• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 27 دی 1396
کد مطلب : 4388
+
-

تلگرام هم ولگرام شد!

یادداشت
تلگرام هم ولگرام شد!

رضا رفیع |طنزپرداز و مجری تلویزیون:

 

کم‌کم داشتیم خیال می‌کردیم که قرار است مادام‌العمر در عصر اینترنت در حالت مرخص فیلترنت بمانیم و درجا بزنیم که بحمدالله والمنه، در آغاز این هفته و پس از 2هفته که تلگرام فیلتر شده بود و فقط به ضرب‌وزور فیلترشکن لامصب می‌شد به آن ورود پیدا کرد ـ و یک فکر عقب‌مانده‌ای هم در همین فاصله روی پارچه‌نوشته‌هایی آویزان از تیر چراغ برق نوشت: فیلترشکن، یعنی سلام گناه! ـ بالاخره، شست دولت، آن دگمه مربوطه را فشار داد و گرفتگی موقتی تلگرام برطرف شد. تلگرام، ولگرام شد!

ملت چنان خوشحال و خرسند شده بودند که اگر کسی نمی‌دانست، می‌پنداشت قیمت اجناس و کالاهای ضروری به دوران پیش از هدفمند‌کردن یارانه‌ها برگشته است. بلاتشبیه عین اینکه بفهمند در فلان‌جا‌ آش نذری می‌دهند چنان هجومی در دقایق اولیه آزادسازی تلگرام به سوی آن بردند که با کندی سرعت مواجه شد؛ گویی که خود تلگرام هم غافلگیر شده و مانده بود که پاسخگوی چند میلیون باشد! چند نفر به یک نفر؟!

 حالا پرسش مهم بسیاری از فلاسفه بزرگ و این حقیر بی‌مقدار که استادی بیش نیست، این است که چرا؟... چرا باید ملت این‌طور تشنه اتصال به اقیانوس ناآرام فضای مجازی باشند؟ مگر در آنجا حلوا پخش می‌کنند؟ تازه، کلی هم باید پول بابت وصل‌شدن به اینترنت پرداخت کنند که با توجه به تعداد افراد خانواده، مقدار آن افزایش می‌یابد و مبلغ یارانه و سهام عدالت هم، کفاف آن را نمی‌دهد. کفاف کی دهد این باده‌ها به مستی ما؟ (توضیح جهت ارشاد: منظور، مستی و هستی عرفانی و آسمانی‌است. لطفا شعر، حذف نشود؛ مال بنده نیست؛ مال آدمی به اسم نجیب کاشانی است. شخص نانجیبی نبوده است!)

گمانه‌زنی: دلایل زیر را می‌توان برای این شور و شوق ملت نسبت به فضای مجازی به بررسی نشست. هر نشستی بد نیست؛ فقط در سطح خیابان خوب نیست؛ خیابان نشست کند، موجب خسارت می‌شود. گرچه ما گسل‌‌هایی داریم که دیگر امثال این نشست‌های خیابانی، برای ما عددی نیست. خب، به حدسیات و فرضیات خود بپردازیم:

1ـ فضای مجازی برای مردم، حکم دریچه را دارد؛ حس می‌کنند به دنیای بیرون متصل‌اند. خود نگارنده فوبیای محیط بسته دارم و به‌خاطر همین هم مثلا از ‌ام‌آر‌آی خوشم نمی‌آید. آدم را راست می‌گذارند داخل یک فضای تنگ و بسته که هر لحظه حس می‌کنی دارد نفست می‌گیرد. نفسم گرفت از این شب، در این حصار بشکن! (به خدا مال استاد شفیعی کدکنی است. حبیب هم که به‌تازگی صدا و تصویرش از ارشاد مجوز گرفت. پس حذف نشود لطفاً!)

2 ـ مردم از جهت کسب خبر و اطلاع‌رسانی هم می‌خواهند روی پای خود بایستند. تا کی فقط از رسانه‌های ملی و مکتوب و خبرگزاری‌های رسمی کسب خبر کنند؟ خب گاهی نمی‌خواهند مزاحم رسانه ملی شوند. «ملت»، خودشان هستند؛ پس خبرها و حرف‌هاشان هم ملی‌است. در وانفسای بی‌پولی و بی‌بودجگی رسانه، این خودش کلی کمک است؛ کمک‌های مردمی!

3 ـ روحیه مردم، گرفته است و نیاز مبرم به کمک‌‌های فوری در حیطه و حوزه لبخندرسانی دارند؛ فلذا دربه‌در دنبال جوک جدید می‌گردند و چه جایی بهتر و پرتر از فضای مجازی که در این زمینه، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد، همه‌چی دارد؟ همه‌چی موجود است. خودش آگاهانه و با عقل و درایت، دست به انتخاب می‌زند؛ همان حالتی که خدا به انسان داده؛ راه و چاه را به او نشان داده و آزاد و مختارش گذاشته در انتخاب؛ به‌زور به سمت بهشت هلش نداده است که طرف روی دنده لج بیفتد و بگوید حالا که این‌جور شد، اصلا من می‌خواهم بروم به جهنم!

ـ خب به جهنم! (این پارازیت را نفهمیدم کی انداخت و در رفت. با اینکه می‌گویند پارازیتی در کار نیست اما گاهی می‌بینیم که هست!)

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :