• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
دو شنبه 25 دی 1396
کد مطلب : 4163
+
-

روایت روحانی

مهمان داریم

یادداشت
مهمان داریم

سیداحمد بطحایی | نویسنده و پژوهشگر دینی:

 

ما طلبه‌ها عادت نداریم مهمانی بگیریم یا به ضیافتی برویم؛ یعنی اصلا بهانه‌ای برای بساط‌مان یافت نمی‌شود. نه اهل شب‌نشینی‌های مرسوم هستیم و نه شب یلدا و نوروز و این  ‌نوع بازی‌ها. به گمانم از عطف این دو مناسبت با «بازی»، تمام مطلب روشن شود و دیگر نیازی به توضیح واضحات نباشد. آنها هم که کمی اهل حال هستند مجبورند به‌خاطر خانواده یک اندرونی و بیرونی برای خانه‌شان بجورند که با توجه به بیوت 60-50 متری عمده طلاب ،این امکان هم غالبا مفقود و لذا مهمانی هم تعطیل است. اما مسافرت تبلیغی داستانش با همه اینها توفیر دارد، خصوصا در رمضان. موسم تبلیغی ‌ماه‌رمضان که می‌رسد خیلی از طلاب و روحانیون عازم سفری به شهرها و روستاها برای شناساندن  معارف دینی به مردم می‌شوند که اصطلاحا «تبلیغ» گفته می‌شود. پس از همین جا بگوییم داستان این تبلیغ با پیام‌های بازرگانی وسط سریال‌ها و تراکت‌ها و برچسب‌های لوله‌بازکنی روی دیوار و بنرهای قدی نصب روی معابر و کنار خیابان‌ها متفاوت و علی‌حده است. توی تبلیغ روحانی به ناچار و قهرا وارد یک مهمانی می‌شود. گاه 30شب مهمان یکی از بزرگان شهر و روستا و متولی مسجد و حسینیه می‌شود و در بیشتر موارد هر شب مهمان خانه‌ای؛ یعنی مردمی که روحانی را برای تبلیغ دعوت کرده‌اند این 30 شب را  بین خودشان تقسیم می‌کنند؛حتی ممکن است بین‌شان بحث و دعوایی شود که ما حاجی را 2شب می‌خواهیم و به چند نفر هم میزبانی نرسد.

انگار که روحانی، پیامبری باشد که در آن قوم مبعوث شده، مورد تکریم است و احترام. ولی خیلی از این مهمانی‌ها شبیه ضیافت‌های مرسوم و متعارف نیست؛ مثلا یکی مادرش نذر کرده شب پانزدهم روحانی را دعوت کند خانه‌شان. حالا 100 سال از آن نذر گذشته و نسلی تغییر کرده ولی نذر سر جایش هست. حتی اگر روحانی مورد نظر موردعلاقه  میزبان و ورثه نباشد باید نذر را اجرا کنند. یا بنده خدایی شب بیست‌و‌یکم روضه‌ای دارد و آن طلبه نیز طبعا شاه‌بیت مراسمش است. از همین‌جا می‌توان منشأ دعوای اهالی را فهمید که سر چه مناسبت و چه شب‌هایی رقابت سخت و نفسگیر می‌شود؛گاه شده به لابی و رایزنی با روحانی یا هیأت امنای مسجد هم کشیده شود و  روحانی از همه جا بی‌خبر نیز می‌ماند که با دعوت موازی و همزمان 2 نفر از اهالی چه کند. هرچقدر هم تعارف تکه‌پاره کند و چین به عبا و چروک به پیشانی بیندازد و سرخ و سفید شود که بنده معذورم و مزاحم نمی‌شوم، فایده ندارد. کم نبوده وقت‌هایی که قبولم برای یک دعوت و رد دیگری باعث کدورتی سنگین و ماندگار یکی از 2نفر شده. بساط مهمانی هم به تبع فرهنگ و رسم و رسومات شهر محل تبلیغ متفاوت است.

غذاهایی که تابه‌حال اسمش را هم نشنیده‌ای و سیمای عجیب غریبی دارند جلوی رویت در سفره است و یا رسم و رسوماتی بی‌نظیر و در همان حال ده‌ها چشم که زل شده‌اند به تو؛ به تک‌تک حروفی که از دهانت خارج می‌شود و نگاهت به خانه و سفره و طعام؛ به برق چشم‌هایت؛ به ذره ذره حرکات‌ات. آنها که کم‌تجربه‌ترند و دل و جرأت بیشتری دارند اگر اسباب ضیافت باب طبع‌شان نباشد، بی‌خیال غذای میزبان شده و می‌زنند زیر میز و آنها که با روح تبلیغ آشناترند انگاری که آن طعام لذیذترین خوردنی روی کره خاکی باشد ، با غذا همراه می‌شوند. در واقع تبلیغ حقیقی نه روی منبر و در سخنرانی و با حدیث و آیه و روایت که در واقع در همین مهمانی‌ها و پای سفره و لابه‌لای صحبت‌های روحانی با اهل‌بیت میزبان است؛ در گفت‌وگو و شوخی با دختر بچه‌ها و ورجه‌و‌ورجه کردن با پسرک‌های شیطانی که آویزان عبا و در حال ور رفتن با پَرِ عمامه‌ات هستند. هیچ فایده و اثری ندارد اینکه تو بالای منبر چوبی وسط مسجد، ردیفی از فضایل اخلاقی بگویی و خودت در عمل خالی از آنها باشی. تبلیغ درست در همین مهمانی‌های مجبوری و ناچاری است که معنا پیدا می‌کند؛ اینکه چشم‌هایی که خیره به تو هستند را ناامید نکنی. پیامبر و رسولی باشی که امت‌ات را با خود و خدایشان آشتی داده و آشناتر کنی؛ خالی از ادعا و بی‌مراعاتِ‌شان و قواعد دست و پاگیر آخوندی. ما طلبه‌ها عادت به مهمانی نداریم؛ ولی این لباس به ما یاد داده اگر میزبان مناسبی نیستیم مهمان خوبی باشیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید