سیر تحول دستگاههای ضبط و پخش موسیقی؛ از نوار کاست تا فایل صوتی
جعبه شگفتانگیز موسیقى
الهه بصیر
با آن همه دکمه مربعی و مستطیلی و علامتهای عجیب و غریب، بیشتر شبیه یک دستگاه رادیولوژی یا سونوگرافی بودند که بچهها یا افراد غیرمتخصص جرأت نداشتند به چیزی دست بزنند تا مبادا خرابکاری به بار نیاید. دستگاههای ضبط و پخش قدیمی را میگوییم که عصاره تکنولوژی زمان خود بودند. تجسم عظمت پیشرفتهای الکتریکی که تنها هدفشان احترام به نیاز بنیادی بشر به موسیقی بود. در روزگار دستگاههای تلویزیون سیاه و سفید و صدا و سیمای دوکاناله، دستگاههای ضبط و پخش تنها منبع رنگزدن به دنیای خاکستری ما بودند. مهمترین و برجستهترین این دستگاهها، در غیاب واکمنها، این بود که برای گوش دادن به موسیقی باید مثل بچه آدم، تمیز و مرتب جلویشان مینشستی و دل میدادی به نوایی که از بلندگوهایش خارج میشد. البته میتوانستی به کارهای شخصیات در همان محدوده نزدیک به دستگاه هم برسی. اما اینکه بخواهی راه بیفتی در کوچه و خیابان و موسیقی گوش کنی، محال ممکن بود. هیچکس فکرش را هم نمیکرد که روزی بتواند در همه جا و همه حال موسیقی گوش کند. از دیگر مزایای شگفتانگیز این ضبطها این بود که اگر دکمه Record قرمزرنگشان را فشار میدادی و میکروفنشان را وصل میکردی، میتوانستی خودت را خوانندهای مشهور روی صحنه در حال اجرا برای طرفداران یا مثلا مجری تلویزیونی درجه یکی مثل هرمز شجاعیمهر در برنامه سیمای خانواده یا هر صداپیشه دیگری که دوست داشتی، تصور کنی و حرف بزنی و بخوانی و بعد هم بارها و بارها آن را گوش کنی و کیف کنی و حسابی خوش بگذرانی. بعدتر که دیسکها جای نوارکاست را گرفتند که دیگر نورعلینور شد. خلاصه آن روزها به همین راحتی میشد با این دستگاهها خوشی کرد و بیدغدغه از دردسرهای گوشیهای هوشمند و اینترنت و سایر مخلفاتش از زندگی لذت برد. در این گزارش سیر تحول دستگاههای ضبط و پخش نوار کاستهای خاطرهانگیز را مرور کردهایم.
معجزه یعنی گوش کردن موسیقی در حال پیادهروی
در سال1979 شرکت سونی، دنیای موسیقی را با تحول شگرفی روبهرو کرد. بعد از انس گرفتن مردم با دستگاههای موسیقی که محدودیت پخش صدا تا اندک مساحت پیرامونشان را داشتند، دستگاهی را اختراع و روانه بازار کرد که به مخاطبانش اجازه میداد هنگام راه رفتن، دویدن، ورزش کردن و بهطور کلی هر کاری که به واسطه انجام دادن آن مسافتی طی میشود، موسیقی گوش کنند. منظورمان همان واکمن است که از واژه انگلیسی Walkman گرفته شده و تا مدتها بعد همه مردم اگر ضبط صوتهایی داشتند که میتوانستند با خودشان این طرف و آن طرف ببرند و موسیقی گوش کنند، بدون توجه به نام شرکت سازندهاش آن را واکمن مینامیدند. واکمنهای اولیه با باتری کار میکردند و بعدها واکمنهای شارژی هم به بازار آمدند. این دستگاههای کوچکی که در جیب و کیف جا میشدند تأثیر چشمگیری در کار روزنامهنگاری داشتند چون ضبط مصاحبهها، سخنرانیها و تهیه گزارشهای میدانی را راحت میکردند و به خبرنگار اجازه میدادند که بعد از اتمام ضبط در محیطی آرام با ذهنی باز به تنظیم آنچه ضبط کرده و نگارش متن، بپردازد.
