سلسله نشستهای «چهارشنبههای همشهری» با عنوان «چالش کارتنخوابی در شهر؛ از معضل تا بازگشت به زندگی» برگزار شد
کارتنخوابها، سرگردان میان 22نهاد
پریسا امیرقاسمخانی/خبرنگار
در خبرها میخوانیم تعداد کارتنخوابهای تهران به 15هزار، گاهی 20هزار یا 44هزار و... نفر رسیده است. آمار رسمی میگوید تعداد کارتنخوابهایی که در تهران توسط گرمخانهها، سامانسراها و... پوشش داده میشوند بهطور متوسط فقط 5هزار نفر است که در این میان فقط یک مرکز، مختص زنان کارتنخواب بیرون از شهر قرار دارد. پس بر سر سایر کارتنخوابها چه میآید؟ آیا پوشش مقطعی و کوتاهمدت همان 5هزار نفر در شهر راهحل مناسبی است؟ به راستی معضل کارتنخوابی چرا حل نمیشود؟ چرا در خبرها مدام با افزایش کارتنخوابها در تهران مواجه هستیم؟ سلسله نشستهای «چهارشنبههای همشهری» با عنوان «چالش کارتنخوابی در شهر؛ از معضل تا بازگشت به زندگی» توسط گروه شهری روزنامه و با حضور مسئولان و متخصصان و کارشناسان، زمانی برگزار شد که سوز سرما بیرون از سالن گرم نشست، تن کارتنخوابهای شهر را میسوزاند و هنوز نشست به نیمه نرسیده بود که عیسی فرهادی، فرماندار شهرتهران جلسه را ترک کرد.
تأمین زیرساختها، نه پرداخت هزینه به خیریهها
علی صادقی معاون سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران
سیاست شهرداری از سال 98قطع پرداخت ریالی به مؤسساتی است که در حوزه آسیبهای اجتماعی کار میکنند. اگر هم زمانی شهرداری کاری در این زمینه انجام داده، به این خاطر بوده که نهاد متولی وجود نداشته، ولی وقتی برای دستگاهها و نهادهای مرتبط بودجهای را تأمین میکنند، شهرداری کار را به دستگاههای متولی میسپارد و کنار دستگاهها به وظیفهاش که تأمین زیرساخت است، میپردازد. اکنون در حوزه آسیبهای اجتماعی، شهرداری حدود 27هزار و 500مترمربع فضا در اختیار گرمخانهها، سامانسراها و.. قرار داده است. شهرداری تهران متخصص آسیبهای اجتماعی مانند کارتنخوابی نیست، ولی به نهادها و مؤسساتی که در این زمینه کار میکنند تسهیلاتی مانند فضای ساخت، آب و برق رایگان و... میدهد. هر سازمان مردمنهاد واقعی میتواند این مددسراها و گرمخانهها را اداره کند. مراکز نگهداری از کارتنخوابها تا انتهای سال 98از پیمانکار گرفته و به مردم و خیرین واقعی داده میشود. قرار است بهزودی تعداد گرمخانهها را افزایش دهیم. مرکز زنان کارتنخواب را هم به داخل شهر منتقل میکنیم. به علاوه گشتهای شبانه برای کارتنخوابها از طرف شهرداری ادامه پیدا میکند. شهرداری تاکنون بین 35تا 40میلیارد تومان هزینه مأموران گشت خدمات اجتماعی شبانه را پرداخت کردهاست.
جمعآوری همه معتادان متجاهر تهران با 40میلیارد تومان
داریوش بیاتنژاد، مدیرکل سازمان بهزیستی استان تهران
مجموعه تصمیمگیران اجرایی هنوز پدیده کارتنخوابی را نپدیرفتند. اگر میپذیرفتند خیلی راحت میتوانستیم کارتنخوابی را در شهر ساماندهی کنیم. ما هنوز یک بانک اطلاعاتی دقیق درباره کارتنخوابها نداریم. براساس آمار رسمی بین 15تا 16هزار کارتنخواب در شهر تهران و 19تا 20هزار در استان تهران داریم. دولت فعلی بودجه خوبی برای مقابله با آسیبها به نهادهای مرتبط داده است، ولی سازمان بهزیستی هنوز تعهدات فاز اول بودجه سال 97خود را دریافت نکرده، طبق قانون سازمان باید حداکثر 6750نفر از معتادان متجاهر را ساماندهی کند، با اینکه بودجه و منابع لازم در اختیارش قرار نگرفته، 10هزار و 500نفر معتاد متجاهر را ساماندهی کرده است. طبق مصوبه وزارت کشور، سازمان میتواند از ظرفیت بخش خصوصی مانند سمنها (سازمانهای مردمنهاد) استفاده کند. ولی مردم کمتر تمایل کمک به معتادان و کارتنخوابها دارند. ما از خیرین مؤسسات خیریهای که منشأ خیر هستند تشکر میکنیم، ولی متأسفانه صدور مجوزهای بیرویه و عدمنظارت کافی باعث شده در سالهای اخیر برخی مؤسسات خیریه غیرواقعی برای سوءاستفادههای مالی و پولشویی با آمار بالای 7هزار عدد به ثبت برسد که اگر من قدرت داشتم مجوز 6500آنها را باطل میکردم. هماکنون سازمان فقط به مؤسسات خیریهای مجوز خواهد داد که در راستای کار خیر قدم بردارند. براساس اظهارات همکاران در شهرداری تهران، هر ساله مبلغی بین 35تا 40میلیارد تومان در شهرداری هزینه مأموران گشت خدمات اجتماعی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی میشود که اگر این مبلغ به سازمان بهزیستی تعلق بگیرد، قول میدهم یک معتاد متجاهر در تهران باقی نماند.
