قزاقمحله در قرق اعتیاد
روستای قزاق محله گرگان برای پاکسازی از مواد مخدر چشمانتظار اجرای طرح شهید شوشتری است
ستاره حجتی/ رگان - خبرنگار:
اینکه روستایی مانند «قزاقمحله» نومل گرگان به جای هر مختصات دیگری با نام سیاه مواد مخدر شناخته میشود، به خودی خود، درد است.
این عنوان چنان مهیب و بزرگ است که میتوان فقط با تصور کردن و بینظاره مستقیم، بسیاری از چالشهایش را حدس زد.
اگر چه ما به این فکر بسنده نکردیم و با شیراحمد، بسیجی روستا، همراه شدیم تا ببینیم در منطقهای که اختلاف طبقاتی موج میزند و پشت آپارتمانهای تازهساز، ویرانهها و بیقولهها ایستادهاند، چه میگذرد. 2 هزار و ۲۵۳ ایرانی و هزار و ۷۳۰ نفر از اتباع بیگانه در این روستا زندگی میکنند که بسیاری از آنها زنان سرپرست خانوار با بچههای قد و نیمقد بدون شناسنامه، کارگران روزمزد یا اتباع بیگانه هستند.
درد سفر یک روزه به قزاقمحله، وقتی زیادتر میشود که این بچههای قد و نیمقد هم ما را همراهی میکنند. کودکانی که به جای سرگرم بودن با اسباببازی، کلونی معتادان را میشناسند و به جای حفظ بودن درسهای مدرسه، نام مواد مخدر را از برند. وقتی از آنها میپرسیم میخواهند چه کاره شوند در میان جوابها یکی تکاندهندهتر از بقیه است: «شیرهکش».
بارانداز
درد سفر یک روزه به قزاقمحله، وقتی زیادتر میشود که رضا مروتی، معاون عمرانی استاندار، میگوید: این منطقه یک سکونتگاه غیررسمی نیست، بلکه یک روستا دارای کد روستایی در شهر گرگان است.
اهالی روستا میگویند؛ در سالهای ۵۵ و ۵۶ چند خانواده قزاق در این محله ساکن شدند.
در سال ۵۶ تعدادی از اقوام سیستانی مهاجر هم ساکن این روستا شدند و این آبادی گسترش پیدا کرد و نام روستا هم به تناسب ساکنان اولیه آنکه قزاق بودند، قزاقمحله شد.
حالا اما از قزاقها در روستا خبری نیست و نام روستا هم به «کوی صدف» تغییر کرده است.
شیراحمد و اهالی که در کوچه و خیابان با ما صحبت میکنند، معتقدند پیش از این با کمک دستگاههای مختلف بساط معتادان و خردهفروشان از این منطقه جمع شده بود، اما چند ماهی است با کاهش کنترلها دوباره تعداد معتادان شبگرد روستا زیاد شده. همه میگویند: باید بساط موادفروشی از اینجا برچیده شود.
قزاقمحله به گفته آنها، به «بارانداز» شهره است یعنی بیشترین حجم خردهفروشی و کلانفروشی مواد مخدر در آن انجام میشود.
آوارگان شب
این روستا از مجموعه نقاط آلوده شناسایی شده در استان گلستان است که برای بهسازی و پاکسازی زیر پوشش طرح شهید شوشتری (محرومیتزدایی)، طرح بزرگ سپاه پاسداران (کمک به روستاها) و 20 دستگاه اجرایی قرار دارد.
تاکنون هم کنترل معضل مواد در این روستا حاصل فعالیت دستگاههای مختلف و البته تشکل مردمی قویای به نام موسسه پارس است که کودکان قزاقمحله را برای آموزش در مدرسه مهربانی پارس ثبت نام کردهاند.
با این همه هنوز هیچ کدام از طرحها نتوانسته است افیون مخدر را از ذهن، رگ و خون معتادان روستا که گاهی همه خانواده را آلوده کرده است، پاک کند.
از آنجا که این روستا مرکز توزیع و فروش مواد مخدر هم است، مسافران شب در پی نشئگی و ویرانی از سراسر استان به اینجا میآیند.
تکرار الگوی اشتباه
در نخستین ساعتهای شب با افرادی روبهرو میشویم که آوارگانی از استانهای دیگر هستند. کودکان را هیچ چیز راضی نمیکند ما را همراهی نکنند. دستهای کوچکشان را به ما میدهند و اصرار میکنند: «ما راه را بلدیم.» فرقی هم ندارد، در خانه هم تصویر دیگری انتظار آنان را نمیکشد.
اما فعالان مدنی نگرانی جدیای در این باره دارند. آنها معتقدند باید جلو ایجاد نسلی دیگر با چنین الگوی زیستی در روستا گرفته شود.
یکی از این فعالان مدنی میگوید: اغلب این کودکان در بزرگسالی از همان الگوی خانواده و جامعهشان پیروی میکنند و ممکن است موادفروش شوند یا متکدی. بسیار کم اتفاق میافتد که کارگر یا کشاورز شوند یا کسی باشند که زندگی معمولی دارد. این کودکان از این محیط بیرون نمیروند و به همین دلیل محیط و الگوی دیگری هم نمیشناسند.
محسن جافر تصریح میکند: موضوع اصلی این است که از نگاه این کودکان الزاما نقطه منفیای وجود ندارد. ممکن است خشونت جسمی آنها را آزار دهد، اما آن را هم به عنوان بخشی از زندگی میپذیرند. مواد، قاچاق، اعتیاد و گدایی برای آنها رویه زندگی است و بنابراین مانند یک سنت موروثی به کودکان هم داده میشود.
چاره چیست؟
مدیر کل امور اجتماعی استانداری گلستان معتقد است؛ غفلت از روستا در چند ماه گذشته موجب افزایش دوباره حضور معتادان در این روستا شده است که در کنار جمعیت مبتلا، درد و معضل را دوچندان میکند. عبدالرضا چراغعلی میگوید: برای رفع مشکل باید دوباره فشار بر این منطقه زیاد شود و سرکشیهای مکرر در دستور کار قرار بگیرد.
تلاش برای آموزش کودکان
یک مددکار اجتماعی که 3 سال است در روستای قزاقمحله کار میکند، میگوید: نمیدانیم چه آیندهای در انتظار کودکان است.
تمام تلاشمان را در مدرسه میکنیم. تیم روانشناسی، آموزشی و پزشکی در مدرسه همه وقت خودشان را صرف بهبود کودکان میکنند، اما این بچهها دوباره به ناچار به همان فضای آلوده و مسموم بر میگردند. امیرعلی تجری معتقد است؛ تنها کاری که از دست دیگران بر میآید، این است که بر آموزش کودکان روستا تمرکز کنند تا نسل بعد به این مسیر کشیده نشود.