قصههای کهن
حکایت ظلم
آوردهاند که نوشینروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: ازین قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است هرکه آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان او درخت از بیخ
گلستان سعدی