چهکسی باید از تهران دفاع کند؟
احمد مسجدجامعی /عضو شورای شهر تهران
یلدایی که گذشت، نخستین سالگرد زلزله تهران بود که بسیاری از شهروندان و مدیران را کاملا غافلگیر کرد. آبانی که گذشت نیز سالگرد تلخترین اتفاق سال96 یعنی زلزله کرمانشاه و سرپل ذهاب بود و دیروز پنجم دیماه سالروز زلزله غمانگیز بم بود که در سال1382 بهوقوع پیوست. زلزله امری طبیعی است که با شناخت دقیق آن میتوان از تبدیل شدن آن به بلایی خانمانسوز جلوگیری کرد. البته منظور از شناخت، پیشبینی زمان وقوع زلزله نیست. ژاپن کشوری است که در تکنولوژی پیشرفته است و با زلزله بسیار سروکار دارد و در مهار تبعات زلزله بسیار موفق است اما موفقیتی در پیشبینی زمان وقوع زلزله نداشته است. شایعهای هست که زلزله و سونامی ژاپن را در سال۲۰۱۱ حدود ۸دقیقه پیش از وقوع حادثه، از طریق موبایل و رادیو و تلویزیون اعلام کرده بودند. حتی اگر این پیشبینی رخ داده باشد امری است بیسابقه، اما ۸ دقیقه برای تهران نه برای ترک مناطق ناامن کافی است و نه برای قطع آب و برق و گاز.
ایران کشوری است روی خط زلزله و وقوع آن در ایران امری مکرر و طبیعی است. در چنین شرایطی رفتارهای پیشگیرانه برای مقابله با زلزله و مدیریت خسارات وارده در هر دو بعد جانی و مالی، اهمیت زیادی دارد.
زلزله بم تجربهای بزرگ، با هزینههای انسانی و اقتصادی بسیار بود که در عین حال تجربههای مؤثری را بهجا گذاشت؛ ازجمله تصویب چند سند مهم در این زمینه بود. آخرین این سندها درباره اقدامات لازم برای آمادگی و کاهش آسیبهای زلزله احتمالی تهران است. این سند در سال۱۳۸۹ به تصویب نهایی هیأت وزیران رسید و در آن وظایف دستگاههای مختلف بیان شد؛ مثلا پیشبینی شده که درصورت وقوع زلزله نیاز به «چندده هزار تخت بیمارستانی» خواهد بود که مسئولیت تامین این تختها بر عهده دانشکدههای علوم پزشکی ایران-تهران و شهید بهشتی گذاشته شد. در عین حال، میدانیم بالاترین ظرفیت بیمارستانی در تهران یک واحد متمرکز هزارتختخوابی است و از سوی دیگر بیمارستانهایی هستند که مانند بیمارستان سرپل ذهاب، در برابر زلزله مقاومت نخواهند کرد و آسیب خواهند دید. آب آشامیدنی مورد نیاز مجروحان و بازماندگان خود رقم بسیار بالایی است که تامین آن طبق سند مصوب مذکور برعهده شرکت آب و فاضلاب است. شرکت آب و فاضلاب همچنین وظیفه دارد تامین آب بهداشتی برای امور غیرشرب را برای صدها هزار آسیبدیده و بازمانده مستقر در اردوگاهها و مناطق بحرانزده عهدهدار شود.
وظیفهای که بر عهده هلال احمر گذاشته شده، آمادگی در اسکان اضطراری صدها هزار نفر آسیبدیده است. هلالاحمر همچنین بایستی در تامین مایحتاج ضروری همین تعداد افراد اقدام کند. امداد و نجات دهها هزار زیر آوار مانده نیز بهعهده این سازمان خواهد بود.
آتشنشانی تهران باید آمادگی فرونشاندن و مقابله با هزاران حریق ناشی از انفجار خطوط گازرسانی را داشته باشد. چنانچه نگاهی به گزارشهای موجود از واقعه پلاسکو بیندازیم، فداکاری و ایثار پرسنل آتشنشانی مورد وثوق است. در کنار آن اما این پرسش مطرح میشود که تجهیزات و تکنولوژی موجود برای چنین ماموریتی کافی خواهد بود؟ گاهی گفته میشود که ساختمانهای مراکز مدیریت بحران نیز آسیبپذیرند.