خداحافظی با نوارهای مغناطیسی
سال1980 درحالیکه نوارهای مغناطیسی به اوج محبوبیت رسیده بودند و کسی نبود که از لذت شنیدن موسیقی در خانه و محل کار و حتی در طول مسیرهای روزانهاش بیبهره مانده باشد، دنیای موسیقی با اختراع جدیدی مواجه شد. دیسکهای فشرده قابلیت ذخیره 74دقیقه موسیقی را داشتند.
طبیعی است که با ظهور دیسکهای فشرده یا همان CDها نیاز به پلیر جدید احساس میشد. بنابراین سیدیپلیرهایی به بازار آمدند که قابلیت پخش یک دیسک را داشتند. کمکم نوارکاستها و ضبط صوتها جایشان را به سیدی پلیرها دادند. اما این دیسکها آنقدر حساس بودند که خیلی زود دل همه برای نوار کاستها تنگ شد. دیسکها نباید هنگام پخش تکان میخوردند. هر تکان میتوانست اختلالی در پخش موسیقی ایجاد کند و این اختلال اگر ادامهدار میشد پخش موسیقی را بهطور کلی متوقف میکرد. مشکل دیگر این بود که به آسانی خط و خش برمیداشتند و خشها هنگام پخش صدا مثل سکته عمل میکردند. اما از آنجا که بشر از هر مخترعی مخترعتر است، اینبار هم ابتکار عمل به خرج داد و نشان داد که اگر همان دیسکهای خط و خشی و لک و لوکی را با آب و کف و ابر به آرامی بشوییم میشود آن سکتهها را درمان و بارها و بارها به موسیقی ضبط شده روی آن گوش کرد.
تولد ضبط و پخش موسیقی
تا پیش از اختراع گرامافون، آنهایی که سودای شنیدن موسیقی را در سر میپروراندند، فقط با حضور در کنسرتها یا فضاهای آوازخوانی میتوانستند پاسخگوی این میل و غریزه ذاتی باشند. سال1877 با اختراع گرامافون، معجزهای که انتظارش را نداشتند اتفاق افتاد. حالا دیگر قابلیت ضبط صدا و پخش آن فراهم شده بود و آنهایی که وضعیت اقتصادی خوبی داشتند برای خرید دستگاه گرامافون سر و دست می شکستند. پاتوقهای محلی مثل چایخانهها، دفاتر امور فرهنگی و حتی عکاسخانهها برای جذب مشتری بیشتر، گرامافون خریدند. دیگر نیاز نبود برای شنیدن موسیقی خودشان را به کنسرتهای شبانه برسانند. اما گرامافونها محدودیتهایی داشتند که نیاز به ایجاد تحول در ضبط و پخش موسیقی را انکارناپذیر میکرد؛ ازجمله اینکه مدت زمان ضبط موسیقی روی صفحهها محدود بود و قدرت پخش هم آنقدر نبود که مثلا تا یک اتاق آنطرفتر صدای موسیقی شنیده شود.
خودنمایی دیسکهای گردان
بعد از سیدی پلیرهای تکدیسکه که با اقبال عمومی مواجه شدند و در واقع کاری کردند که مردم با نوار کاست خداحافظی کنند، سیدی پلیرهای سهدیسکه به بازار آمدند. البته همینها هم 2نوع داشتند؛ نوعی که 2کاست و 3دیسک در آن طراحی شده بود، و نوع دیگر که تنها 3دیسک در آن خودنمایی میکرد با کلی دکمه و دم و دستگاه که این امکان را فراهم میکرد که هربار به اختیار شنونده محتوای یکی از دیسکهای داخل دستگاه باشی بدون اینکه آنها را با هم جابهجا کنی. همین اتفاق ساده بمب تکنولوژی بود؛ همین که میدانستی 3دیسک بدون آنکه محتوایشان از لحاظ سبک موسیقی ارتباطی باهم داشته باشند بهطور همزمان در دستگاه هستند و تو این اختیار را داری که هربار یکی را انتخاب کنی. نکته جالبی که به محبوبیت سریعالسیر دیسکهای فشرده و کنارگذاشتن نوار کاست ها دامن میزد، این بود که میتوانستی به اختیار ترانه سوم، چهارم یا حتی ترانه آخر ضبط شده روی دیسک را گوش کنی، درحالیکه برای گوش کردن فلان ترانه ضبط شده روی نوار کاست باید آن را به جلو یا عقب هدایت میکردی و این کار هم زمانبر بود و هم عمر نوار را کوتاه میکرد.
