مصائب گرمشدن در زمستان70
مردم برای گرمکردن خود مجبور بودند ساعتها و یا حتی روزها پیت بهدست در صف بایستند
مائده امینی
روزنامههای اوایل دهه 70 پر شدهاند از تجربههای تلخ سرما. چه بسیار روایت از فرزندانی که در آغوش مادرشان از سرما جان دادهاند یا پیرزنها و پیرمردهایی که سوز آن سالها را دوام نیاورده بودند...
روزنامه کیهان مورخ بهمن ماه سال70 نوشته است که در نخستینماه زمستان این سال صدها نفر از هموطنان برای یافتن قطرهای نفت از این شعبه به آن شعبه میدویدند. نفت اگر هم پیدا میشد به چند برابر قیمت بود و مردم برای گرمکردن خود مجبور بودند ساعتها و یا حتی روزها پیت بهدست در صف بایستند. اگرچه استانهای سردسیر کشور صاحبان بیشترین قربانیان سرمای آن سالها بودند اما این بلا دامنگیر جنوب تهران و شهرهای دیگری مانند قم، اصفهان، کرمانشاه و... شده بود.
در حالی مشکلات، نارساییها و کمبود سوخت در زمستانهای سرد آن سالها نمود پیدا کرده بود که کشور ما در یک سال قبل بهعنوان سومین صادرکننده نفت بین اعضای اوپک شناخته میشد.
نفت بهدست مردم نمیرسید
درحالیکه بعد از جنگ، بزرگترین پالایشگاه نفتی کشور، آبادان، در آن سالها بازسازی شده و در خط تولید قرار گرفته بود، کمبود نفت به یکی از بحرانهای اصلی کشور تبدیل شده بود. طبق آمارهای بهجا مانده از سال70، این پالایشگاه روزانه 265هزار بشکه نفت خام را فرآوری میکرده است. یک سال قبل یعنی در سال1369، تولید نفت ایران نسبت به سال68، افزایش یافته و به هزار و 152میلیون بشکه رسیده بود. از این میزان، 720میلیون بشکه نفت خام صادر و مابقی آن در داخل کشور مصرف شده بود.
علت کمبود سوخت در آن سالها چه بود؟
علت کمبود نفت را مسئولان وقت بهخاطر بالارفتن مصرف در زمستان و قاچاق فراوردههای نفتی برشمرده بودند. این در حالی بود که مردم ساکن در نواحی سردسیر ادعا کرده بودند در طول زمان جنگ تحمیلی نفت سفید بسیار راحتتر در اختیارشان قرار میگرفته است.
البته کمبود وسایل در حملونقل نفت از پالایشگاه و تفاوت نرخ در نوع دولتی و آزاد آن که بازار را بهدست دلالان داده بود هم مزید بر علت میشد که مسئولان وقت از آنها یاد میکردند. مطبوعات منتشرشده در سال70، ناتوانی در توزیع را بعد از مدتی در صدر علتها نشانده بودند.
چرا نفت سفید؟
شاید درک نیاز مردم آن سالها به نفت سفید برای ما سخت باشد. در آن برهه زمانی بیشتر استفادهکنندگان نفت سفید، قشرهای کمدرآمد روستایی و حاشیهنشینان شهرهای بزرگ بودند. آنها از گاز و گازوئیل برای گرمکردن خانههاشان استفاده نمیکردند و تنها چیزی که به کارشان میآمد، نفت سفید بود.
نفت دولتی در آن زمان لیتری 4ریال قیمتگذاری شده بود و این در حالی است که نفت آزاد را لیتری بین 8 تا 12تومان میفروختند. بحران سوخت در برخی مقاطع به جایی رسید که در آذربایجانغربی قیمت هر بشکه نفت به 3هزار تومان هم رسیده بود.
نفت کوپنی هم چارهساز نبود
بعد از مدتی دولت به نفت کوپنی روی آورد. رادیو و تلویزیون شعب مختلفی را برای سراسر ایران اعلام میکردند که به اندازه سهمیه هر خانواده به آنها نفت میدهد. این در حالی بود که این شعب در اکثر مواقع یا تعطیل یا نفت تمام کرده بودند. شعبههایی هم که از این قاعده مستثنی بودند یا با صفهای طویل مواجه بودند یا شبانه و به شکل آزاد نفت را به 20برابر قیمت دولتی توزیع میکردند. تفاوت بسیار زیاد نرخ دولتی و آزاد کمکم بازار سیاهی برای نفت به راه انداخت که هرکس که دستش میرسید را بر آن میداشت که به هر قیمتی نفت کوپنی تهیه کند و به نرخ آزاد به متقاضیان بفروشد.