بدون سرک کشیدن در شبکههای اجتماعی هم میتوان زندگی کرد؟
مقاومتکنندگان
روایتی از زندگی کسانی که قصد ندارند به دنیای مجازی وارد شوند
نورا عباسی
«من در فضای مجازی نیستم»؛ مهران مدیری بارها و بارها این جمله را با افتخار در برنامه تلویزیونیاش اعلام کرد تا نشان دهد در روزگاری که بسیاری سرگرم بالا و پایین رفتن در صفحات فضای مجازیشان و شمارش تعداد لایکهایشان هستند، هنوز افرادی وجود دارند که بدون هیچ مشکلی برخلاف مسیر جمع شنا میکنند.
«از تمام امکانات موبایل همین تماسها و پیامکها رو جواب میدم و به باقی امکانات موبایل کاری ندارم، درواقع حوصلهشرو ندارم که اینقدر درگیر اینترنت و موبایل بشم.»؛ این روایت یک پسر 22ساله گریزان از فضای مجازی است، جوانی که برای یافتن مورد مشابهش باید خیلی پرس و جو کرد. مجید مهمترین دلیل بیتوجهیاش به فضای مجازی را مربوط به حجم بالای اطلاعات بیفایده در این فضا میداند: «وقتی وارد شبکههای اجتماعی بشیم، اطلاعاتی در اختیارمون قرار میگیره که هیچ نیازی بهش نداریم و زندگی بدون نیاز به اون اطلاعات بیفایده هم سپری میشه.»
مینا: خودنماییهای فضای مجازی را دوست ندارم
«در 40سالی که از زندگیام میگذرد هیچ وقت نیازی به حضور در فضای مجازی نداشتم. دروغ چرا! یک دوره محدود در فیسبوک عضو بودم اما از آن هم فاصله گرفتم. بهنظر من اینستاگرام و توییتر به فضایی برای خودنمایی تبدیل شدهاند و یک دنیای فانتزی را منعکس میکنند درحالیکه دنیای واقعی اینقدر هم فانتزی و قشنگ نیست. مردم از سوی این شبکهها بلعیده شدهاند و انگار که در یک مسابقه مهم بهسرمیبرند که برای رسیدن به بقیه و گرفتن لایک و توجه بیشتر از هیچ خودنماییای دریغ نمیکنند.
در اطرافم آدمهایی را میبینم که روزشان را با نگاه کردن به صفحه اینستاگرامشان شروع میکنند و مدام از خودشان میپرسند، در زمان غیبتم در شبکههای اجتماعی چه چیزهایی را از دست دادهام؟ اما برای من تا به حال پیش نیامده است که چنین وابستگی به شبکههای اجتماعی داشته باشم. هیچوقت نشده است که صبح از خواب بلند شوم و سریع گوشیام را برای خواندن اخبار یا دیدن شبکههای اجتماعی چک کنم، اینطور روزهایم را راحتتر میگذرانم.
این روزها موبایل حرف اول و آخر را در روابط افراد میزند و همه برای آنکه در دسترس باشند و کسی نگرانشان نشود، برده موبایلهایشان شدهاند. حتی دوستیها هم تحتالشعاع فضای مجازی قرار گرفته. آدمهایی که در دنیای واقعیت تمایلی به دیدن هم ندارند، در صفحات اینستاگرام برای هم لایک رد و بدل میکنند، این خندهدار است.
همه این درگیریهای شبکههای اجتماعی باعث شد تا من تمایلی برای عضویت در این شبکهها نداشته باشم و زندگیام را بهدور از هیاهوهای پوشالی فضای مجازی به کتاب خواندن، فیلم دیدن و معاشرت با آدمهای واقعی بگذرانم.»