یک مورد مرگومیر کارتن خواب نداشتهایم
عیسی فرهادی، فرماندار شهر تهران
آسیبهای اجتماعی مقوله در هم تنیدهای هستند که همگی به یکدیگر ربط دارند. برخی آسیبها، پلهای برای آسیب بعدی به شمار میروند. ما اکنون در شهر تهران با پدیدهای به اسم مهاجرت روبهرو هستیم که خود باعث افزایش بیکاری، معتادان متجاهر، دستفروش، کودکان کار و در نهایت کارتنخوابی میشود. از سال 1393برای کارتنخوابها طرحی با عنوان «مرکز فوریتهای اجتماعی» راهاندازی کردیم که همه اقشار آسیبهای اجتماعی مانند متکدیان و ازجمله کارتنخوابها را پوشش میداد. اکنون حدود 10هزارنفر معتاد متجاهر در شهر تهران داریم که توسط این طرح در کمپها نگهداری میشوند. طی سالهای 95و 96یک مورد مرگومیر در خیابان نداشتیم. اکنون هم در حال راهاندازی مرکزی هستیم که مقدمات آن فراهم شدهاست. در این مرکز برای معتادان متجاهر و کارتنخوابها امکانات آموزش، کاریابی و در نهایت ارتباط با خانواده و بازگشت به جامعه فراهم میشود. در این زمینه نیازمند مشارکت مردم هستیم.
نیاز به وزارتخانه رفاه و تأمین اجتماعی
فاطمه دانشور، فعال اجتماعی
جالب است بدانید نوسانات ارزی در سال 89باعث افزایش تعداد کارتنخوابها در تهران شد و آمار آنها از 6هزار یکباره به 12هزار نفر رسید. چون بهدلیل نوسانات ارزی، بسیاری از اقشار کمدرآمد جامعه نتوانستند از عهده اجارهخانه برآیند و ابتدا بیخانمان و بعد کارتنخواب شدند. در زندگی این افراد درصد بالایی از ناهنجاریها وجود دارد. در حوزه کارتنخوابی، ما در پیشگیری بسیار ضعیف عمل میکنیم. هر دستگاهی میخواهد حرف خودش را بزند و حاضر نیست در مقابل دستگاه دیگر کوتاه بیاید. برای همین ما نیاز به یک وزارتخانه داریم که دستگاههای متولی زیرنظر آن کار کنند؛ وزارتخانهای به نام رفاه و تأمین اجتماعی که وظیفه سیاستگذاری اجتماعی و برنامهریزی در سطح کلان را بر عهده بگیرد. هماهنگی بین بخشها را انجام بدهد و کار هر کدام از دستگاهها را پیگیری کند. چون اگر غیر این باشد بقیه دستگاهها در وقت اضافه به موضوعات آسیبهای اجتماعی میپردازند. ولی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی تمام وقت و ظرفیت خودش را در اختیار این حوزه قرار میدهد. در دولت هشتم سازمان برنامه و بودجه ضرورت تأسیس این وزارتخانه را به درستی احساس و لایحه آن را تقدیم مجلس ششم کرد که در مجلس ششم تصویب شد، اما در دولت نهم سازمان برنامه و بودجه منحل شد که به نوعی مغز متفکر مدیریتی کشور است و هم وزارت رفاه و تأمین اجتماعی در 2 وزارتخانه تعاون و کار ادغام شد که سیاست اشتباهی بود. همچنین کشور ما نیاز به سند رفاه اجتماعی دارد و نبود این سند باعث عدمتفکیک اقشار مختلف اجتماعی مانند کارتنخوابها، کودکان کار، کارگران غیرقانونی افغانی و... میشود که باید دسترسی به حداقل خدمات حمایتی داشته باشند، اما بهدلیل نبود این سند هیچ پیشبینی برای این افراد نشدهاست.