وضع تهران در مورد زلزله ویژه است. تهران با 3گسل مهم احاطه شده است. گسل تهران در شمال، گسل مشاء در شمال شرق و گسل ری در جنوب. از سوی دیگر خشکسالیهای 2دهه گذشته و برداشت غیراصولی آبهای زیرزمینی باعث شده سطح و حجم آب بهطور وسیعی کاهش یابد. این امر بهگفته زمینشناسان، باعث کاهش فشار در لایههای زمین شده و ضریب جابهجایی زمینی در دوسوی گسل را تشدید میکند.
در چنین شرایطی احتمال وقوع زمینلرزههایی با بزرگی 7 ریشتر یا بیشتر به طرز معنیداری بالا میرود.اگر به شواهد تاریخی نیز رجوع کنیم، میبینیم آخرین زلزلههای بزرگ تهران در سالهای ۱۰۴۴ و ۱۲۰۹ خورشیدی با بزرگی ۶.۵ و ۷.۱ ریشتر در فاصله حدود ۵۰ کیلومتری از مرکز تهران کنونی در دماوند و شمیرانات رخ داده است. اینکه آیا کسانی که دور روستای کهن تهران حصار کشیدند میدانستند داخل آن از زلزله ایمن خواهد ماند، سؤالهایی است که اکنون به ذهن میرسد. در چنین شرایطی سؤال جدی و بایسته این است که سازمانها و نهادهای مسئول تاکنون برای فراهم کردن امکان اجراییسازی اسناد و مصوبات فرادستی مربوط به زلزله، چه کردهاند؟ ابهام اطلاعاتی در زمان وقوع زلزله آسیبهایی است که حتی در سندهای فرادست نیز به آن نپرداختهاند؛ بهویژه چنانچه در واقعه پلاسکو دیدیم ریزرسانهها نقشی مهمتر بهویژه در ساعات اولیه و طلایی داشتند. فراهمآوردن گزارش این اقدامها نخستین قدم ضروری است. پس از آن باید نقصها و کاستیها را شناسایی و رفع کرد. در یک نگاه کلی بهنظر میرسد که هنوز هم آمادگی لازم برای اجرای طرح جامع مدیریت بحران شهر تهران وجود ندارد و هنوز هم معلوم نیست که چه مرجعی باید این امر را پیگیری کند.
در چنین شرایطی این از نخستین وظایف شورای اسلامی شهر تهران است که رسیدگی به این مهم را در اولویت کار خود قرار دهد. روزآمد شدن آمارها و پیشبینیها درباره پیامدهای زلزله در تهران ضروری است. سال گذشته تهرانگردی ویژهای با رویکرد ارزیابی توانایی مقابله با زلزله داشتیم و گزارش و اسنادی از آن را در اختیار رسانههای مدیریت شهری قرار دادیم و در چندین جلسه صحن علنی شورای شهر تهران ضمن تذکر نسبت به اصلاح و تکمیل روشهای کمکرسانی و مدیریت بحران، پیشنهاد تهیه و تکمیل اسناد مقابله با بحران را ارائه کردیم و خواستیم گزارش آن به صحن شورا بیاید که هنوز روشن نیست در این یک سال چه اقدامی انجام شده است. درست است که در زلزله سال گذشته تهران، هیچ خشت و آجری فرو نریخت اما مهمتر از آن اعتماد شهروندان به توانایی ما در مدیریت بحرانها فروریخت و حالا سایه سنگین زلزله شهر را تهدید میکند. بهنظر میرسد مدیریتهای شهری باید پیش از آنکه بر آوار غفلت به سوگ نشیند، چارهای بیندیشند که قدم اول آن ارائه گزارشی از روند اجرایی شدن مفاد پیوست مدیریت بحران و پدافند غیرعامل است. حال پرسش این است: آیا شهر، بیدفاع و بیپناه است و مهمتر اینکه چهکسی باید از تهران دفاع کند؟