• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
یکشنبه 2 دی 1397
کد مطلب : 41920
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/JRgo
+
-

دردسرهای خوردن یک بشقاب

برنج ایرانی

آوین آزادی

جنگ شده بود. جمعیت کشور روزبه‌روز بیشتر می‌شد و اقتصاد وابسته ایران به آمریکا و انگلیس هنوز خودش را پیدا نکرده بود. «برنج ایرانی طلا بود. مردم برنج ایرانی را روی چشم‌شان می‌گذاشتند اما پیدا نمی‌شد که نمی‌شد. شمالی‌ها برنج ایرانی را به چند برابر قیمت به متقاضیان می‌فروختند. برنج که چه عرض کنیم! انگار که هروئین بود. برنج‌های شمال را مثل مواد‌مخدر زیر اتومبیل‌های سواری و کامیون‌های باربری جاسازی می‌کردند. هر کس که نمی‌توانست برنج تایلندی کوپنی بخورد، باید رابطی را از همین راه پیدا می‌کرد و از او برنج ایرانی می‌خرید.»؛ اینها را زرین‌تاج می‌گوید که حافظه‌ بلندمدتش مثل ساعت کار می‌کند. او با اشاره به اینکه خرید و فروش برنج ایرانی در سال‌های آغازین جنگ ممنوع بود، ادامه می‌دهد: «من از سال 45را به‌خاطر دارم. برنج ایرانی کیلویی 25قران را هم دیده‌ام، هم خورده‌ام. اما جنگ که شروع شد اوضاع خیلی به‌هم ریخته بود. واقعا تهیه یک بشقاب برنج بدون دردسر برای ما آرزو شده بود. بعضی از مردم خرده‌‌برنج‌های ایرانی را جمع می‌کردند تا حداقل هر از چندگاهی برنج خوب بخورند».  اما در سال62 محدودیت‌ها اندکی کمتر شده بود. در آبان‌ماه سال 61، حبیب‌الله شفیق، عضو هیأت امنای بنیاد مستضعفان و جانبازان در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود: میزان افزایش مصرف برنج و کمبود مواد پروتئینی زمینه را برای فعالیت ضد‌انقلاب‌های اقتصادی، واسطه‌ها، قاچاقچی‌ها و محتکرین و گرانفروشان مساعد کرده است. سهمیه‌بندی برنج در چنین شرایطی یک تصمیم عاقلانه و عادلانه است. او افزوده بود: سرمایه‌داران و مستکبران تحت هر شرایطی برنج یا هر کالای دلخواه خود را با هر قیمتی تهیه می‌کنند اما دولت بنا دارد با ممنوع‌کردن خرید و فروش برنج ایرانی و سهمیه‌بندی برنج خارجی، 50درصد برنج کشور را به‌دست تعاونی‌ها بسپارد تا به شکل عادلانه بین اقشار پایین‌دست جامعه توزیع شود. اما فروردین‌ماه 62، در راستای کاهش محدودیت‌های غذایی، عرضه برنج ایرانی با قیمت 40تومان برای هر کیلو آزاد شد؛ امری که شاید امروز اقدام مناسبی به‌نظر برسد اما در آن زمان انتقاد‌های مختلفی را برانگیخت. روزنامه‌نگاران وقت با مقایسه قشر متمول با فقرای جامعه این اقدام دولت را به چالش می‌کشیدند و بر این باور بودند که به‌زودی گرسنگی گریبان همه اقشار متوسط و پایین جامعه را خواهد گرفت. کارگران، کارمندان و... در این مصاحبه‌ها مخالفت خود را با آزادسازی برنج اعلام کرده بودند و اقشار متمول از این تصمیم راضی به‌نظر می‌رسیدند چراکه از تهیه برنج ایرانی مثل قاچاقچی‌ها خسته شده بودند!

ماجرای طرح برنج چه بود؟ 

«طرح برنج» از آن طرح‌های جنجالی و پر‌بحث ستاد بسیج اقتصادی  بود که پیش از سال62 به راه افتاد. بهزاد نبوی از مهره‌های تأثیر‌گذار اقتصادی کشور در این‌باره گفته است: ماجرا از این قرار بود که باتوجه به اینکه سالانه یک میلیون تن برنج وارد می‌شد و باتوجه به محدودیت ظرفیت واردات و همچنین لزوم ذخیره ارز در کشور، وزارت جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی طرحی دادند که الگوی کاشت برنج تغییر کند. در حقیقت برنج‌های پرمحصول جایگزین برنج‌های کم‌محصول شود. لذا با توجه به محدودیت اراضی قابل کاشت برنج در کشور، تنها راه افزایش تولید، افزایش تولید در واحد سطح بود. برای ترغیب کشاورزان به کاشت این نوع برنج، برنج‌های پرمحصول نصف قیمت برنج‌های مرغوب قیمت‌گذاری شد. این در حالی بود که محصول آن حدودا ۶ برابر برنج مرغوب بود. از طرف دیگر باید این برنج را وارد بازار می‌کردیم. به این منظور تصمیم گرفتیم که اجازه دهیم که فقط تجار، برنج را وارد کنند. اینجا هم برنج را با کالابرگ توزیع کنند. لذا به این نتیجه رسیدیم که جاده‌های شمال را جهت بازرسی میزان برنج‌ها آماده کنیم. افراد بسیاری شروع به مخالفت کردند که این کار اشکال شرعی دارد اما حتی خود امام هم باتوجه به اینکه جاده‌ها در اختیار دولت است، احصای این محصولات را بدون اشکال شرعی قلمداد کردند.  ولی طرح برنج کمر ستاد بسیج اقتصادی را شکست؛ چرا که میزان سود تاجرین بسیار کاهش یافته بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید