با حضور جمعی از مهاجران افغانستانی، نماینده شورای شهر و یک جمعیتشناس، وضعیت مهاجران افغان بررسی شد
قصه تلخ مهاجرت
سی و دومین گفتوگوی اجتماعی «تهران امید دارد» بهمناسبت روز جهانی مهاجران به مسائل پناهجویان و مهاجران به ایران اختصاص یافت. به گزارش همشهری، الهام فخاری رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، رسول صادقی جمعیتشناس و هارون یشایایی تهیهکننده سینما در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی حضور یافتند تا با پخش مستند «اکسدوس» ساخته بهمن کیارستمی پیرامون مسائل و حقوق شهروندی مهاجران و پناهندگان در ایران بحث کنند. در این نشست از برخی نخبگان مهاجر افغانستانی نیز دعوت شده بود که اکثریت مدعوین را تشکیل میدادند. قبل از آغاز جلسه «اکسدوس» برای حضار در سالن اکران شد؛ مستندی که قبلا بهمن کیارستمی در موردش گفته بود: «مخاطب «اِکسُدوس» جامعه دانشگاهی و مراکز تحقیقاتی هستند و این مستند بلند تحتتأثیر بحران اقتصادی اخیر و تأثیر آن بر بازگشت مهاجران افغانستانی به کشورشان ساخته شده است.» اکسدوس در دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت در بخش مسابقه بینالملل جایزه بهترین کارگردانی را توانست کسب کند. شاید کسب جایزه بهترین کارگردانی بود که برگزارکنندگان این نشست را ترغیب کرد تا در روز مهاجران در حضور پناهندگان و مهاجران نخبه این مستند را پخش کنند. اما پخش این فیلم به مذاق مدعوین مهاجر خوش نیامد و با انتقادات شدیدی روبهرو شد. نتیجه اکران این فیلم بحثهای داغی بود که مهاجران و پناهندگانی که مقصد خود را ایران انتخاب کرده بودند به آن دامن زدند.
حواشی اجتماعی مستندی در مورد مهاجران
اکسدوس فیلمی است که حال و روز مهاجران افغانستانی را در اردوگاه امام رضا(ع) در جاده خاوران تهران به تصویر میکشد. یک فیلم مستند بلند در مورد مهاجران افغانستانی که کیارستمی این بار دوربینش را کاشت در آخرین نقطه برخورد ایرانیها با جمعیت بزرگی از مهاجران افغانستانی. جایی که تمام مهاجران بدون مدرک - غیرقانونی - افغانستانی برای بازگشت به وطن به آنجا میروند. سولهای بزرگ که در سال گذشته میزبان تعداد بسیار بیشتری از مهاجران بدون مدرک برای بازگشت داوطلبانه به افغانستان بوده و حالا اکسدوس، داستان مهاجران را در این سوله از زبان خودشان روایت میکند.
بعد از پایان فیلم، هارون یشایایی تهیهکننده سینما از حضار خواست تا نظر شخصیشان را در مورد فیلم بیان کنند. از این نقطه موج انتقادات آغاز شد. همه مهاجران افغانستانی حاضر در جلسه یک صدا شدند و اعلام کردند این فیلم همه واقعیت را روایت نمیکند و این مستند انگار به قصد تحقیر مهاجران افغانستانی ساخته شده است.
یکی از مستندسازان افغانستانی با لحن تندی انتقاد خود را در مورد مستند مهاجران اینطور بیان کرد: «چیزی که ما دیدیم مستند نبود، شبیه به یک بازجویی بود. همه ما طعم اردوگاه را چشیدهایم، نه برخوردها اینطور مهربان و پدرانه است و نه همه مهاجران اینطور حقیر.»
مسئله مهاجر از دیدگاه مهاجران بررسی شود
اعتراضها ادامهدار بود تا اینکه یشایایی ضمن تأیید برخی انتقادات حضار را به آرامش دعوت کرد و گفت: «مسئله مهاجرت بحث جداگانهای دارد و من اینجا دعوت شدهام که درباره یک فیلم صحبت کنم. فیلم اکسدوس مانند هر فیلم دیگری از منظر و دیدگاه شخصی یک فیلمساز ساخته شده و آنچه در آن آمده نظر شخصی بهمن کیارستمی است نه همه آدمها. با وجود این ما نمیتوانیم با این منطق بگوییم فیلم نباید ساخته میشد. این دیدگاه اشتباه است. هر فیلمی باید ساخته شود تا از پس آن واقعیات روشن شود.»
الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران نیز ضمن این توضیح که مستند اکسدوس با مسئولیت مجموعه «تهران امید دارد» در اینجا پخش شده نه خانه اندیشمندان علوم انسانی، گفت: «برای حل شدن این مسائل اصل را در تعامل و گفتوگو میبینم. چه در نقد یک فیلم و چه در مسائل مطرح در جامعه. من نیز معتقدم که اکسدوس تصویر واقعی جامعه مهاجران نیست. این فیلم نه در بیان مثبت و نه در بیان منفی نتوانسته واقعیت را به تصویر بکشد. این فیلم 77دقیقهای نتوانسته رنجها و قوتها و بالندگیهای جامعه مهاجران را ترسیم کند. بهنظر من باید از زوایه دید یک مهاجر نیز فیلمی با این مضمون ساخته شود؛ مستندی که از زوایه دید و ذهنیت یک غیرمهاجر به مسئله نگاه کند. از اینرو دعوت میکنم از دوستان مهاجر برای ساخت فیلمهایی با موضوع مهاجران منتها از زاویه دید خود مهاجران، انجمن «تهران امید دارد» آمادگی خود را در این زمینه اعلام میکند.»
گاهی مقصد مهاجرت نیز اجباری است
رسول صادقی، جمعیتشناس با اشاره به این موضوع که این فیلم واقعیت اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران را به تصویر نمیکشد بلکه در مورد گروه خاصی است که آنها را بهعنوان فاقدین مدرک یا مهاجران غیرقانونی میشناسیم، گفت: «هماکنون یکی از مسائل اساسی اجتماعی در رابطه با بحران مهاجران داخل کشور، بحث فرزندانی است که از مادر ایرانی و پدر غیرایرانی متولد شدهاند. این کودکان طبق قانون فعلی تا 18سالگی بدون هویت و شناسنامه درکشور زندگی میکنند و بعد از 18سالگی میتوانند برای گرفتن شناسنامه ایرانی اقدام کنند. یعنی تا 18سال باید این افراد از تمام خدمات اجتماعی محروم باشند. حالا بعد از این همه سال به تازگی ما به لایحهای امیدوار شدهایم که همین چند وقت پیش به مجلس ارائه شده تا این کودکان بتوانند در بدو تولد شناسنامهدار شوند. یکی از چالشهای اصلی این کودکان بیهویتی است؛ آنها واقعا نمیدانند که ایرانیاند یا افغانستانی. البته با توجه به مطالعاتی که در این زمینه انجام شده این کودکان خود را بیشتر ایرانیتبار میدانند و خود را با هویت ایرانی معرفی میکنند. آمار و ارقام نشان میدهد که باید با توجه به جمعیت بسیار این کودکان به این موضوع جدیتر نگاه کنیم.»
این استاد جمعیتشناسی در پاسخ به این سؤال که «مهاجرت گاهی امری قطعی و اجباری است و آیا انتخاب مقصد مهاجرت نیز اجباری تلقی میشود؟» میگوید: «از 2دیدگاه میتوان به این موضوع نگاه کرد؛ دیدگاه اول میگوید مهاجرت گاهی اجباری میشود اما انتخاب مقصد اختیاری است. این موضوع زمانی رخ میدهد که فرد مهاجر توانمندی لازم برای انتخاب مقصد را داشته باشد و همچنین کشور مقصد او را بپذیرد. اما وقتی توانمندی مالی، روحی و دیگر عوامل دیگر یارای فرد مهاجر نشود و از طرفی کشورهای منتخب پذیرای یک مهاجر نباشند لاجرم باید گفت گاهی انتخاب مقصد مهاجرت نیز اجباری است.»
ابعاد یک خشونت پنهان
در پایان الهام فخاری به رفتارهای فرهنگی ما که به افزایش مسائل و مشکلات مهاجران (حتی کسانی که از یک شهر به شهر دیگر مهاجرت میکنند) دامن میزند اشاره کرد و گفت: «در فرهنگ ما کنجکاویهای بسیاری در مورد یکدیگر وجود دارد. همانطور که در تمام پرسشنامههای دانشگاهی و معمولی هم دیده میشود از شهروندان سوالات بسیار شخصی پرسیده میشود. مثلا در پرسشنامهها چه لزومی دارد از دانشجو وضعیت تاهل او پرسیده شود. وضعیت تاهل چه تأثیری در متغیرهای اصلی پرسشنامههای عادی دارد که افراد را مجبور میسازد به آن پاسخ بدهد. موارد اینچنینی بسیار است. اینکه ما بعد از آشنایی با هر شهروندی در مورد زادگاه او جستوجو و پرسش میکنیم بر میگردد به کنجکاویهای زیاد از حدی که در فرهنگ ما ریشه دوانده است. این کنجکاویها باعث آزردگی میشود وآزردگیها رفته رفته به بحرانهای اجتماعی دامن میزد. ما نباید درگیر مسئله «من و دیگری» شویم. مسئله «من و دیگری» مسئله ایران و خاورمیانه نیست بلکه مسئلهای است جهانی. عدمپذیرش دیگران بهخاطر ملیت، قومیت، نژاد، لهجه و هر چیزی که بهعنوان سرمایه اجتماعی آن فرد قلمداد میشود، یک نوع خشونت است و باید از بروز این نوع خشونت پنهان در اجتماعات جلوگیری کنیم.»