خاطرات فرمان و سرنوشت قیصر
کتاب خاطرات ناصر ملکمطیعی در اندازه عنوانی که دارد، نیست
علیرضا محمودی /دبیر گروه ادب و هنر
پس از درگذشت ناصر ملکمطیعی، خبر انتشار کتاب خاطرات این ستاره و کارگردان، انتظاری برای علاقهمندان تاریخ سینمای ایران پدید آورد که متنی عمیق و کارگشا درباره سه دهه سینمای ایران منتشر خواهد شد. حضور بدون انقطاع و همهجانبه ملکمطیعی از اواخر دهه 20تا اوایل دهه 60در متن سینمای ایران، عطش پیگیران تاریخ را برای مطالعه این کتاب جدی بود. ثبت تجربههای ستارهای کمنظیر در اندازه سینمای خاورمیانه که توانسته بود، بهرغم تمام اوج و فرودهای فرهنگی و اقتصادی تاثیر خود را در میان مخاطبان 3 نسل حفظ کند، اهمیت فراوانی برای صنعت سرگرمی کشور داشت.
اما مطالعه این کتاب، عطش علاقهمندان به سینمای ایران را با افسوس عوض میکند. متنی که بهعنوان خاطرات ناصر ملکمطیعی توسط انتشارات کتابسرا منتشرشده به هیچ وجه در اندازه اهمیت عنوان کتاب نیست. متن مجموعهای از نوشتههای پراکنده و بدون محوریت روایت تاریخی است که ملکمطیعی درباره فیلمها، آدمها و موضوعاتی ارائه میدهد. نوشتهها تصویری پراکنده و کلی از اتفاقات و شخصیتها را ثبت میکنند و از جزئیات و روند تاریخی رویدادها میگذرند.
متنی که از ملکمطیعی بهعنوان خاطرات منتشر شده، بدون درنظر گرفتن اهمیت تاریخی او در تاریخ سینمای ایران نوشته شده. بدون شک هر کسی، هر طوری که دوست دارد خاطراتش را روایت میکند اما ملکمطیعی هر کسی نیست و ثبت خاطرات او بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران است.
او از رویدادهایی مهم و سرنوشتساز در کارنامه خود و سینمای ایران بهسادگی میگذرد. سادهگیری و انشاءپردازی درباره تاریخ سینمای ایران در این متن از اهمیت آن کاسته. برای مثال به یک غفلت غیرقابل بخشش در این کتاب اشاره میکنم.
ناصر ملکمطیعی تنها فردی بود که در دهه 90میتوانست از جریان شروع تاریخ سینمای ایران روایتی دست اول ارائه کند اما در کتاب روایت آغاز سینمای ایران و فعالیتهای چهرههایی مانند دکتر اسماعیل کوشان و مهندس محسن بدیع بدون شرح تلاشها و شکستهای فراوان و پیروزیهای اندک این آغازگران ثبت شده. ملکمطیعی که در این اوج و فرودها بهعنوان نخستین ستاره مرد سینمای ایران با این حوادث همراه بوده به دلایلی که نمیدانیم از این رویدادها تصویر شفافی ارائه نمیدهد. این دور ماندن و سادهگرفتن وقایع درباره حوادث آغاز سینما در ایران به حدی است، که بهنظر میرسد این خاطرات را مرد اول سینمای ایران در آن سالها ننوشته و متن حاصل کار یک فرد دنبالکننده کماطلاع رویدادهاست.
بخش عکسهای این کتاب که میتوانست کارنامه این ستاره را به شکل تصویری توضیح دهد، پراکنده، ناکافی و بدون کیفیت چاپ شده. شرح عکسها اغلاط فاحشی دارد و در برخی موارد دور از شأن کسی است که اسمش روی جلد کتاب است.
ناصر ملکمطیعی در پایان این خاطرات تأکید کرده که این متن را خودش نوشته. بدون شک این متن حاصل نگارش این ستاره بزرگ سینمای ایران است. اما ای کاش مشاوری همراه و دقیق و باحوصله همراه ملکمطیعی بود و او را نسبت به اهمیت این خاطرات و چگونگی ثبت آنها بیشتر واقف میکرد. به هر دلیلی که بر ما پوشیده است، ملکمطیعی در روایت خاطراتش از کسی کمک نگرفته و حاصل کار به هیچوجه جدی نیست.
از دست دادن این ستاره و از بین رفتن امکان تصحیح این خاطرات افسوسی است که شاید هرگز نمیتوان برای آن مرهمی ساخت. بعد از چاپ خاطرات پر از غلط و بدون کاربرد بهروز وثوقی، انتظار میرفت که خاطرات ناصر ملکمطیعی، کتاب بهتری باشد اما انگار فرمان در این راه از سرنوشت قیصر تبعیت کرده.