بازیافت هنری
محمدمهدی صداقت، آثار هنریاش را با استفاده از کاغذهای بازیافتی ساخته است
بهاره جلالوند: زمین پر شده است از کاغذهای سفید ریز و درشت که هر کدامشان روزمرگیهای اقتصادی ما را به جان خریدهاند. با راه رفتن روی آنها صدای خشخش برگهای پاییزی برایت تداعی میشود و یک لحظه خودت را در میان انبوه درختان یک جنگل تصور میکنی. ماهیت کاغذ همین است، هرجا باشد تو را یاد درخت، چوب و جنگل میاندازد. این همه کاغذ روی زمین در کنار تابلوهای نقاشیای که ساعتها برای خلقشان زمان صرف شده، در کنار هم جمع شدهاند تا یک چیز را به ما یادآوری کنند؛ کاغذ زباله نیست. نمایشگاه نقاشی پرترههای بازیافتی در نگارخانه شیث، بهانهای شد تا حرفهای محمدمهدی صداقت را بشنویم.
دچار عذاب وجدان شدم!
محمدمهدی صداقت، از ایده نقاشی روی این کاغذها میگوید: «همیشه از دوران کودکی، مشغول نقاشیکشیدن بودم و خودم را با آن سرگرم میکردم و علاقهام به نقاشی باعث شد در سن 8 سالگی، در دوسالانه کاریکاتور تهران جایزه بگیرم. زمانی که کمسن و سال بودم، مثل حالا خبری از شبکههای اجتماعی، ایمیل و...، نبود؛ در نتیجه کاغذ حرف اول را میزد و بسیاری از کارها از طریق نامه و نمابر(fax) انجام میشد. کاغذهای نمابر، مورد علاقهام بودند و وقتی به حالت دورریز درمیآمدند، روی آنها نقاشی میکشیدم و چون متن آنها بعد از مدتی کمرنگ میشد، برایم جالب بود. بعدها که سنم بیشتر شد و رسیدهای کاغذی وارد زندگی روزمره شدند، پی بردم که این کاغذها هم خاصیت کاغذهای نمابر را دارند و چاپشان حرارتی است و بعد از مدتی پاک میشود. تا آن زمان، بهصورت جدی به این کاغذها فکر نکرده بودم و آنها را پس از خرید دور میریختم. یکبار تعداد زیادی رسید کاغذی در کیفم جمع شد و برای دور ریختنشان عذاب وجدان داشتم و با خودم فکر کردم روزانه چقدر از این کاغذها دور ریخته میشود درحالیکه جنسشان از کاغذ است؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم این کاغذها را جمعآوری کنم. با قرار دادن صدها کاغذ در کنار هم، توانستم کاغذهای بزرگتری بسازم و روی آنها نقاشی کنم.»
کاغذها از کجا آمدند؟
صداقت، برای جمعآوری کاغذ، از سایر افراد کمک گرفته است. او میگوید: «وقتی ایده کشیدن نقاشی روی کاغذهای اینچنینی به ذهنم رسید، به تعداد زیادی از آنها نیاز داشتم و چون خودم تا جای ممکن از گرفتن چنین کاغذهایی امتناع میکردم، تصمیم گرفتم از سایر افراد برای جمعآوری رسیدهای کاغذی کمک بگیرم. بدینترتیب، با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی از افراد مختلف خواستم که بهجای دورریختن این رسیدهای کاغذی، آنها را به من بدهند. حتی برای جمعآوری این کاغذها از نانوایی، آتلیه عکاسی و فروشگاه مواد غذایی کمک گرفتم و نتیجه شگفتآور و ناراحتکننده بود چون هزاران قطعه کاغذ جمع شد. انجام چنین کاری خودش یک نوع فرهنگسازی بهحساب میآمد و افرادی که برای جمعآوری کاغذ همکاری کردند، به اهمیت این موضوع پی بردند و متوجه شدند چه حجم زیادی از کاغذ را دور میریزند.»