• چهار شنبه 26 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 7 ذی القعده 1445
  • 2024 May 15
چهار شنبه 5 دی 1397
کد مطلب : 42346
+
-

چیزی از تبریز 2018 ندیدم

گفت‌و‌گو با «خان‌ آقا» عروسک محبوب تبریزی‌ها

گفت‌وگو
چیزی از تبریز 2018 ندیدم

فرزانه حاجی‌زاده|  تبریز - خبرنگار:

برای گرفتن حقوق شهروندی‌اش وارد دفتر همشهری شد. برایش توضیح دادیم که حقوق شهروندی مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعه‌ شهری است که نه دریافتی‌ای دارد و نه در جایی توزیع می‌شود. سری تکان داد و گفت: پس شما هم برای حقوق شهروندی زحمت می‌کشید. در پایان صحبت‌هایمان هم قرار گذاشتیم بعد از این دست در دست هم برای احقاق بیشتر حقوق شهروندان تبریزی تلاش کنیم.  


صحبت از «خان‌آقا» است. شخصیت طنز عروسکی، زاده تبریز که هوادارانش او را ریش‌سفید استان می‌نامند و این روزها حضور پررنگی در میان مردم و مسئولان دارد. او ساعتی را در دفتر روزنامه مهمان ما بود و حرف‌های جالبی برای گفتن داشت. صحبت‌هایی که حول احترام به بزرگ‌ترها، همراهی با مشکلات مردم و پیگیری رفع آنها از سوی مسئولان مطرح شد. 


این روزها شما را همه جا می‌بینم، از خودتان بگویید و کارهایی که انجام می‌دهید.

قبل از هر چیزی باید بگویم هر کسی چیزی در گذشته دارد که نیازمند جبران آن است. در گذشته زمانی که مسئول اداره بووووق بودم، اتفاقاتی در دوران کاری من رخ داد که نیاز داشتم آنها را جبران کنم. تصمیم گرفتم به میان مردم بازگردم و در کنار مردم باشم. مهم این است که مردم کسی را داشته باشند که به عنوان ریش‌سفید حرف‌ها و مشکلاتشان را با او مطرح کنند. البته مردم هم به من لطف دارند و استقبال خوبی از من شده است. عین زمان قدیم که ریش یک ریش‌سفید باعث آشتی دادن 2 طایفه و یا ضمانت بود، الان همان کارها را انجام می‌دهم. به عقیده من این ریش‌سفید می‌تواند حداقل درخواست مردم را به گوش مسئولان برساند. البته شاید به حرفم گوش نکنند، ولی لااقل احترام موهای سفیدم را نگه می‌دارند و به حرف‌هایم گوش می‌کنند. 

چه مساله‌ای باعث شد که فکر کنید از این طریق می‌توانید به شهروندان کمک کنید؟

کودک که بودم هر کاری را به من می‌سپردند، تاکید می‌کردند که می‌توانم آن را انجام دهم. امروز هم همان روال است. باور دارم که می‌توانیم گرهی از مشکلات مردم باز کنیم. هفته گذشته در پویشی که برای شب چله برگزار شد، خطاب به یکی از آقایان مدیر کارخانه‌دار گفتم این همه سود از فروش فلان پشمک داری، یک کامیون هم اینجا خالی کن. مسئول سازمان میادین میوه و تره‌بار هم آمده بود. به او گفتم برای شب چله یه ماشین هندوانه نیاز داریم. شاید باورش سخت باشد که یک ساعت بعد 2 ماشین پشمک و هندوانه به آن محل آوردند که تمام آنها را بین مردم توزیع کردیم. مردمی که در محله‌شان حتی آب آشامیدنی هم برای خوردن ندارند. 

به نظر می‌رسد که موفق هم بوده‌اید و استقبال خوبی از شما در فضای مجازی شده است.

