسترسی، امکانات رفاهی و نمایشی سالن را هم باید در نظر میگرفتیم.
چرا جشنواره فجر، کاخ جشنواره ندارد؟
ببینید! ما یک سینمای رسانهها داریم و یک سینمای دیگر هم مخصوص آن دسته از هنرمندان سینما که فیلم ندارند و اهالی صنوف سینما و مهمانها. این گروه قرار است در باغکتاب فیلم ببینند.
چرا کاخ مردمی حذف شد؛ این هم در جهت کاهش هزینهها بود؟
نه بحث کاهش هزینهها نیست؛ آن اصلا هزینه نداشت؛ چون ما در حقیقت برای طبقه لاکچری تهران فضایی ایجاد کرده بودیم که قیمت بالای بلیت آن، هزینههایش را جبران میکرد.
چرا منتفی شد؟
برای اینکه ما سعی داریم هنرمندان را هم در همان سینمای مردمی برای اکران فیلمهایشان دعوت کنیم.
یعنی تیم یک فیلم خودشان بروند سروقت فیلمهایشان؟
ببینید! سینماها مشخص است. تمام فیلمهای امسال از همان روز اول، برنامههای سینماهایشان مشخص است که فلان ساعت از فلان سینما، در اختیار آنهاست.
پیشبینی شما برای سال آینده سینما به لحاظ گیشه، اوضاعواحوال و تنشها چیست؟
تنش که نخواهیم داشت انشاءالله. اگر همه کمی منعطفتر باشند و فرهنگیتر فکر و عمل کنند، طبیعتا تنشی نخواهیم داشت. تنش زمانی ایجاد میشود که آدمها نتوانند نظراتشان را راحت بیان کنند؛ فیلمساز نتواند راحت فیلمش را بسازد؛ منتقد نتواند راحت نقدش را بنویسد؛ اینهاست که جایی به تنش یا فریاد تبدیل میشود. فکر میکنم و امیدوارم که سال خیلی خوبی داشته باشیم؛ سالی که یک حال خوب برای همه اهالی سینما ایجاد شود و شروع آن میتواند از همین جشنواره فیلم فجر باشد.
در سالهای آغازین دولت آقای روحانی، آقای ایوبی پیگیر وضع کسانی که از فضا دور شده و درواقع با سینما قهر کرده بودند، شد تا دوباره فیلم بسازند. الان این مسئله همچنان پیگیری میشود یا نه؟
الان فضا برای فیلمسازی همه مهیاست. مسئله و مشکلی که از طرف دولت باشد وجود ندارد و بیشتر افراد هم دارند فیلم میسازند. به هر حال به یک نکته هم توجه داشته باشید؛ این رفتن به گذشته و فضای نوستالژی، نباید آنقدر شدید و عمیق باشد که ما از تقواییهای امروز غافل شویم. بالاخره این همه جوان خوب دارند فیلم میسازند. برای مثال الان افرادی در حال ساخت فیلم هستند که فیلم اولشان انبوهی سیمرغ گرفته است.
درست است اما بعد به کسی مثل سعید روستایی مجوز ندادند، همهچیز به هم ریخت و فیلمش هم به جشنواره نرسید.
نه! مجوز گرفت.
بله ولی دیگر به جشنواره نرسید.
بله، به جشنواره نرسید ولی به هر حال همه سینما هم که جشنواره نیست! یک مقدار دیر اقدام کردند و تهیهکننده عوض کردند ولی به هر حال با کمترین تغییر هم مجوز گرفتند. همه ما باید احترام زیادی نسبت به پیشکسوتان داشته باشیم و داریم و از هر امکانی برای فعالیت آنان استقبال میکنیم، اما این اصل نباید باعث شود که جوانها و استعدادهایمان نادیده گرفته شوند؛ آن هم در زمانی که دارند فیلم میسازند و فیلمهای خیلی خوبی هم میسازند و واقعا بعضی از آنها خیلی خیلی بهتر از استادان خودشان فیلم میسازند.