کارتنخوابی ابزار حملههای سیاسی
مجید ابهری، جامعهشناس
بیخانمانها در تمام دنیا وجود دارند، اما در جامعه ما ابزار حمله و تسویهحسابهای سیاسی شدند و فقط زمستان که میشود به فکر کارتنخوابها و بیخانمانها میافتیم. اکنون بیصاحبترین عرصه اجتماعی در کشور ما، حوزه آسیب اجتماعی است که متولی مشخص ندارد. مجوزها برای حل معضل کارتنخوابی به کسانی داده میشود که حوزه آسیب اجتماعی حیاط خلوتشان شده، جلسات کاهش کارتنخوابی سنت نامبارکی است که درآن چای و میوه میخورند. بهزیستی باید جلوی NGOهای آسیب اجتماعی غیرواقعی را که مثل قارچ رشد کردهاند بگیرد. در بحث اعتیاد مراکز بهاران با زیرساختهای میلیاردی ایجاد میشوند. هر مرکز بهاران هزینهای بین 8تا 9میلیارد تومان دارد که به برخی از نورچشمیها واگذا شده که شهرداری باید جلوی اینها را بگیرد. از طرفی دیگر امروز فقط بهزیستی، نیروی انتظامی و شهرداری هدف حمله قرار میگیرند و از آنها توقع وجود دارد. درحالیکه 22نهاد متولی کارتنخوابها هستند. همچنین پیشگیری از آسیبهای اجتماعی باید به مردم واگذار شود. نهادهای دولتی نیز جنبه نظارتی و مشورتی پیدا کنند. کارتنخوابها و معتادان باید جامعهپذیر شوند؛ یعنی بعد از درمان و مهارتآموزی برایشان کارآفرینی و اشتغالزایی شود و حتی تا 3 سال تحت کنترل باشند. هر جا که مردم نقش کمرنگی داشتند، کار از دایره خارج میشود. متأسفانه در جلسات و همایشها نیز یا آسیبشناسان اجتماعی را دعوت نمیکنند یا به حرف آنها گوش نمیدهند. چرا از تشکلهای مذهبی، نیروی بسیج و... برای رفع معضل کارتنخوابی استفاده نمیکنیم؟
بی اعتمادی مردم از کجاست؟
احمد شهدیان، کارشناس آسیب اجتماعی
وقتی درباره مشارکت اجتماعی مردم حرف میزنیم، درباره فرهنگسازی صحبت میکنیم. اتفاقی که افتاده است این است. اصلا متولی معضل کارتنخوابی چه نهادی است؟ اکنون مردم به نهادهای دولتی برای کمک بیاعتماد شدهاند؛ برای مشارکت اجتماعی سراغ سلبریتیها میروند و بهحساب آنها پول میریزند. این عدمشفافیت و بیاعتمادی مردم از کجا آمده است؟ هیچکس نیامد بپرسد چگونه فرهنگسازی کنیم که مردم در کمک به کارتنخوابها مشارکت کنند؟ چه کار کنیم اگر مردم معتاد متجاهر دیدند ترحم نکنند؟ ما نیاز به یک متولی و مدیریت یکپارچه شهری داریم. باید از متخصصین برنامهریزی شهری و فرهنگی و اجتماعی کمک بخواهیم.
مدیران ما شعار می دهند
سیامک صدیقی، خبرنگار حوزه آسیب اجتماعی
مدیران ما شعار میدهند. بارها در شهرداری، مدیر گفته من چهارماهه کارتنخوابی را جمع میکنم. چند وقت پیش بهعنوان کارتنخواب به پارک هرندی رفتم. نخستین مشکل ، نیاز به سرویس بهداشتی بود. سرویس بهداشتی پارک چهارقفله بود. بعد خیلی سردم شد. گشت اجتماعی ندیدم که ما را به یک جای گرم ببرد. در پارک به کارتنخوابها غذایی داده نمیشد. قبلتر برای جمعآوری کارتن خوابها همراه کلانتری به منطقه غرب تهران رفتم. در پایان، تعدادی از آنها جمعآوری نشدند. دلیل را که پرسیدم گفتند هیس... جا نداریم. کارتنخوابهای جمعآوریشده به مرکز نگهداری منتقل شدند، ولی بسیاری از آنها شاکی بودند که ما باید تمام این راه را دوباره برگردیم...