برخی موضوعات را نمی‌توان به صورت رسمی بیان کرد، اما با زبان کنایه و اشاره راحت‌تر عنوان می‌شوند. جوانان تاثیرگیری بیشتری از پیام‌های اخلاقی دارند که با چنین روش‌هایی زده می‌شود. زنده و تقویت کردن نیکی‌ها و رسم‌های مثبتی که در گذشته وجود داشته و اکنون نیست می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. اما همه اینها را نباید به روش رسمی بیان کرد، زیرا تاثیرگذاری زیادی ندارند.  فضای مجازی اتفاق خوبی را برای مردم رقم زده است و تمام اوقات آنها در فضای مجازی می‌گذرد. ما هم از این قافله عقب نیستیم. دوستانی را هم که جواب تماسمان را نمی‌دهند در همین فضای مجازی پیدا می‌کنیم. ذائقه مردم هم فرق کرده است و به دلیل مشکلات زیادی که با آنها روبه‌رو هستند، دوست دارند مطالب را از طریق فیلم‌های کوتاه و مطالب مختصر ببینند. در چنین فضاهایی می‌توان مطالب بیشتری را به مردم منتقل کرد. هر چند که باید فرهنگ استفاده از آن هم آموزش داده شود. یک پست منتشر می‌کنم، نظر مردم را می‌خواهم، برخی می‌آیند تبلیغات عجیب و غریب منتشر می‌کنند. 

چرا چشمان شما را هیچ‌کسی نمی‌تواند ببیند؟

تبریزی‌ها ضرب‌المثلی دارند که چشم از چشم حیا می‌کند و اگر به چشمان فرد خیره شوی، نمی‌توانی همه حرفت را بزنی. اما برای این‌که مشکلات مردم را ببینی، نیازی به چشم نداری، بلکه دلت با مردم باشد. من با چشم مردم کار ندارم، دل آنها را می‌خواهم، زیرا مشکلات دیدن ندارد، گفتن دارد. 

سال نو میلادی هم نزدیک است و فرصت تبریز برای رویداد گردشگری 2018 رو به پایان است، به نظرتان این موقعیت چگونه گذشت؟ 

می‌گویند آنقدر خوب بوده که قرار است تمدید شود، 2019، 2020، 2021. البته من که چیزی از تبریز 2018 ندیدم فقط 2 تا تابلو دیدم یکی در ائل‌گلی و دیگری در عینالی. حیف تبریز، حیف استان اما و حیف ایران با این همه جاذبه که دیده نمی‌شود. 

خودتان معتقدید که می‌توانید حرف مردم را به گوش مسئولان برسانید. اگر قرار باشد در یک جمله چیزی به مسئولانی که از آنها نام می‌بریم بگویید، آن جمله چه خواهد بود؟

استاندار: مگه واقعا می‌شه آقای استاندار رو دید، شما امکانش را داشتید به من هم بگویید. 

شهردار: فقط یک روز با من همراه باش. 

سازمان میادین میوه‌ و تره‌بار: موز کیلویی چند؟

مدیرکل محیط‌زیست: در این هوای تبریز، شما کجا زندگی می‌کنید، من می‌خواهم محلش را بدانم. 

مدیرکل بهزیستی: «به» در ابتدای کلمه بهزیستی امیدوارم به معنای فراهم‌کردن شرایطی برای خوب زیستن باشد «نه» به معنای میوه‌ای برای خوردن. البته چند وقت پیش پسربچه‌ای را دیدم که از سوی والدینش رها شده بود و انصافا رسیدگی به او از سوی بهزیستی تبریز قابل تقدیر است. 

صدا و سیما: آقایان خودتان باشید. لنزی که دوربین‌ها دارند به نظر می‌رسد که آدم‌ها را بزرگ می‌کند، اما پشت دوربین آدم‌هایی را می‌بینم که کوچک شده‌اند. برخی از مجریان استان جلوی دوربین چنان سلام و حال و احوال می‌کنند که شوق دیدارشان را دارید، اما پشت دوربین واویلا، حتی جواب سلاممان را هم نمی‌دهند. 
ستاد احیای دریاچه ارومیه: چرا دنبال سوراخ دریاچه نیستند. 
بازاریان تبریز: آقای فروشنده، جنس ایرانی به دلار ربط ندارد. 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید