برگزاری جشنوارهای قدیمی در روستایی کوچک در شمال غربتهران با استقبال مردم روبهرو شد
جشنوارهای به رنگ خرمالو
پریسا امیر قاسمخانی/خبرنگار
کسی متوجه نگاه پیرمرد نشد. نگاه او در هیاهوی جشنواره خرمالو گم شده بود. از بالای ایوان خانهشان که مشرف به میدان مرکزی روستای کشار سفلی بود، به جنب و جوش مردم چشم دوخته بود. یکی گلدانهای رنگی را وسط میدان میچید و دیگری انارهای قرمز را در ظرف میگذاشت. تمام میدان پر شده بود از خرمالوهای نارنجی. طنابها روی سقف میدان، خرمالوها را شبیه خورشید در هوا نگه میداشتند. پیرمرد یادش آمد که پاییز میرود و این ابتدای زمستان است؛ زمستانی سرد. قرار است برای حفظ هویتهای از دست رفته روستا، نخستین جشنواره زمستانی خرمالو برگزار شود.
خرمالوی کشار
اگر تهران را با چنارهایش میشناسند، باید بگویم روستای کشار سفلی را هم با خرمالوهایش میشناسند. روستای کشار سفلی در سمت غربی کن و در حریم تهران قرار گرفته که قدمتی هزار ساله دارد. برای رفتن به روستا باید از درهها و رودخانهها بگذرید. کشار سفلی روستایی کوچک در دل کوه است که با تهران حدود 15 دقیقه فاصله دارد. یکی از ویژگیهای اصلی روستا وجود باغات فراوان میوه مانند خرمالو، به، سیب، ازگیل، گیلاس، آلبالو، گردو، شاتوت و... است که از قدیمالایام وجود داشته و درآمد اصلی مردم از فروش میوه باغها بوده است اما مدتی است که روستا از رونق افتاده و بهدست فراموشی سپرده شده است. عبدالله ملکی یکی از سکنه میگوید: «قبل از دهه 60 جمعیت روستا حدود 300نفر بودند، ولی امروز به150نفر رسیدهاند. مردم بهخصوص جوانها اغلب بهخاطر کمبود امکانات اولیه مانند نبود جاده، گاز، درمانگاه و... از روستا مهاجرت کردند و اگر همینطور پیش برود، روستا خالی از سکنه خواهد شد.» این روزها بسیاری کشار سفلی را با میوه زمستانیاش یعنی خرمالو میشناسند که با آمدن فصل سرما در روستا فراوان میشود. به همین منظور مدیران شهری برای زنده نگه داشتن روستا نخستین جشنواره خرمالو را با حضور مردم و مسئولان برگزار کردند.
نگاه دیگر به جشنواره
جشنوارههای محلی اینچنینی از این حیث قابل اهمیت هستند که میتوانند ضمن زنده نگه داشتن آیین کهن ایرانی، به حفظ جان درختان و فضای سبز شهر نیز کمک کنند. شهرستان کن و سولقان، باغات بههم پیوستهای دارند که به عنوان یکی از اصلیترین تنفسگاههای تهران هم نیازمند جدی گرفته شدن الزامات قانونی (مثل مواد یک، 4 و 6 قانون حفظ و گسترش فضای سبز شهرها) از سوی مسئولان هستند و از سوی دیگر نیازمند پویشهای مردمی اینچنینی؛ عین جشنواره خرمالوی روز پنجشنبه گذشته.
باغ بازارها در حریم تهران شکل میگیرند
علی نوذرپور، شهردار منطقه22
مجموعه جشنوارههای منطقه برای ایجاد رویدادهایی است که میتواند منجر به شکلگیری برندهایی برای حریم منطقه شود و برندها نیز باعث توسعه مشاغل و کسب درآمدهای پایدار برای ساکنان روستا میشود. این مهمترین هدف برگزاری جشنوارههاست که مناسب با ظرفیتها و موقعیتهای روستاها شکل میگیرد. در این راستا جشنواره شاتوت، گل و گیاه و خرمالو را برگزار کردیم. بهمنماه نیز جشنواره غذاهای روستایی را در روستای وردیج داریم. تبعات آشکار چنین جشنوارههایی ایجاد شغل و درآمد برای روستاییان است، ولی کارکردهای پنهان هم دارد. ازجمله اینکه تاکنون تصور روستاییان از شهرداری بهعنوان یک عامل بازدارنده بوده که اجازه نمیداده آنها بهراحتی ساختوساز انجام بدهند، ولی این فقط یک بخش از مأموریت شهرداری تهران است تا شهر مورد هجوم سوداگران ساختوساز قرار نگیرد اما مأموریتهای دیگر شهرداری تهران برنامهریزی برای توسعه گردشگری و بومگردی است. در این زمینه مدیریت شهری منطقه 3 طرح ارائه داده است که مراحل پایانی خود را میگذرانند و با گرفتن سرمایهگذار اجرا خواهند شد. ازجمله طرح باغ بازارها که در این طرح مکانهایی درنظر گرفته میشود تا روستاییان محصولات خود را ارائه دهند. این طرح علاوه بر توسعه و رونق اقتصادی باعث تبادل فرهنگی بین شهروندان و روستاییان میشود. همچنین یک نوع گردشگری و گذراندن اوقات فراغت برای شهروندان تهرانی را بهوجود میآورد که همبستگی اجتماعی و حس تعلق شهروندان به محل زندگی و مدیریت شهری را در پی خواهد داشت.
مزارع بومگردی
حسین سروری، بخشدار مرکزی شهرستان تهران
امروزه توسعه گردشگری روستایی یکی پردرآمدترین طرحهای توسعه در دنیا به شمار میرود.
دیگر ساخت و سازها در تهران جواب نمیدهند. یکی از راههای توسعه تهران، توسعه گردشگری روستایی است؛ بهعنوان مثال ما میتوانیم علاوه بر عرضه محصولات، نحوه برداشت محصولات را به گردشگران نشان بدهیم یا در دل باغها و مزارع کشاورزی با فرهنگ و هویت دیگری از تهران آشنا شویم؛ یعنی مزارع بوم گردی در تهران ایجاد کنیم تا آداب و رسوم و هویتهای از دست رفته ما را به نمایش بگذارند. مانند غذاهای سنتی، انواع پوشش، موسیقی، آیینها و... .
خوردنیهای خاص شب چله کشار سفلی
باسلوق: مغز گردو را به نخ میکشیدند و در ظرفی که آغشته به توت جوشانده بود، میچرخاندند. وقتی مغز گردوها با مایع توت آغشته میشد، نخ را روی چوب قرار میدادند تا خشک شود.
آرتوت مغز: گردو و توت را روی سنگ با هاونگ سنگی آنقدر میکوبیدند تا شبیه یک ورقه شود، بعد ورقهها را به قطعات کوچک میبریدند.
جوز قند: هلوی رسمی را که اندازه یک قند بود، هستهاش را جدا میکردند و داخل آن مغز گردو میگذاشتند.