رئیس هیات مدیره انجمن صنفی داستاننویسان تهران در گفتوگو با همشهری:
خوشحالیمکه قدرتمند بهنظر میرسیم
مرتضیکاردر/روزنامهنگار
نام انجمن صنفی داستاننویسان که به میان میآید کلمه کارگری در ترکیب نام انجمن، هم برای عموم مخاطبان و هم برای اهالی داستان، قدری عجیب و غریب بهنظر میرسد. چرا این انجمن با عنوان کارگری، ذیل وزارت کار، تشکیل شده است؟ درحالیکه علیالقاعده چنین انجمنهایی باید مجوز فعالیت خود را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگیرند.
واژه کارگری در اینجا بیشتر بار حقوقی دارد تا معنای عرفی. مثل واژه وکیل که یک معنای حقوقی دارد؛ یعنی کسی که درس حقوق خوانده و پروانه وکالت دارد، اما یکبار میگوییم وکیل مجلس که یک معنای عرفی دارد. شما برای تشکیل سندیکا 2 راه بیشتر ندارید؛ یا باید کارفرما باشید (کسی که حقالزحمه پرداخت میکند) یا کارگر (کسی که حقالزحمه دریافت میکند). بنابراین تمام انجمنهای صنفی مشابه ما که حقالزحمه دریافت میکنند باید از واژه حقوقی کارگری استفاده کنند. در تمام دنیا نیز همینطور است. بنابراین ما انجمن صنفی کارگری فیلمنامهنویسان داریم و نیز انجمن صنفی کارگری مترجمان و انجمن صنفی کارگری ویراستاران.
نزدیکترین نامی که با انجمن داستاننویسان تداعی میشود تشکلی مثل کانون نویسندگان ایران است؛ کانونی که آن را با فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در سالهای مختلف به یاد میآوریم. آیا انجمن صنفی داستاننویسان میخواهد مثل کانون نویسندگان تشکلی صنفی باشد که همزمان به فعالیتهای سیاسی اجتماعی میپردازد یا اینکه از آغاز قرار بوده صرفاً تشکلی صنفی باشد؟
اولا انجمن ما هماکنون متعلق به بخش محدودی از کل نویسندگان کشور است و نویسندگان داستانی استان تهران را شامل میشود و در نتیجه نمیتوان آن را با کانون نویسندگان ایران قیاس کرد. کانون نویسندگان تاریخی پرنشیبوفراز را گذرانده و در مقاطعی زیاد در تاریخ معاصر کشورمان خدمات ارزندهای کرده و به دفاع از حقوق نویسندگان و اهل قلم پرداخته است. در ثانی وجود هر انجمن دیگر که صرفا در جهت مسائل و خواستههای نویسندگان و طرح نیازهای جامعه برای ادبیات تلاش میکند، میتواند بهطور طبیعی در یک خانواده با دیگر تشکلهای صنفی اهل قلم قرار گیرد. درباره بخش دوم سؤال شما باید بگویم انجمن صنفی ما فرهنگی است و بهطور ویژه به مسائل اهل قلم میپردازد.
یکی دو سال از شکلگیری انجمن میگذرد اما هنوز چیزی که بتوان آن را محصولی درخور ارائه به جامعه ادبی دانست، دیده نمیشود. آیا برنامهریزی برای ارائه محصولاتی که عموم مخاطبان بتوانند از آن استفاده کنند هم از وظایفی است که انجمن برای خود تعریف کرده است؟
شاید واژه محصول اندکی گنگ باشد که نیاز به تفسیر دارد، اما انجمن با تمامی دشواریهایی که با آن روبهرو بوده، ازجمله محرومیت از یک مکان رسمی برای استقرار و تشکیل جلسات، کوشیده است کارهایی ازجمله روشنگری و بحث درباره کپی رایت و تشکیل سمینار، برداشتن گامهایی برای بیمه عمر و بازنشستگی اعضای انجمن و کارهای دیگر بکند که ریز این اقدامات را میتوان از سخنگو و دبیر انجمن سؤال کرد.
