فیلمبردار مؤلف
اصغر نعیمی/کارگردان
فرج حیدری استعداد ویژهای بود که تنها بخش کوچکی از توانایی و مهارتهای خارقالعادهاش بهعنوان فیلمبرداری چیرهدست و هنرمندی خلاق امکان بروز یافت. این جبر جغرافیایی بود یا ویژگیهای فردی او یا تلفیقی از هر دوی این عوامل که مانع شدند فرج حیدری آن اندازه که شایستگی و تواناییاش را داشت اوج بگیرد و دیده شود. شاید اگر خاستگاه او و مراحل تکوین و شکلگیری شخصیت حرفهایاش جایی جز استودیو عصر طلایی و در دل جریان سینمای عامهپسند ایران میبود، او سرنوشتی اینچنین تراژیک نمییافت و موقعیت و جایگاهی بهمراتب رفیعتر از اینی که داشت را بهدست میآورد.
تواناییهای منحصر به فرد، عشق مثالزدنی به سینما، تشخص در تشخیص فرج حیدری را به فیلمبرداری صاحب سبک و عنصری تاثیرگذار طی 3 دهه در سینمای عامهپسند ایران تبدیل کرد؛ تا جایی که برای تهیهکنندگان و سرمایهگذاران سینمای تجاری ایران، اهمیتی فراتر از کارگردان داشت. در موارد بسیاری پیش از انتخاب کارگردان و بازیگران فیلم، او بهعنوان عنصر اصلی و شکلدهنده شکل نهایی فیلم انتخاب میشد و با توجه به شم عجیبش در شناخت داستان و ساختار فیلمنامه، از همان مراحل اولیه تکوین و نگارش متن حضوری فعال و تأثیرگذار داشت.او فیلمبرداری بود که بهدرستی اهمیت توجه به لحن فیلمنامه را دریافته بود و به خوبی میتوانست متناسب با حس و حال و لحن اثرش تمهیدات مناسبی برای شکل و شمایل بصری فیلم، اعم از نحوه نورپردازی و قاببندی بیابد.
تمام کارهای او، چه در جریان اصلی سینما و چه مختصر تجربههایش در جریان سینمای متفاوت، نشان از درک درست او از عنصر لحن و تواناییاش در یافتن معادلهای بصری متناسب و در عین حال غیرمتظاهرانه داشت. کار او در ناصرالدین شاه آکتورسینما (محسن مخملباف) با ظرافت تمام به تصاویر سیاه و سفید بازمانده از دوران قاجار نزدیک شده و در نقطه مقابل کارش در تاراج (ایرج قادری) تا چه حد متاثر از لحن فیلمنامه علیرضا داوودنژاد، جلوهای پرآنتریک و ملتهب به تصاویر این فیلم داده است. شاید اغراق نباشد اگر فرج حیدری را نه صرفا یک فیلمبردار خوب که بهعنوان مولفی باهوش و عنصری تعیینکننده در تکتک فیلمهایی که کار کرده، یاد کنیم.
مقایسه سطح کیفی و شکل بصری فیلمهای یک فیلمساز در فیلمهایی که با او کار کرده و فیلمهایی که فیلمبرداران دیگر برای همان کارگردان فیلمبرداری کردهاند به آسانی این تأثیر عمیق و نقش تالیفی را نشان میدهد؛ هر چند خود حیدری بهدلیل ویژگیهای شخصی و فروتنی ذاتی هرگز این سهم و شأن را برای خودش قائل نبود و بسان هنرمندان اصیل و راستین بیهیچ ادا و ادعا و تظاهری دل به کارش داشت و همین ویژگی باعث شد در محدوده تنگ و مقتضیات محدودکننده سینمای عامهپسند ایران باقی بماند و بهرغم نبوغ و تواناییهاش نتواند در سطح و اندازههایی که شایسته آن بود، عرضاندام کند.
شاید به رسم رایج این ملک، حالا که نیست، فقدانش باعث توجه به کارنامهاش و انواع و اقسام یادوارهها و ستایشنامهها شود، شاید اگر خاستگاه او و مراحل تکوین و شکلگیری شخصیت حرفهایاش جایی جز استودیو عصر طلایی و در دل جریان سینمای عامهپسند ایران میبود، سرنوشتی اینچنین تراژیک نمییافت.
از کوچهمردها تا پارکوی
فرجالله حیدری، فیلمبردار برجسته سینمای ایران درگذشت. به گزارش همشهری، پنجشنبه گذشته فراز حیدری، فرزند فرجالله حیدری خبر درگذشت پدرش بر اثر ایست قلبی در 62سالگی را به رسانهها داد. حیدری در سال۱۳۳۵ در تهران متولد شد. او دارای مدرک تحصیلی دیپلم ریاضی بود و فعالیت خود در سینما را با دستیار فیلمبرداری فیلم «کوچهمردها» ساخته سعید مطلبی در سال۱۳۴۹ آغاز کرد. فیلمبرداری فیلم کارناوال مرگ در سال۸۷ آخرین کار وی در سینما محسوب میشود. او در طول فعالیت خود بیشترین همکاری را با مرحوم ایرج قادری داشت. فیلمهایی چون «پشت و خنجر»، «برزخیها»، «دادا»، «تاراج»، «سام و نرگس» و «میخواهم زنده بمانم» از شاخصترین همکاریهای این کارگردان و فیلمبردار محسوب میشود. همکاری در فیلمهای «ناصرالدین شاه آکتور سینما» و «بایکوت» از ساختههای محسن مخلمباف، «روز شیطان» به کارگردانی بهروز افخمی از کارهای شناختهشده مرحوم حیدری است. همکاری با فیلمهای «قاعده بازی» احمدرضا معتمدی و «پارکوی» فریدون جیرانی در میانه دهه80 از آخرین کارهای این فیلمبردار است. از دیگر آثاری که فرجالله حیدری در آن بهعنوان فیلمبردار حضور داشته میتوان به «آواز قو»، «زن زیادی»، «بدل»، «شور عشق»، «عبور از میدان مین»، «صلیب طلایی»، «طوبی» و «سایههای غم» اشاره کرد.