پروژه زیدانسازی
تلاش باشگاههای اروپایی برای ساختن مربی بزرگ از بازیکنان سابق خود
این خیلی طبیعی است که یک بازیکن بزرگ تبدیل به یک مربی بزرگ شود. تاریخ نامهایی از این دست را به یاد دارد؛ افرادی مثل یوهان کرویف، زیدان، گواردیولا، زاگالو، دشان، کونته، کاپلو، ارنست هاپل، رایکارد، کومان، دالگلیش، تراپاتونی، سیمئونه، آنچلوتی، یوپ هاینکس و... اما این یک روال نیست. بعضیها هم مثل میشل پلاتینی، بکنباوئر، کلینزمان و... دوره مربیگری موفق اما کوتاهی داشتند. بیشتر بازیکنان بزرگ نتوانستند در مربیگری به اندازه دوران بازیکنی خود پیشرفت کنند. کافی است نگاهی به عملکرد اسطورههایی مثل مارادونا بیندازیم که از لیگ دسته 2 امارات به لیگ دسته 2 مکزیک رفته و بدون آنکه از نظر تاکتیکی چیزی در چنته داشته باشد، صرفا بهخاطر جذابیت رسانهای گاهی تیم میگیرد. در رشتههای دیگر هم از این قبیل افراد داشتیم که هرگز مربی خوبی نشدند. در تنیس بزرگانی مثل ناوراتیلوا، بوریس بکر (مربی جوکوویچ)، اشتفان ادبرگ (مربی فدرر) و... مربیان خوبی از آب درآمدند. در بسکتبال بسیاری از اسطورههای تاریخ این رشته به سمت مربیگری نرفتند اما ستارهای مثل مجیک جانسون فقط 16بازی بهعنوان سرمربی دوام آورد.
تجربه موفق استخدام زیدان بهعنوان سرمربی رئال مادرید بسیاری از باشگاهها را به فکر استفاده از ستارههای گذشته خود روی نیمکت انداخته است. بارسلونا هم با گواردیولا چنین تجربهای داشت و بهترین تیم تاریخ خود را با او تجربه کرد. زیدان در 2 فصلونیم، 9 جام مختلف ازجمله 3 لیگ قهرمانان پیاپی و یک لالیگا برای رئال کسب کرد. حالا باشگاههای بزرگ از این فرمول آزمایش شده استفاده میکنند. نیکو کواچ بعد از دوران موفقی که در اینتراخت داشت، این فصل روی نیمکت بایرنمونیخ مینشیند؛ البته تا زمانی که نتایج او به این شکل سینوسی ادامه داشته باشد و در اواسط فصل جای خود را به یوپ هاینکس بزرگ و همیشه آماده بهخدمت بدهد. منچستریونایتد سولشر، ذخیره طلایی فرگوسن را بهجای مورینیو استخدام کرده است. سولشر 2 روز بعد از معارفه در اولدترافورد موفق شد نخستین تجربه سرمربیگریاش در یونایتد را با یک برد 5گله مقابل تیم سابق خود، کاردیف جشن بگیرد. این برای نخستینبار بعد از فرگوسن بود که یونایتد در یک بازی لیگ برتر موفق میشد 5بار دروازه یک حریف را باز کند؛ 207 بازی برای تکرار این اتفاق طول کشید و این موفقیت موقت با استفاده از فرمول زیدان/ گواردیولا بهدست آمد. سانتیاگو سولاری در رئالمادرید قرار است یک زیدان تازه باشد. او تقریبا همان مسیری را که استادش زیدان طی کرده بود، گذرانده و از تیم دوم باشگاه یعنی کاستیا به این سمت رسیده است. سولاری پریشب موفق شد بعد از 2 برد 1-3 مقابل حریفان آسیایی نخستین جام خود را در این پست جشن بگیرد و جام جهانی باشگاهها را برای چهارمین بار به ویترین افتخارات سانتیاگو برنابئو ببرد؛ آن هم در سیزدهمین بازیاش روی این نیمکت. این چهاردهمین جام رئال از سال 2014 بود؛ 4 لیگ قهرمانان، 4 جام جهانی باشگاهها، 3 سوپرجام اروپا، یک لالیگا، یک کوپا دلری و یک سوپرجام اسپانیا.
غیر از این بازیکنان سابق که پستهای مهمی در باشگاههای سابق خود گرفتهاند، افراد دیگری هم هستند که شانس خود را برای تبدیل شدن به زیدان یا گواردیولایی دیگر آزمایش میکنند. گتوزو که از فصل قبل به نیمکت میلان رسید احتمالا بهزودی اخراج میشود. گایاردو، هافبک سابق و تکنیکی تیم ملی آرژانتین هفته گذشته با ریورپلیت، قهرمان آمریکای جنوبی شد. پوچتینو راه موفقیت در مربیگری را از تیم سابق خودش، اسپانیول شروع کرد و اکنون به جایگاهی رسیده که برای جذب او بین منچستر و رئال با تاتنهام دعواست. یورگن کلوپ هم همین وضعیت را داشت و مربیگری در سطح بالا را از تیم خودش ماینتس آغاز کرد و به دورتموند رسید و حالا سرمربی صدرنشین لیگ برتر است. سیمئونه سرمربی یکی از تیمهای سابق خودش یعنی اتلتیکو مادرید است و قول داده دیر یا زود سرمربی آن یکی تیم سابقش، اینترمیلان هم بشود. سیمئونه اینتزاگی در لاتزیو سرمربی نسبتا موفقی است اما برادرش که بازیکن بزرگتری بود بعد از تجربه ناموفق در میلان مجبور شد از پایینتر شروع کند. او اکنون سرمربی تیم بولونیاست. تیری آنری که مدتی بهعنوان دستیار مارتینس در تیم ملی بلژیک مربیگری کرده بود، اکنون سرمربی تیم سابق خود، موناکو در انتهای جدول لیگ فرانسه است. برخی مربیان بزرگ هم هرگز بازیکن بزرگی نبودند یا اصلا بازیکن نبودند؛ مربیان بزرگی مثل فرگوسن، ونگر، مورینیو، آریگو ساکی و... .
از پروژه زیدانسازی گفتیم اشارهای هم داشته باشیم به فرمول دلبوسکه در رئال مادرید. زمانی که پرس، دلبوسکه را از تیم دوم باشگاه آورد و این مربی ناشناخته و پوکرفیس را گذاشت بالای سر تیم کهکشانیاش، کمتر کسی فکر میکرد او موفق شود، اما دلبوسکه بهقدری موفق بود که نهتنها بعدا به سرمربیگری تیم ملی اسپانیا رسید و یک جامجهانی و یک یورو با تیم ملی برد، بلکه بقیه باشگاهها را هم به پیروی از این الگو ترغیب کرد. گواردیولا هم تقلیدی بود از این اقدام باشگاه مادریدی و کرویف با حمایت از گواردیولا که آن زمان سرمربی تیم دوم باشگاه بود، او را به نیمکت تیم اصلی رساند، اما سایر تلاشهای بارسلونا برای بهرهبرداری از الگوی دلبوسکه موفق نبود. بدترین نمونه آن کارلوس رکساچ بود که در همه ردههای بارسا مربیگری کرد اما وقتی جای سرا فرر ناموفق را گرفت پروژه دلبوسکهسازی باشگاه را ناکام گذاشت تا بارسلونا به سراغ مربی قبلی خودش، لوییس فانخال برود.