در مسیر زیدان
پرس علاقه زیادی به استفاده از مربیان کاستیا در تیم اصلی یا بهکار گماردن دستیاران بهعنوان سرمربی رئال مادرید دارد. بهترین تجربههای او زیدان و دلبوسکه بودند که هر دو چنین مسیری را طی کردند. برخی موارد هم پیش آمده که یک کمکمربی در تیم اصلی موفق عمل نکرده که برای نمونه میتوان به کیروش اشاره کرد که یک فصل از دستیاری فرگوسن در منچستر به سرمربیگری رئال رسید و بعد از حضوری کاملا ناموفق به جایگاه قبلی خودش برگشت. بارسلونا هم بعد از دیدن موفقیت دلبوسکه در مادرید از چنین فرمولی پیروی کرد اما نخستین تجربههای آنها با کارلس رکساچ اصلا موفقیتآمیز نبود. بعدها گواردیولا از بارسلوناB به تیم اصلی آمد و بهترین بارسلونای تاریخ را ساخت اما بعد از او هم مربیانی مثل تیتو یا انریکه با وجود ادامه تقریبی دستاوردهای گواردیولا چیزی به باشگاه اضافه نکردند و سبک مربیگری خود را نتوانستند دیکته کنند. حالا الچیرینگویتو گزارش داده که سانتیاگو سولاری که تا 3 هفته پیش سرمربی کاستیا، تیم دوم رئال بود بعد از ثابت کردن خودش در 4بازی گذشته، قرار است تا پایان فصل سرمربی تیم اصلی باقی بماند البته مگر آنکه او در یک مقطع با ناکامیهای پیاپی روبهرو شود. هدف اصلی رئال برای نیمکت خود در فصل آینده پوچتینو است که برای بهدست آوردن او رئال باید سرکیسه را شل کند و دل مالک تاتنهام را بهدست آورد. مورینیو هم گزینه دیگری است که فعلا در منچستر هر کاری میکند تا اخراج شود بلکه زودتر از پوچتینو به سرمربیگری رئال مادرید برسد. با برد 2-4در زمین سلتاویگو سرمربی آرژانتینی موفق شد بهترین شروع یک مربی در تاریخ ۱۱۶ساله باشگاه را به نام خود ثبت کند؛ ۴بازی، ۴برد، ۳کلینشیت، ۱۵گل زده، ۲گل خورده. البته ۵سرمربی دیگر هم توانسته بودند ۴پیروزی در 4بازی ابتدایی کسب کنند اما تفاضل گل سولاری بهتر از اسلاف خود است؛ (٢٠١٨) سولاری 13+ تفاضل، (١٩٣٤) پاکو برو 4+ تفاضل گل، (١٩٥٤) انریکه فرناندز 9+ تفاضل گل، (١٩٧٩) بوسکوف 5+ تفاضل گل، (٢٠٠٤) کاماچو 6+ تفاضل گل، (٢٠٠٩) پلگرینی 12+ تفاضل گل. سولاری این 4برد را در بازی با تیمهای وایادولید (وایادولید تیم برتر میدان بود و میتوانست با چند گل اختلاف رئال را ببرد)، ملیا(حریف گمنام در جام حذفی)، پلژن (ضعیفترین تیم گروه رئال در لیگ قهرمانان) و سلتا به دست آورده که تنها سلتا تیم نسبتا قدرتمندی بود و شاید بهتر باشد باشگاه فریب این نتایج را نخورد و به مذاکره با مربیان بزرگ ادامه دهد. چیزی که از رئال در این چند بازی دیدهایم به نیمکت چسباندن ستارههایی مثل ایسکو و آسنسیو و بازی دادن به بازیکنان متوسطی مثل سبایوس یا بازیکنان ضعیفی مثل لوکاس واسکس است. تغییر تاکتیکی محسوسی هم در تیم دیده نمیشود جز اینکه تعداد پاسها نسبت به دوران لوپتگی کمتر شده است.
کریم
یکی از بازیکنانی که زیرنظر سولاری متحول شده، کریم بنزماست. او بهترین بازی خود را در یکی دو فصل اخیر مقابل سلتا به نمایش گذاشت. حالا کریم در 10فصل حضورش در لالیگا 127گل به ثمر رسانده و در مجموع 102گل با این پیراهن زده است. فصل پیش در ٣٢بازی ۵گل و این فصل تا الان در ١٢بازی لالیگایی ۵گل. او نبست به خیلی از گلزنان شاخص در اروپا آمار قابلقبولتری دارد. بنزما ١١گل، ایکاردی ١٠گل، کین ١٠گل، سوارس ٩گل، کریسیتانو رونالدو ٩گل، کاوانی ۶گل، گریزمان ۴گل، لوکاکو ۴گل و دیگو کاستا ٣گل.
پاننکا
پاننکا بهعنوان مبتکر ضربه پنالتی چیپ از راموس تمجید کرده و او را بهترین زننده این پنالتیها دانسته و گفته است: «همه میدانند او چیپ میزند اما کسی نمیتواند پنالتیهایش را مهار کند». راموس به سلتا هم چیپ زد و این ششمین گل او به این شکل از روی نقطه پنالتی بود؛ به پرتغال، مقدونیه، سویا، خیرونا، وایادولید و سلتا یعنی بیشتر از هر بازیکن دیگری. 3پنالتی آخرش پاننکا بوده که هرسه گل شده است.
مصدومان
سولاری شانس آورد که فوتبال باشگاهی باز هم حدود 2 هفته بهخاطر دیدارهای ملی تعطیل شده. او 3 تعویض اجباری در بازی آخر داشت و مجبور شد کاسمیرو، رگیلون و ناچو را بهدلیل مصدومیت از بازی بیرون بکشد. واران، وایخو، مارسلو و کارواخال هم هنوز مصدومیت دارند و از شرایط بازی به دورند. گرتبیل هم نیمه دوم با درد بازی کرد و در آخر بازی لنگلنگان از زمین بیرون رفت. آیا سولاری میتواند یک دلبوسکه یا زیدان دیگر باشد و آیا او میتواند مثل خواهرش، لیز سولاری که یک بازیگر موفق سینما در آرژانتین است به مربیگری برسد؟