• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 5 دی 1397
کد مطلب : 42368
+
-

ریزنویس

سال 65 با تغییرات در سبک تغذیه مردم همراه بود

محمدتقی حاجی‌موسی

آغاز قارچ‌خوری  حل مشکلات همیشه هم سخت نیست و گاهی می‌توان با پیداکردن یک گزینه مناسب، کوهی از مشکلات را از سر را برداشت اما (یک بنده خدایی می‌گفت همه جملات قبل از «اما» بی‌ارزش است) این بستگی به کیفیت راه‌حل دارد. در دهه 60 کشور با کمبود گوشت سفید و قرمز روبه‌رو بود و قیمت‌ها مدام بالا می‌رفت و کوپن جوابگو نبود. نیاز مردم به مصرف مواد پروتئینی بیشتر شده بود و عدد جمعیت مثل موشک در حال اوج گرفتن بود. به همین دلیل مسئولان تصمیم گرفتند از قارچ رونمایی کنند. خوردنی سفیدرنگی که تا آن موقع اصلا جدی گرفته نمی‌شد و کسی چیزی درباره‌اش نمی‌دانست. روزنامه‌ها از محاسن قارچ و میزان پروتئین و آسانی کشت و البته قابلیت جایگزینی با گوشت نوشتند اما نمی‌دانستند که مردم نمی‌توانند با قارچ، آبگوشت و قرمه‌سبزی و کباب و... درست کنند. لذا در همه این سال‌ها قارچ همچنان یک خوردنی افزودنی و حاشیه‌ای است و نتوانسته گوشت را از صدر به زیر بکشد. لذا پروژه قارچ علیه گوشت شکست خورد ولی مردم فهمیدند قارچ را هم می‌شود خورد و حالا یکی باید قیمت قارچ را کنترل می‌کرد.

بستنی رنگی نخورید  تقابل سنت و مدرنیته همواره دیدنی بوده و چالش‌های زیبایی را ایجاد کرده است. نمونه‌اش برخورد با بستنی‌یخی (آلاسکا)، بستنی میوه‌ای و ایتالیایی بود که علیه بستنی سنتی و فالوده شورش کرده بودند و بچه‌ها، دیگر سراغ کیم و قیفی و لیوانی نمی‌رفتند و بعد از مدرسه همه دنبال آلاسکا بودند. وزارت بهداشت هم اعلام کرد این بستنی‌ها حاوی رنگ‌های شیمیایی است و دل و روده ملت را به فنا می‌دهد و نباید مصرف شود. منتهی مردم ما چون خیلی حرف گوش‌کن نبودند کاری به اطلاعیه‌ها نداشتند و کارخودشان را می‌کردند. البته در این ممنوعیت خانواده‌ها هم نقش پررنگی داشتند و فکر می‌کردند توی این بستنی‌ها مواد کشنده وجود دارد که بعدا وقتی خودشان خوردند و خوششان آمد موضوع حل شد.

کمک داریم چه کمکی  ایجاد تسهیلات و خدمات رفاهی یکی از شعارهای هزار ساله‌ای است که همواره درباره بازنشسته‌ها وجود داشته و هر رئیسی آمده گفته می‌خواهم به فکر بازنشستگان باشم و مشکلاتشان را حل کنم و یک کاری کنم که بازنشسته‌ها به‌جای نشستن توی پارک و شمردن گنجشک‌ها و بحث درباره علل سقوط مصدق، مدام در مسافرت و استخر و کوه و سواحل نیلگون خلیج‌فارس باشند. سال 65 هم رئیس سازمان بازنشستگی کشور همین چیزها را گفته و حتی اشاره کرده که می‌خواهیم پول پیش مسکن اجاره‌ای بازنشسته‌ها را هم بدهیم و اصلا رفاهی می‌آوریم که همه هنگ کنند. ولی الان بعد از این همه سال، اوج خدمات رفاهی برای بازنشسته‌ها این است که کارت مترو و اتوبوس دارند و توی مترو و اتوبوس صندلی به نامشان است که همیشه خدا دو تا جوان رویش نشسته‌اند و با موبایل بازی می‌کنند. درباره دیگر خدمات و تسهیلات نیازی به گفتن و نوشتن نیست.

کودک هم آدم است  اکنون زمانه کودک‌سالاری است ولی در سال‌های گذشته کودک تا سن 25سالگی جزو آدمیزاد به‌حساب نمی‌آمد و همواره دهانش بوی شیر می‌داد و معمولا بدترین امکانات برای کودکان بود و حتی در مهمانی‌ها کسی آنها را به‌حساب نمی‌آورد و بچه‌ها مجبور بودند با والدین خود غذا بخورند. رفته‌رفته اما این فرهنگ تغییر کرد و مثلا در سال 65 و در روز جهانی کودک، گزارشی کار شد با این تیتر که «کودک به بازی، تفریح و سرگرمی سازنده نیاز دارد» که این قید سازنده بودن خیلی مهم بود وگرنه بازی که کار باطلی به‌حساب می‌آمد. در این گزارش البته نظرات کودکان هم گرفته شده که انصافا از کارشناسان امروزی غنای فکری بیشتری داشته‌اند. یک کودک 12ساله در گفت‌وگو با خبرنگار گفته: «کودکان کشورهای دنیا باید با هم دوست باشند. برای هم نامه و عکس بفرستند و با هم رفت‌وآمد داشته باشند (پیش‌بینی شکل‌گیری شبکه‌های اجتماعی در آینده)». این کودک در ادامه افزوده که «ایجاد مراکزی که کودکان بتوانند گرد هم بیایند و کارهای جمعی و اجتماعی را بیاموزند، نخستین گام در جهت شکستن حصار تنهایی کودکان است» که انصافا این جمله آخر را حتی نیچه و فروید و هگل هم تا آخر عمر نفهمیدند و خود ما وقتی به سن این کودک 12ساله بودیم اوج دغدغه‌مان این بود که چرا وقتی در یخچال را باز می‌کنیم چراغش روشن می‌شود و کاش ما از این کودکان در جمع‌مان داشتیم و اینگونه در حصار تنهایی خویش ترک نمی‌خوردیم.

همیشه پای یک دلال در میان است یکی دیگر از مشکلات ازلی و ابدی کشور ناتوانی کنترل قیمت میوه در ادوار مختلف است و حتی گزارش شده یک‌بار زمان خشایارشاه، موز گران شد و همین از علل سقوط هخامنشیان به‌حساب می‌آید چون اسکندر با خودش 2کامیون موز از یونان آورده بوده و ایرانی‌ها هم موز دوست داشته‌اند. القصه اینکه سال 65 یعنی 32سال پیش هیچ‌کس نمی‌دانسته چرا قیمت میوه بالا می‌رود و همه از وجود دلال‌ها می‌گفته‌اند و اینکه کشاورز و مصرف‌کننده دارند ضرر می‌کنند و حالا هم که ماجرا ادامه دارد و کسی نمی‌داند چه کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید