• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 22 آبان 1397
کد مطلب : 37309
+
-

روانشناسی با لهجه

یادداشت
روانشناسی با لهجه

علیرضا محمودی /دبیر گروه ادب و هنر

افزایش عناوین و اقبال عمومی از کتاب‌های روانشناسی در بازار کتاب فارسی، برای هر ناظر فرهنگی خوشحال‌کننده است. اینکه مردم برای درمان اضطراب و افسردگی کتاب بخوانند و دانایی خود درباره دنیای هزارتوی روح و روان آدمی را افزایش دهند، از خوشبختی است. اما اگر با حوصله به سمت قفسه کتاب‌های پرعنوان روانشناسی در کتابفروشی‌ها بروید و با حوصله اغلب آنها را ورق بزنید، از ذوق‌زدگی اولیه شما کاسته می‌شود. پیدا کردن کتاب‌های کارآمد و مفید که مطالب علمی آن با ترجمه مناسبی برای خواننده نه‌چندان فرهیخته به فارسی قابل‌فهمی نوشته شده باشد، کار آسانی نیست. پیدا کردن کتاب‌هایی چون ترجمه‌های اسماعیل فصیح از مکتب تحلیل رفتار متقابل که مسیر تازه‌ای را در ترجمه کتاب‌های روانشناسی در ایران باز کرد، کار متخصصان است. به‌جز آثاری که چند ناشر نام‌آشنا و باسابقه که با همکاری با مترجمان شناخته شده، کتاب‌های روانشناسی مناسب انتخاب و ترجمه می‌کنند، بازار کتاب روانشناسی اگر نگوییم بیمار روانی است، بدون شک دوغ لیلی هست.
اینجا نمی‌خواهم درباره انتخاب نامناسب و ‌ترجمه نامفهوم کتاب‌های روانشناسی بازاری با عناوین دهان‌پرکن و فصل‌های توخالی بنویسم، می‌‌خواهم به نیازی فراموش شده در کتاب‌های روانشناسی موفق و با ترجمه مناسب اشاره کنم؛ نیازی که در برخی موارد برای کاربردی شدن کتاب لازم است. بدون شک هر کتاب روانشناسی برای درمان خواننده نوشته می‌شود. درمان برخی از ناهنجاری‌های روانی، نیازمند توجه به فرهنگ بیمار است؛ فرهنگی که در آن ربط و بست‌های روانی‌ هر شهروند شکل می‌‌گیرد و در دل روابط شخصی و اجتماعی بروز می‌کند. ترجمه کتاب‌های روانشناسی که برای درمان بیمارانی در فضای فرهنگی با تفاوت‌های ماهوی با فرهنگ ما نوشته شده‌اند در برخی موارد نیازمند یک پیوست فرهنگی است تا مطالب کتاب برای خواننده قابل فهم باشد. برای نمونه کتاب شادکامی ماند‌گار اثر اریک هانسون نمونه قابل‌توجهی است. این کتاب را سیدپیمان رحیمی‌نژاد با همکاری ستاره سعیدی و مژده ملتی ترجمه و انتشارات روانشناسی ‌و هنر آن را منتشر کرده است. رحیمی‌نژاد در بازار کتاب‌های روانشناسی و همچنین پژوهش‌های روانشناسی و برگزاری کارگاه‌های سود‌مند روانشناسی شناخته‌شده است. انتخاب این کتاب از دکتر اریک هانسون، از این بابت بوده که در زمینه کتاب‌های درمان، از بهترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان است و اثر دیگرش ذهن بودا، بازار کتاب‌های روانشناسی انگلیسی‌زبانان را تحت‌تأثیر قرار داده است. ترجمه این کتاب به خوبی انجام شده و مطالب برای خواننده قابل فهم است.
دکتر اریک هانسون در کتابش براساس اصالت ذهن به‌مثابه زاویه دید انسان به جهان، روشی عملی برای دستیابی به شادی و رضایت درونی پیشنهاد می‌دهد. او در 4گام تجربه، تکرار، تعمق و تعقل می‌خواهد که ما نرم‌افزار نصب شده روی مغزمان را که نگرش منفی به جهان در آن نهادینه شده، پاک و نرم‌افزاری که برنامه‌اش را مطابق با تجربه زیسته خودمان نوشته‌ایم، نصب کنیم. پیشنهاد آقای دکتر هانسون با مراقبه‌ها و روش‌هایی که به‌عنوان تمرین، مقابل ما می‌‌گذارد، مرا یاد گالاسر می‌اندازد. شاد بودن یک انتخاب است و اغلب مردم غمگین بودن را انتخاب می‌کنند چون ساده‌تر، مقبول‌تر و پرسود‌‌تر است. ما برای انتخاب کردن خلق شده‌ایم نه برای شاد بودن و مردم روشی را انتخاب می‌کنند تا به کمک آن بتوانند راحت‌تر زندگی کنند. با حضور دائمی مرگ و تنهایی واقعا اندوه همیشه در دسترس بوده و برای حضورش هزاران دلیل بومی و جهانی می‌توان ردیف کرد. از سوی دیگر اندوه و غم در ایران یک ارزش افزوده بزرگ محسوب می‌شود.
تلخکامی، هویت ماست؛ بخش مهمی از تعریف ایرانی که اکتسابی و انتسابی از نسلی به نسل دیگر به شکل عمیقی غمگین و به‌صورت سطحی شاد است. هویت تلخ و غمگین ایرانی به‌مثابه طرح‌واره‌ای ازلی و ابدی، نیاز‌های سرکوب شده روح عمومی را پاسخ می‌دهد. ایرانیان غمگساری را به‌عنوان مکانیسمی برای تزکیه روح گناهکار خود در برابر شکست‌ها به‌کار می‌برند. ایرانیان غمگین بودن را برگزیده‌اند تا بتوانند ادامه بدهند. اندوه روشی است امتحان پس داده برای مردمانی در جغرافیای ناهمگون. ما ملت‌ خاطرات پرخطریم. به‌دست گرفتن کتاب شادکامی ماندگار توسط شاگردان ممتاز مکتب تلخکامی ابدی موقعیتی بدیع است.
کتاب در نقشه خود برای شاد‌کامی سعی‌ می‌کند که انسان‌ها را متوجه تجربه ‌خود از شادی کند. آدم‌ها برای درک دوباره تجربه شادی خود نیازمند انگیزه‌اند. شدت نیاز آدم‌ها، میزان انگیزه آنها برای راهی شدن در 4گام پیشنهادی دکتر هانسون را شکل می‌دهد، اما سؤال این است که هویت ایرانی، انگیزه لازم برای راهی شدن در این مسیر را هموار می‌کند یا مانع بزرگی برای درک تجربه شادی است. پیشنهاد دکتر هانسون برای ایرانی‌ها نیازمند یک پیش‌نیاز است؛ پیش‌نیازی که بتواند انسان بودن را بر ایرانی بودن متقدم کند. برای این کار باید از هویت روانی خود دست بشوییم و امیدوار باشیم که می‌توانیم از پس سنگواره‌های روحی که روی دستمان مانده خلاص شویم. از اندوه ساختاری شکل گرفته در ذهنمان عبور کنیم و خلاص از تاریخ و خالص از جغرافیا، به تجربه شخصی، زیسته و فردی خود از شادی بازگردیم. بدون عبور از هویت ایرانی، شادکامی ماندگار، یک طرح انتزاعی برای یک دورهمی بیشتر نیست. سیاهه قیمت‌های رها شده برای بلعیدن هر تجربه شادی آماده‌اند.

این خبر را به اشتراک بگذارید