همه رکوردها و یک راه نرفته
عباس ثابتیراد | دبیر گروه شهر
همهچیز شورای پنجم شهر تهران یک رکورد است؛ هم میزان آرایی که به دست آورد و هم مهمترین وظیفهاش که انتخاب شهردار است. آنها در آستانه انتخاب سومین شهردار و پنجمین انتخابشان هستند (پیش از این 2سرپرست هم برای شهرداری انتخاب کردهاند). در میان همه این رکوردها یک چیز فراموش شده است و اعضای فهرست امید همچنان یک کار نکرده دارند؛ آنان نتوانستهاند شهرداری 4ساله برای شهر انتخاب کنند. در اردوگاه روبهرو اما موضوع اندکی متفاوت است. شورای اصولگرا در طول 3دوره و 14سال فعالیت، تنها 2شهردار انتخاب کرد. شهردار اولشان رئیس دولت شد و شهردار دومشان هم 3دوره پیاپی در بهشت ماند.
اعضای شوراهای شهر دوم و سوم و چهارم اگرچه در میزان آرا هیچگاه نتوانستند به راهیافتگان شورای پنجم تهران برسند، اما دستکم در انتخاب شهردار بهنظر میرسد موفقتر عمل کردند. البته این همه معیار سنجش نیست. انتخابات سال گذشته نشان داد که شوراهای دوم و سوم و چهارم دستکم در بخش برآوردن مطالبات شهروندان ناکام ماندند. اگرنه، اردیبهشت سال گذشته، چنان شکست سنگینی را تجربه نمیکردند. شورای پنجم سال گذشته در انتخابات 29 اردیبهشت توانست رکورد بیشترین رای را ثبت کند. رکوردی که بیانگر مطالبات شهروندان تهرانی از مدیران شهری بودهاست.
حالا شورای پنجم در آستانه انتخاب سومین شهردار تهران قرار دارد؛ انتخابی که اگر فارغ از نگاه سیاسی و حزبی باشد، میتواند تهران را به وضعیت مناسبی برساند. عباس آخوندی با سابقه 3دوره وزارت راه و شهرسازی و پیروز حناچی معاونش در روزگار وزارت حالا 2گزینه اصلی برای تصدی شهرداری تهران هستند.
هم آخوندی و هم حناچی دیدگاهی علمی نسبت به مسائل شهر و شهرسازی دارند. هرکدامشان دیدگاه نظری مستقلی داشته و بر آن اساس برنامههای خود را ارائه کردهاند. این 2گزینه، شاید علمیترین گزینههایی باشند که تاکنون برای شهرداری تهران معرفی شدهاند. اما در برابر آنها چه چیزی قرار دارد. شهری با 9میلیون جمعیت، 52هزار میلیارد تومان بدهی، بیش از 67هزار کارمند و مشکلاتی نظیر آلودگی هوا و ترافیک و... یکی از آنها بعد از محمدعلی نجفی و محمدعلی افشانی قرار است بر کرسی بهشت بنشیند و به همان راهی برود که آن دو رفتهاند؛ آنهم در زمانی کمتر از 34ماه.شفافسازی، مبارزه با فساد، ساماندهی بافتهای ناکارآمد شهری، بهرهبرداری از پروژههای عمرانی در خاک مانده، پرداخت بدهیهای کلان شهرداری و انبوهی از مشکلاتی که طی یک دهه گذشته بر تهران آوار شدهاست، تنها بخشی از کاری است که یکی از آنها باید انجام دهد.
یکی از این دو قرار است شهرداری تهران را تا سال 1400راهبری کند. قرار است در این 34ماه باقیمانده، بهاندازه 4سال کار کند. قرار است تا بخش عمدهای از مشکلات تهران را حل و بتواند شعارهای شورای پنجم شهر تهران را محقق کند، پیش از آنکه شهریور1400 فرابرسد.
عملکرد 4ساله مجموعه فهرست امید، در اردیبهشت1400 پیشروی شهروندان خواهد بود. اگر این عملکرد فارغ از جناحبندیهای درونی قابل دفاع باشد، شهروندان دوباره تاریخ را تکرار خواهند کرد. در سال گذشته رویگردانی شهروندان شهرهای بزرگ باعث شد تا بیش از 10شهر بزرگ کشور و بالغ بر 20مرکز استان، در اختیار اصلاحطلبان قرار گیرند. شهرهایی که برخی از آنها همچنان شهردار ندارند؛ گویی همه تلاش اصلاحطلبان صرفا فتح صندوقهای رأی بود و نه بیشتر. بیبرنامگی در اداره برخی شهرهای کشور، به مشکلات بسیاری ختم شدهاست. نظیر آنچه در کرمانشاه رخ داد. حالا شورای پنجم پایتخت باید گامی بزرگ بردارد و گزارهای تازه از ثبات و نظم و برنامه در اختیار دیگر شهرهای کشور بگذارد. سرنوشت شورای اول باید دوباره و دوباره بازخوانی شود تا دوباره تهران مقهور سیاستورزی بیهوده نشود. اگرنه در انتخابات آینده چیزی شبیه انتخابات سال81 تکرار خواهد شد؛ حضور حداقلی شهروندان پای صندوقهای رأی و پیروزی رقیب.