عصر جمعه آسمان ابری پایتخت برای آبیها هم سرانجامی بارانی داشت. شاید این روزها سختترین روزگار استقلالیها باشد؛ روزهایی که رقیب در اوج قدرت است و به بالاترین قله آسیا رسیده؛ جایی که تا پیش از این نقطه اتکای آبیها بود اما حالا بهدست رقیب قرمز فتح شده است. صعود پرسپولیس با وجود همه تلاشهای بیمزهای که برای ملی جلوه دادن این بازی در میان مدیران ورزش میشود، برای طرفداران استقلال بسیار تلخ بوده است. آنها بهشدت از این اتفاق شاکی و ناراحتند و از مهار ضربه ژاوی توسط بیرانوند با تعجب و افسوس حرف میزنند.
غروب جمعه این افسوس و ناراحتی در میان گپوگفتهای مسیر ورزشگاه در بیان تماشاگران جریان داشت؛ بحث آرزوی موفقیت برای کاشیما و تلافی ماجرای حمایت قرمزها از دالیان و جوبیلو. آبیها آنقدر خسته و ناامید بودند که حتی نیمی از سکوهای آزادی را در بازی مهم با سپاهان خالی گذاشتند.
کریمی مصدوم شد و از بازی بیرون رفت. مسابقه با سپاهان بهخصوص در نیمه اول بازی کمحادثه و آرام بود. حتی حضور قلعهنویی روی نیمکت حریف هم چندان باب حساسیت را باز نکرده بود. بیشتر بحثها همچنان روی ماجرای صعود رقیب قرمز به فینال آسیا دور میزد. نظم تیمی استقلال با بیرون رفتن کریمی از دست رفت و آبیها از بازی ضعیف وریا، کندی و بدون خلاقیت بازی کردن نویمایر و روی اعصاب راه رفتن تبریزی لحظه به لحظه بیشتر شاکی میشدند.
نیمه دوم باز هم تعویضهای عجیب شفر کیفیت بازی استقلال را درهمریختهتر کرد. قائدی و تبریزی رفتند و اسماعیلی و گرو آمدند. پاسها بیهدف و ضربهها بیرمق. تا لحظه مشکوک در محوطه جریمه سپاهان سکوها ساکت به تماشا نشسته بود، اما سقوط دانشگر در محوطه جریمه و اعتراض دستهجمعی آبیها به داور، سکوها را هم ملتهب کرد. بیانیه عجیب سپاهان به یاد همه آمد و انفعال باشگاه در برابر جوسازی اصفهانیها را با تأسف به هم یادآور میشدند. همزمان آبیها هر لحظه بدتر بازی میکردند و بیشتر توپ لو میدادند. همهچیز برای یک مساوی آماده بود.
اقلیت زرد سکوها جشن گرفتهاند. بازیکنان سپاهان در کنار هواداران با تشویق ایسلندی ورزشگاه را روی سرشان گذاشتهاند. قلعهنویی وسط چمن ایستاده و با ذوق این صحنهها را نگاه میکند. یک نفوذ از پشت سر وریا و ضربه سر عالی کیروش به زاویه مخالف. قلعهنویی دقیقا به سبک کیروش در بازی مراکش با ضربه یک کیروش دیگر دوئل مهمی را برد. آبیها از جمع مدعیان دور شدند و سپاهان بالای جدول به حریف چغر مشهدی چسبید. ژنرال خوشحال بود که تلافی فحاشی هواداران استقلال را باز هم در زمین چمن، سرشان خالی کرده است. شفر عصبانی و متحیر با خودش فریاد میزد و معدوی از سکوهای آبی باز بیغیرت را فریاد میزدند. آبیها به تلخی محو تماشای شادی حریف شدند. روزهایی که دیگر عادتشان شده. حریفها شادی کنند و آنها حرص بخورند و یک سؤال تکراری در ذهنشان بچرخد؛ چطور تیم ترسناک اردیبهشت در فصل جدید اینطور تارومار شد؟
آسمان ابری
در همینه زمینه :