چرا دوچرخه از خودرو جا ماند؟
امیرمحمود حریرچی/جامعهشناس
در سالهای قدیم، استفاده از دوچرخه، خیلی بیشتر از امروز بین مردم رایج بود اما از یک زمان به بعد، این موضوع مطرح شد که دوچرخه فقط برای برخی کاسبان و کسانی مثل لحافدوزهاست که بهخاطر شغلشان مجبور به استفاده از دوچرخه هستند. کمکم کار به جایی رسید که به جای اینکه سوارشدن بر دوچرخه ارزش محسوب شود و به شخص بهعنوان دوچرخهسوار اعتبار بدهد، تا مرز نوعی تحقیر پیش رفت. بهنظر میرسد رسیدن به جامعهای سالم در این زمینه پروسهای است که یکدفعه خراب شده است و بهتدریج هم باید ایجاد شود. این اخلاقهای ماست که ارزشها را تعیین میکند و ما با اخلاق و طرز تفکرمان، خودمان در لوکسگرایی و خودنمایی و حتی بیتفاوتی به سلامت شهر، این ارزشها را بهطور کلی نادیده گرفتهایم. من فکر میکنم ریشه این فرهنگ غلط باید جایی کنده شود و چه بهتر که از کسانی باشد که در دید مردم هستند؛ این اتفاق خودبهخود باعث میشود تا مردم هم تلنگری بخورند و به تکاپو بیفتند، آنوقت من هم دیگر به هزار بهانه از این مسئولیت شانه خالی نمیکنم و وقتم را طوری تنظیم میکنم که استفاده از دوچرخه برایم گران تمام نشود. طی سالهای گذشته چون کمتر فرهنگسازی در این زمینه شد و همه به همدیگر و به مسئولانمان نگاه کردیم، هیچکدام کاری از پیش نبردیم، همه پشت آن افکار غلط پنهان شدیم و خوبیها را به هم یادآوری نکردیم؛ اینکه علاوه بر کمک به شهر و استفاده از چنین وسیلهای به جای خودرو، فعالیت بدنی مفیدش را درنظر نگرفتیم. بدی ماجرا این است که ما با سیاستهای غلطمان، مردم را در جهتی سوق میدهیم که نباید بروند. دادن وامهای 25میلیونی برای خرید ماشین، نوعی تشویق است که هرگز چنین چیزی را برای وسیلهای مانند دوچرخه نداریم. آنوقت بعضیها که پول داشتند ماشین گرفتند و آنهایی هم که نداشتند، به هر دری زدند تا در این رقابت تنگاتنگ جا نمانند.
جا افتادن فرهنگ دوچرخهسواری، نیازمند شرایط سفت و سخت مقررات راهنمایی و رانندگی است. برای مثال، در آن جوامعی که این اتفاق افتاده است، برای ماشینها خطقرمزهای محکمی تعیین شده است تا مراقب دوچرخهسواران که ایمنیشان نسبت به سایر وسایل نقلیه کمتر است، باشند و کوچکترین آسیبی نبینند. در کنار آن، مسیرهای خاصی برای راندن دوچرخه وجود دارد که نه برای ماشینسوارها و نه برای عابرین پیاده، مزاحمتی ایجاد نکند؛ یعنی این میزان از اطمینان آنقدر وجود داشته باشد که پدر و مادرها، از دوچرخهسواری فرزندشان تا مدرسه دلهرهای نداشته باشند. آنوقت اگر همه این موضوعات در کنار هم قرار بگیرند، ممکن است فرهنگ استفاده مردم از دوچرخه در سطح شهر، به مرور زمان بیشتر شود.