روایت پرهزینه تاریخ در سینما
نیما بهدادیمهر/ روزنامهنگار
به بهانه 3روز پایانی صفر به این موضوع توجه کردهایم که اساسا سینمای تاریخی - دینی در ایران تا چه میزان توانسته اهداف تبلیغی نظام اسلامی را از یکسو و رسیدن به الگویی درست از منظر هزینه و بازگشت سرمایه را از سوی دیگر محقق کند.
حقیقتا سینمای تاریخی را اگر در شق اول یعنی دسترسی به اهداف تبلیغی نظام موفق بدانیم اما در شق دوم این مسئله یعنی هزینه و بازگشت سرمایه توازنی با هم ندارند؛ برای مثال اگر میزان هزینهای را که برای ساخت آثاری چون ملک سلیمان نبی و محمدرسولالله(ص) درنظر آوریم و میزان فروش آنها را برآورد کنیم با یک شکست اقتصادی مواجهیم که البته در همه گونههای روایی سینمایی در ایران قابل مشاهده است. به واقع فروش گیشهای سینمای تاریخی- دینی ایران و برآورد میزان استقبال از اینگونه روایی در خوشبینانهترین حالت، بازگشت نهایتا 20درصدی از سرمایه اولیه تولید این دست آثار را نشان میدهد.
اما آیا این نکته را میتوان به ساختار و فرم سینمایی مرتبط دانست یا باید بهدنبال دلایل دیگری بود؟ در پاسخ به سؤال مطروحه باید به این نکته توجه داشت که مخاطب امروز بهدلیل سطح دسترسی مناسب به تولیدات سینمایی بینالمللی و آشنایی با فرم و ساختارهای چشمنواز سینمای جهان دیگر بهصورت تکبعدی تحتتأثیر سینما و جلوههای ویژه قرار نمیگیرد بلکه هر لحظه در انتظار خلق و بداعت و ساختارشکنی در روایت است. بدینگونه ساختار قابل دفاع فیلمهای تاریخی ایران و جلوههای ویژه خاصی که برایشان بهکار میرود اگرچه قابل تقدیر است اما با واکنش حداکثری مخاطبان و بازگشت سر به سر سرمایه یا در نگاهی خوشبینانه گیشه پرسود همراه نمیشود که این مشکل را باید در زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری سینمای ملی ازجمله کمبود سینما در مقیاس جمعیت جستوجو کرد.