شاهرخ: نبودن در فضای مجازی به من برای کارهایم ایده میدهد
من از فضای مجازی و هر آنچه نشانی از این دنیا داشته باشد فراریام. نه در اینستاگرام عضو هستم و نه کانالهای تلگرامی را دنبال میکنم. این موضوع برای الان نیست، از همان زمانی که موبایل آمد، من این حس را داشتم. شاید عجیب باشد اما من جزو آندسته از افرادی بودم که حتی در برابر خریدن موبایل هم مقاومت کردم و دیرتر از بقیه اطرافیانم موبایل خریدم. این وابستهنشدنم به موبایل و فضای مجازی برای پیگیری کارهایم و نوشتن به من ایده میدهد و از آن لذت میبرم.
بهنظر من برای متفاوت دیدن باید مسیر خلاف جهت را امتحان کرد نه اینکه کاری را انجام داد که همه آن را تکرار میکنند. اگر در فضای مجازی نباشی و زمانت را آنجا هدر ندهی، مجبوری دنبال کارهایی بروی که دیگران آن را انجام نمیدهند.
زمان مهمترین دلیل این گریز است، وقتی نخستین قدم را در دنیای مجازی بگذاری، مجبور میشوی قدمهای بعد را برداری و کمکم میبینی که ساعتها از روزت را برای گشت وگذار در فضای مجازی، هدر دادهای.
وقتی هم قرار باشد با کسی حرف بزنم، ترجیحم این است که این ارتباط رودررو باشد نه با واسطه؛ اتفاقی که بهخاطر شبکههای اجتماعی کمتر شد و میبینیم که این فضای مجازی تیشه به ریشه ارتباطهای انسانی زده و تمام رابطهها به همین شبکههای اجتماعی محدود شده است.
از طرف دیگر این حجم اخبار و اطلاعات سطحی که در این شبکههای اجتماعی با آن روبهرو هستیم، حاصلی جز بههمریختگی ذهنی و ازدستدادن تمرکز برای من ندارد و بهخاطر همین است که تلاش میکنم زمانم را به خواندن کتابها و دیدن فیلمهایی بگذرانم که از عمق و تأثیرگذاری بیشتری برخوردار هستند.
ایمان: از درگیریهای فضای مجازی فراریام
تصور کنید یک مرد 30ساله را که بدون لباس در فضایی ناشناخته قرار بگیرد؛ این حس من از حضور در فضای مجازی است. در دنیای مجازی، هیچ فضای شخصیای وجود نداره و حتی اگر قرار بر ارتباطات محدود باشد، باز هم مطمئنم که ناخودآگاه درگیر مسائلی میشوم که تمایلی به آنها ندارم.
غیبتم در فضای مجازی باعث شده که وقت بیشتری داشته باشم و بهجای اینکه در فضای مجازی غرق شوم به کارهای دیگری که در اولویت زندگیام هستند، بپردازم. فاصله زمانی میان کارهایم را با خواندن کتاب سپری میکنم، بهجای اینکه موبایل دستم بگیرم.
اصولا فضای مجازی هم مثل شبکههای ماهواره است؛ هر دو حق انتخاب را از آدم میگیرند و آن محتوایی که دوست دارند را به فرد منتقل میکنند. ناگفته نماند که دنیای مجازی مثل یک عروسکگردان، رابطههای دوستانه و خانوادگی را هم در دست خودش گرفته. تجربه شخصی به من ثابت کرده که حتی وقتی با دوستان نزدیکم جمع میشویم، بخش اعظمی از وقتشان به گشتن در فضای مجازی و انعکاس مطالب آن، سپری میشود.
این روزها موبایل حرف اول و آخر را در روابط افراد میزند و همه برای آنکه در دسترس باشند و کسی نگرانشان نشود، برده موبایلهایشان شدهاند. حتی دوستیها هم تحتالشعاع فضای مجازی قرار گرفته. آدمهایی که در دنیای واقعیت تمایلی به دیدن هم ندارند، در صفحات اینستاگرام برای هم لایک رد و بدل میکنند، این خندهدار است