انجمن داستاننویسان بهعنوان یک تشکل صنفی چقدر قرار است با مسائل مخاطبان و مردم سر و کار داشته باشد و به آنها بپردازد؟ مسائلی نظیر میزان کتاب خواندن و میزان اقبال به ادبیات داستانی ایران و...
طبیعی است که اینها در ردیف اهداف نخست و اساسی ماست. در مواردی با چانهزنی با نهادهایی چون خانه کتاب سعی کردهایم که در زمینه تخفیف برای خریداران ادبیات داستانی و شرکت فعال در فعالیتهای مربوط به کتاب و ادبیات مثلا در هفته کتاب یا نمایشگاه بینالمللی کتاب گامهایی در جهت اهداف یادشده برداریم.
در سالهای اخیر بارها دیدهایم که نویسندگان پیشکسوت در فقر و عسرت زندگی را به پایان میرسانند و از حقوق اولیه شهروندان عادی مثل بیمه و مستمری و حداقل درآمد نیز برخوردار نیستند. چقدر مسائل شخصی نویسندگان قرار است در اولویتهای انجمن داستاننویسان باشد؟
اتفاقا این نکتهای است که انجمن نهایت تلاش خود را میکند که مشکلات موجود برای نویسندگان را در حد توانش، که البته و متأسفانه بسیار اندک است و منحصرا از سوی افراد دلسوز فرهنگ میتواند تامین شود، حل کند.
مسئله دیگری که تشکلهای اینچنینی در ایران همواره به آن دچار میشوند عدممقبولیت از سوی بخشی از اعضای آن صنف است. چنین مسئلهای سبب شده است که هر بار تشکلی در حوزهای سربرآورد و داعیه نمایندگی صنفی را داشته باشد. یکی از دلایل شکلگیری تشکلهای موازی، رفتارهای بسته و گروهی و غلبه یک سلیقه بر سلیقهها و دیدگاههای دیگر است. چه تمهیدی اندیشیدهاید که انجمن صنفی داستاننویسان به مشکلات تشکلهای اینچنینی دچار نشود و در آن به روی همه داستاننویسان باز باشد و بهگونهای رفتار کند که همه داستاننویسان آن را از خود بدانند؟
در انجمن به روی همه نویسندگانی که وابستگی سیاسی و حزبی و ایدئولوژیک خاصی ندارند یا حداقل هر اندیشهای که دارند قصد تبلیغ آن زیر پرچم انجمن را ندارند باز است. به این طریق فکر میکنیم آسیبهایی که از آن یاد کردید به حداقل خواهد رسید. بار دیگر دلم میخواهد تأکید کنم، انجمن ما کوشش در راه اعتلای فرهنگی کشورمان دارد و مدافع آزادی بیان و نفی سانسور و هرگونه سختگیری در راه شکوفایی فرهنگ داستانی است.
یکی از مسائل ادبیات ما فقدان تاریخ است. ما چیز زیادی از تشکلی مثل کانون نویسندگان ایران یا از وضعیت آموزش و گسترش ادبیات داستانی در ایران نمیدانیم. حتی روایت رسمی یا گزیدههای رسمی از ادبیات معاصر ما وجود ندارد که همگان بر آن اتفاق داشته باشند و بهعنوان کتابهای مرجع در دبیرستانها و دانشگاههای ما باشد. آیا انجمن داستاننویسان پرداختن به خلأهایی مثل فقدان تاریخ ادبیات معاصر را نیز در برنامههای خود قرار داده است؟
باید عرض شود که کل بودجه انجمن از حق عضویت اعضا بهدست میآید که بعید است بیش از ده، دوازده میلیون تومان باشد. بهنظر میرسد دوستان تمام وظایف وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و سایر نهادهای فرهنگی را از انجمن طلب میکنند. البته خوشحالیم که از بیرون چنین نهاد قدرتمندی بهنظر میرسیم اما طبعا ما هم باید براساس ظرفیتهای خودمان گام برداریم. گرچه دغدغه و مطالبه حضرتعالی بسیار واجب و ضروری است که حتما در کنار سایر مطالبات جامعه داستاننویسی کشور و با توجه به ظرفیتهای انجمن صنفی مورد توجه ما خواهد بود.