رسول بهروش
در فاصله چند روز تا بازی برگشت پرسپولیس و کاشیماآنتلرز در فینال لیگ قهرمانان آسیا، بسیاری از هواداران دیگر تیمهای فوتبال ایران بهطور آشکار اقدام به حمایت از حریف ژاپنی سرخپوشان کردند؛ بهطوری که مثلا در 2ورزشگاه یادگار امام تبریز و نقشجهان اصفهان کار حتی به تشویق دستهجمعی کاشیما هم کشید. این مسئله حساسیتهای فراوانی بهوجود آورد و سرآغاز مناقشات زیادی شد. پس از ناکامی پرسپولیس در کسب عنوان قهرمانی آسیا نیز علیرضا بیرانوند یکی از کسانی بود که از این فضا انتقاد کرد و گفت باورش نمیشود این شعارها در خاک ایران سر داده شده است. با این همه بهنظر میرسد دوران پردهپوشی و خودفریبی در این مورد به پایان رسیده و باید این واقعیت را پذیرفت که اغلب مردم بین مسابقات باشگاهی و ملی تفاوت زیادی قائل هستند. هر چقدر هم که صداوسیما و سایر تریبونهای شعارزده تقلا کنند که به رقابتهای باشگاهی جنبه ملی بدهند، باز حقیقت چیز دیگری است. این موضوع فقط مربوط به ایران هم نیست. در حاشیه همین مسابقه اخیر دیدیم که هواداران باشگاه اوراوا ردز ژاپن هم در فضای مجازی برای پرسپولیس در تقابل با کاشیما آرزوی موفقیت میکردند. حتی فصل گذشته وقتی پرسپولیس با کامبکی درخشان موفق به حذف الاهلی عربستان شد، شاهد خوشحالی هواداران الهلال و تشکر آنها از سرخپوشان ایرانی بودیم. بنابراین بازی ملی با باشگاهی فرق میکند و این واقعیتی نیست که تحتتأثیر فریادهای هیجانی امثال مزدک میرزایی تغییر کند.
چنین شرایطی تقریبا همیشه وجود داشته اما قبلا به اندازه حالا مورد توجه قرار نمیگرفته است. حتما پرسپولیسیهای زیادی هم در زمان مواجهه استقلال با جوبیلو ایواتا هوادار تیم ژاپنی شده بودند. با وجود این افزایش امکانات رسانهای در مقطع کنونی باعث شده این فضا «همافزایی» پیدا کند و کسانی که قبلا هواداری از رقبای تیمهای ایرانی را کاری قبیح میدانستند و بهطور پنهانی انجامش میدادند، امروز به راحتی میل قلبیشان را علنی کنند. این مسئله واقعا ایرادی ندارد و هرگز بهمعنای وطنفروشی یا خیانت نیست. در قضاوتها و اظهارنظرهایمان باید مراقب باشیم که هیچ هموطنی را به این بهانه نرنجانیم و بعضا به اختلافات کور قومیتی دامن نزنیم.
از سوی دیگر پرسپولیسیها هم نباید چندان بابت حجم اغراقآمیز دشمنیهای این مدت دلخور باشند؛ بلکه برعکس، بهنظر میرسد این سند شایستگی آنها و حرکتشان در مسیر صحیح است. پرسپولیس بهعنوان پرهوادارترین تیم کشور، بعد از یک دهه رکود و رخوت، حالا چند سالی است که اصالت و ابهتش را بازیافته و با کسب موفقیتهای پیاپی بار دیگر در قامت مدعی اول فوتبال ایران ظاهر شده است. طبعا این چیزی نیست که رقبای ریز و درشت سرخها را خشنود کند. موضوع به همان سادگی سنگپرانی به قطار در حال حرکت است، وگرنه کسی که به جنازه لگد نمیزند. رقبا دوست دارند همچنان همان پرسپولیسی را ببینند که هفته دهم هر فصل رسما «مرخص» میشد و میدان را برای کسب افتخار توسط آنها خالی میکرد. طبیعی است که آنها از تیم مقتدر فعلی خوششان نیاید. سرخها هم میتوانند به جای توجه به این مخالفخوانیها و کلکلهای طبیعی که نمک فوتبال است، به سیل هواداران وفادارشان دلخوش باشند؛ ازجمله همان صد هزار نفری که بعد از ناکامی در فینال، ایستاده برای نایبقهرمان خسته آسیا کف زدند. دفعه قبلی که پرسپولیس بعد از کسب مقام دومی دور افتخار زد، مربوط به برد ناکافی برابر راهآهن در هفته پایانی لیگ پانزدهم میشد. از آن روز تا امروز، سرخها، 2 قهرمانی لیگ برتر، 2قهرمانی سوپرجام، یک نایبقهرمانی آسیا و یکبار هم حضور در نیمهنهایی لیگ قهرمانان را برای باشگاه به ارمغان آوردهاند. اگر قرار باشد این بار هم حرکت تیم برانکو متوقف نشود و همین روند ادامه بیابد، ممکن است کار برخی هواداران رقیب به تتو کردن لوگوی حریفان آسیایی پرسپولیس روی پوست بدنشان هم بکشد! این ذات رقابتی فوتبال است. با آن کنار بیایید.
هواداران ایرانی کاشیما وطنفروش نیستند
در همینه زمینه :