خدیجه نوروزی
در سالهای اخیر برگزاری کنسرت و نمایش رونق گرفته و سالنهای نمایش و موسیقی در سانسهای مختلف، پُر اجرا میروند. اما آن چیزی که در این بین تغییر محسوسی کرده طیف مخاطبان این آثار است. در واقع قیمت بالای بلیت سالنهای کنسرت و بعضی از نمایشها، باعث شده که عموم مخاطبان علاقهمند توان خرید بلیتهای گران قیمت آنها را نداشته باشند و بخشی از آنها از چرخه تولید و عرضه محصولات فرهنگی خاص حذف شوند، این وضعیت در حالی است که سرمایهگذاران مختلفی به سمت تولید آثار پرهزینه و البته گران در حوزه موسیقی و تئاتر سوق پیدا کرهاند.
تیر خلاص
۱۹ مهر ۱۳۹۷ بود که سیدعباس صالحی در صفحه شخصیاش نوشت:«تئاتر لاکچری تیر خلاص به این هنر مردمی است. اداره کل هنرهای نمایشی با هماندیشی و همیاری خانه تئاتر، حریم صحنه را از آن مصونیت دهد». اما حسین پارسایی -کارگردان و یکی از سرمایهگذاران تئاتر- واژه لاکچری را کملطفی در حق این هنر میداند و میگوید: «نمایشهای اولیورتوئیست و بینوایان لاکچری نیستند و استفاده از این عناوین غلط است». پارسایی در حالی این سخنان را عنوان میکند که «بینوایان» با هر متری در عرصه تولیدات فرهنگی کالایی لوکس محسوب میشود که تنها قشری خاص امکان بهرهبردن از آن را دارند؛ قشری که آنچنان از تمکن مالی بهرهمند باشند که مبلغ 190هزار تومان- بهعنوان بلیت جایگاه مناسب در سالن اسپیناس پالاس- هزینه بالایی برای چندساعت آنها محسوب نشود.اما این آثار هزینهها و اسپانسرهای مختلف خود را چگونه جذب میکنند؟ اساسا چرا اسپانسرها بیشتر تمایل به حضور در آثار گرانقیمت دارند؟
اسپانسرهایی که ناشر و تهیهکننده نیستند
صدرالدین حسینخانی -مدیر شرکت فرهنگی و هنری ایرانی ناشر موسیقی «ایران گام»- در گفتوگو با همشهری در مورد اسپانسرهایی که سرمایهگذاری میلیاردی در زمینه هنر انجام میدهند، میگوید: «بسیاری از این اسپانسرها ناشر نیستند و صرفا با استفاده از رانت به این عرصه ورود پیدا کردهاند که قطعا ادامه فعالیتشان منجر به تولید آثاری با کیفیت پایین خواهد شد و بعد از مدتی دوباره با سالنهای خالی از تماشاچی مواجه میشویم. درحالیکه تئاتر و موسیقی، 2هنری هستند که در بالا رفتن سطح فرهنگی جامعه بسیار تأثیرگذارند و باید قیمت بلیتهایشان بهگونهای باشد که عامه مردم بتوانند حداقل برای سالی یک یا 2بار، از آنها بهرهمند شوند اما حذف بخشی از طیف مخاطبان به شکل ناعادلانه و تنها به دلایل اقتصادی، ضربه بزرگی بر پیکره هنر وارد خواهد کرد».
حسینخانی دلیل گرایش اسپانسرها به عرصه تئاتر و موسیقی را صرفا کسب سود حداکثری عنوان میکند: «این سرمایهگذاران اغلب شناخت درستی از هنر و دغدغه تولید ندارند و بر همین اساس آثارشان با وجود هزینههای بالا و به کارگیری سلبریتیها تأثیر چندانی در تقویت اقتصاد هنر نخواهد داشت و موردی است. طبیعی هم هست که چون حضوری جدی در عرصه سرمایهگذاری هنری ندارند سراغ آثاری با حضور سلبریتیها بروند تا سرمایهگذاریشان بهاصطلاح دیده شود.»
این ناشر موسیقی میافزاید:«کمرنگتر شدن حضور ناشران و تهیهکنندگان واقعی، بهدلیل نبود اطمینان از بازگشت سرمایه است و منجر به ورود چنین اسپانسرهایی شده که برخی از آنها تجربه حتی یک کار هنری را در رزومه خود ندارند. البته این افراد اعتقاد دارند که کمکی جدی به گسترش مخاطبان تئاتر و موسیقی میکنند اما معتقدم دستهبندی مخاطبان و اشرافگرایی، بار فرهنگی در پی ندارد و اتفاقا کسانی از میدان بهدر میشوند که دغدغهمندان اصلی هنر و مخاطبان جدی آن هستند و این حمایت مالی اسپانسرها موجب رخداد خاصی نخواهد شد».
او ادامه میدهد: «سرمایهگذاریهای میلیاردی اگر در جهت تولید آثار ماندگار و فاخر انجام شود، در اقتصاد هنر تأثیرگذار خواهد بود اما ساخت و تولید نمایشهای صحنهای به این شیوه، مانند کنسرت - نمایش «سی» و «اپرای حلاج» که در کاخ سعدآباد اجرا شد، موجب پیشیگرفتن ارزشهای تجاری در مقایسه با ارزشهای هنری میشود».
چرا بیشتر اسپانسرها به حضور در آثار گرانقیمت راغب هستند؟
هنرکاسبی
لوکسشدن و افزایش هزینههای تولید، کمکی به بدنه تئاتر و موسیقی نمیکند
در همینه زمینه :