واکمنهای محبوب نازکنارنجی و پردردسر
قطعا وقتی نوار کاست با روی کار آمدن دیسکهای فشرده کنار رفت، انتظار میرفت که پیشرفت تکنولوژی در همه ابعاد مشاهده شود. بنابراین وقتی واکمنهای CDخور به ویترین مغازههای صوتی و تصویری اضافه شدند کسی تعجب نکرد. اما این واکمنهای جدید شکست این صنعت بودند و خیلی سریع از رده خارج شدند. از ابتدا مشکل دیسکها این بود که بر اثر تکان قطع و وصل میشدند و موسیقیشان سکته میکرد، حالا همین نقطهضعف را تصور کنید، وقتی که فرد میخواهد راه برود و موسیقی گوش کند. هر گامی که سریع برداشته میشد و هر حرکت ناگهانی که به کیف وارد میشد، منجر به قطع موسیقی میشد و این موضوع آنقدر آزاردهنده بود که لذت بردن از موسیقی را غیرممکن میکرد.
اضافهشدن آپشنی بهخودروها
آن سالها همهچیز در کمال سادگی بود و هرچه اختراع میشد صرفا جنبه مصرفی داشت. اگر غیراز این بود با اقبال عمومی مواجه نمیشد و خیلی سریع از چرخه اقتصادی خارج میشد. میخواهیم بگوییم مردم در قدیم پولشان را بابت چیزی میدادند که گرهی از کارشان باز کند یا به نوعی بهرهای از آن ببرند. این موضوع درخصوص لوازم جانبی خودروها هم صدق میکرد. هر نوع وسیلهای که بهخودروها اضافه میشد صرفا جنبه مصرفی داشت. خودروها که اغلب برای جابهجایی مسافر از آنها استفاده میشد، ضبط کوچکی داشتند و داشبوردشان پر از نوارکاستهایی بود که انواع موسیقی رویشان ضبط شده بود. اما CDها آنجا را هم به سلطه خود درآوردند. خیلی سریع جایی برای خودشان در خودروها باز کردند و نوار کاست های داخل داشبورد ماشینها هم جایشان را به یک کیف CD 20 برگ یا آن استوانههای شیشهای دادند که دیسکها مثل بازی پرتاب حلقه درون آن روی هم چیده میشدند. همین تغییر و تحول برای خودروها یک برتری محسوب میشد. با چنان کبکبه و دبدبهای میگفتند فلان خودرو چنجر دارد ( یعنی همان دستگاه پخش دیسک در خودرو با آن باندهای بزرگی که در صندوق عقب جاسازی شده بود).
پایان روزگار خوش دیسکهای فشرده
طبیعی است که با پیشرفت تکنولوژی هیچ اختراعی را نمیتوان آخرین دستاورد بشر در فلان حوزه دانست. دیسکهای فشرده یا همان CDها هم نتوانستند برای همیشه بر تخت پادشاهی بنشینند و بر دنیای موسیقی فرمانروایی کنند.
سال 1992 قالب تازهای برای ضبط و پخش موسیقی ابداع شد. MP3پلیرها روانه بازار شدند؛ دستگاههای کوچک کمجا که ظرفیت بیشتری برای ضبط موسیقی داشتند. دیگر نیازی به خرید نوار کاست و دیسک نبود و همین کاهش هزینهها بود که این دستگاه کوچک را خیلی سریع معرفی و محبوب کرد. البته این هم یک نقطه ضعف داشت. وقتی میخواستند حجم فایل موسیقی را کم کنند کیفیت پخش آن پایین میآمد.
اما چون گوش کردن به موسیقی با استفاده از هندزفری نیاز به کیفیت چندان بالایی ندارد، این موضوع نتوانست این اختراع تازه را زمین بزند. روی کار آمدن MP3پلیرها درواقع همه اختراعات قبلی را کنار زد و به صندوقچه خاطرات واگذار کرد. دیگر بدون برو برگرد ضبط صوتها و رادیو پخشهای نوار کاستی و سیدیپلیرهای تک دیسک و 3دیسک با تمام خاطرات و ترفندهایی که برای نگهداری از آنها ابداع میشد، به جرگه نوستالژیهای دوستداشتنی پیوستند.
