محمد جعفری
سارقان، دنیای شگفتانگیزی دارند. هرکدام از آنها برای خودشان صاحب تخصص و مهارت خاصی هستند. صدالبته که این روزها بیشترشان به جای بالارفتن از دیوار خانه مردم ترجیح میدهند در خانههایشان روی مبل لم بدهند و از آنجا نقشهشان را عملی کنند اما باز هم عدهای هستند که هنوز با شیوههای سنتی کار میکنند. یکی از سارقان سابقهدار بهرام نام دارد که تخصصش سرقت خودروست. او که عاشق پیکان جوانان بود سرقتهایش را از نوجوانی شروع کرد. آن زمان دزدی برایش راحتتر بود؛ نه خبری از دزدگیر بود و نه قفلهای ضدبرش و سایر تجهیزات امنیتی که این روزها وجود دارد. کافی بود چشم بهرام خودرویی را بگیرد. آن وقت چند ثانیه بیشتر طول نمیکشید که او خودش را پشت فرمان میدید.
دوره و زمانه که تغییر کرد کار برای او هم سخت شد. دیگر همه از انواع قفل فرمان و پدال و دزدگیر استفاده میکردند و کار مثل سابق با چند ثانیه راه نمیافتاد. کافی بود او بهخودرویی نزدیک شود تا صدای آژیر دزدگیرش بلند شود. او برای مدتی بیکار و خانهنشین شده بود. سرقت خودرو در این شرایط برایش ریسک بزرگی بود. اما اوضاع خیلی زود تغییر کرد. بیکاری زیاد باعث شد که بهرام شگردی خاص و منحصر به فرد ابداع کند.
بهرام بعد از مدتها برای پیداکردن خودروی مورد نظرش شروع به پرسهزدن در خیابانها کرد. چند دقیقه بعد کنار یک پراید سفید که در کوچهای خلوت پارک شده بود ایستاد. از قضا این پراید قفل فرمان گردنکلفتی هم داشت اما بهرام با دیدن قفل فرمان پوزخندی زد و با شاه کلید قدیمیاش در ماشین را باز کرد. این نخستین باری بود که میخواست از ترفند تازهاش استفاده کند اما از کاری که میخواست انجام دهد مطمئن بود. با آچاری که همراهش بود در یک چشم بههمزدن پیچ وسط غربیلک فرمان را باز کرد، فرمان و قفلش را از جایشان در آورد و از کیسهای که همراهش بود یک غربیلک فرمان تازه بیرون آورد و آن را جا زد. خودش هم از کاری که داشت انجام میداد خندهاش گرفته بود. او بعد از مدتها با خیالی راحت خودروی مورد نظرش را سرقت کرد و از اینکه توانسته بود به شغل مورد علاقهاش یعنی سرقت خودرو برگردد احساس رضایت میکرد.
از آن روز به بعد روزی نبود که او با این ترفند، خودرویی را سرقت نکند. صاحبان خودروها از یک سو و مأموران پلیس از سوی دیگر از شگرد تازهای که برای سرقت خودرو استفاده میشد انگشت به دهان مانده بودند و میدانستند کار کار یک حرفهای است.
مدتی گذشت اما بهرام هنوز از تکاپوی سرقت خودرو نیفتاده بود. یک روز او خودرویی را برای سرقت، در یکی از فرعیهای جردن نشان کرد. مثل همیشه غربیلک ماشین و قفلش را باز کرد و غربیلک خودش را جا زد و ماشین را روشن کرد اما در سرازیری خیابان ناگهان غربیلک فرمان از جایش در آمد. در شیب تند خیابان، ماشین دور برداشت و با سرعتی زیاد به دیواری که در انتهای خیابان بود بهشدت برخورد کرد. تصادف بهحدی شدید بود که بهرام داخل ماشین حبس شد و کارش به بیمارستان کشید و وقتی معلوم شد او همان سارق غربیلک بهدست پایتخت است قاضی حکم سنگینی برایش برید تا راهی زندان شود. او حالا در آنجا فرصت کافی دارد تا شگرد تازهای برای سرقت یاد بگیرد.
نقشه متفاوت برای سرقت خودرو چگونه طراحی شد؟
دزد غربیلک به دست
در همینه زمینه :