ظهور نوار کاست
سال1958 برای دنیای ضبط و پخش موسیقی سال فوقالعادهای بود. در این سال شرکت RCA نوارهای مغناطیسی را اختراع کرد که میشد صوت را با کیفیت بهتر و برای مدت زمان طولانیتر (نسبت به صفحههای گرامافون) روی آن ضبط و از آن پخش کرد.
این نوارهای مغناطیسی با یک ساختار بسیار ساده بهوسیله 2قرقره در یک محفظه شیشهای به گردش درمیآمدند. اما همین ساختار به ظاهر ساده، برای مصرفکنندگانی که پیش از این موسیقی را با چنین کیفیتی، آن هم با چنین ابزاری نشنیده بودند خیلی شگفتانگیز بود.
ظهور این نوارهای مغناطیسی نیاز به یک دستگاه جدید را ضروری میکرد، به همین دلیل تا 2سال بعد که نوار کاست با تغییراتی روانه بازار شد، نخستین ضبط و پخش صوتها نیز به بازار آمدند.
پوشاندن رخت نو بر تن دستگاههای رادیو
وقتی نیاز به پلیر موسیقی احساس شد، شاهد 2نوآوری بودیم؛ اولی تغییر و تحولی بود که در دستگاههای رادیو رخ داد و قابلیت پخش موسیقی با تعریف جایگاهی برای نوار کاست در همان دستگاهها فراهم شد و دومی ابداع دستگاههای تازهای بود که تنها برای پخش موسیقی ساخته شده بودند.
رادیوهایی که قابلیت پخش موسیقی داشتند در مدت زمان کمی توانستند اقبال بازار و استقبال عمومی را از آن خود کنند، چون به نوعی دارندگانشان یک تیر و دو نشان میزدند؛ هروقت دلشان میخواست برنامههای رادیو را دنبال میکردند و هرگاه هوای شنیدن موسیقی به سرشان میزد، سراغ کاستهای انگشتشماری که داشتند میرفتند و در دنیای موسیقی غرق میشدند. البته در تقسیمبندی دیگری با توجه به سن و سال اعضای خانواده، اینگونه بود که روزها جوانها موسیقی گوش میکردند و شبها افراد بزرگ خانواده، بدون توجه به قابلیت پخش موسیقی، برنامههای رادیو را گوش میکردند.
امکان ضبط و پخش موسیقی با یک دستگاه
بعد از دستگاههای ضبط و پخش و رادیوهایی که قابلیت خواندن یک نوار کاست را داشتند، نوبت به دستگاههایی رسید که فضای طراحی شده آنها برای 2نوار کاست درنظر گرفته شده بود. در اصطلاح به آنها ضبط صوت یا رادیو ضبط دولبه میگفتند. هر لبه برای کار ویژهای طراحی شده بود. یک لبه برای پخش موسیقی بود و لبه دیگر علاوه بر پخش موسیقی، قابلیت ضبط موسیقی هم داشت. در آن برهه زمانی که تکنولوژی نهتنها در زمینه ضبط و پخش موسیقی بلکه در همه زمینهها کمیتش لنگ میزد، اختراع چنین دستگاهی کم از شاخ غول شکستن نبود. ضبط اصوات در این دستگاهها 2حالت داشت؛ یا میتوانستند میکروفن را به دستگاه متصل و موسیقی، سخنرانی و هر صدای دیگری که در محیط پخش میشد را ضبط کنند و یا اینکه یک نوار کاست را در لبه پخش بگذارند و یک نوار کاست بهاصطلاح خام یا خالی را در لبه ضبط بگذارند و عینا همان چیزی که در نوار کاست اول بود را روی دومی ضبط کنند. این دستگاهها در نوع خود بینظیر بودند اما یک مشکل اساسی داشتند، آن هم این بود که بعد از چندبار ضبط کردن روی کاستها، هد دستگاه بهاصطلاح کثیف میشد. آن موقع بود که یکنفر در خانه با قیافه شبیه به مهندسهای کارکشته، یک تکه پنبه را الکلی و در کسری از ثانیه هد را تمیز میکرد و با همین کار ساده چنان مورد ستایش اعضای خانواده قرار میگرفت که گویا از آزمون پزشکی سربلند بیرون آمده است.