• شنبه 3 خرداد 1404
  • السَّبْت 26 ذی القعده 1446
  • 2025 May 24
چهار شنبه 2 آبان 1397
کد مطلب : 35292
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/m67O
+
-

نگاهی به ماجرای قانون نصب تابلو مغازه‌ها در تهران

رقابت نام‌های ماندگار

رقابت نام‌های ماندگار

راحله عبدالحسینی|خبرنگار

پایتخت در عهد سلطان صاحبقران کم‌کم استخوان ترکاند و راهی ورود به مدرنیته شد. دارالفنون افتتاح شد و بعد از آن گروه محصلان برای کسب دانش راهی فرنگ شدند و بازگشتند. صد افسوس که با بی‌تدبیری و بی‌خردی رجال حکومت قاجار چنان که انتظار می‌رفت نشد. قوانینی هم که در مجلس مشروطه و عهد قاجار تصویب شد فرصت اجرایی شدن نداشت تا حکومت به دست پهلوی‌ها افتاد. یکی از مظاهر شهرنشینی و مدرنیته، خیابان‌کشی در تهران و باز شدن مغازه‌ها در خیابان بود. مغازه‌هایی که باید تابلویی برای معرفی خود داشتند، اول موج مخالفت کاسبان را برانگیخت اما چاره‌ای جز سر نهادن بر قانون نصب تابلو نداشتند. در این گزارش به نامگذاری مغازه‌ها و تابلونوشت‌ها پرداخته‌ایم؛ اسامی که براساس مکان مغازه یا نام کاسب یا نام برند خارجی انتخاب می‌شد.

تا اواخر قرن سیزدهم یعنی همین روزگار قاجار، تهرانی‌ها همان دکان و حجره را برای داد و ستد می‌شناختند و اسمی از مغازه نبود. با روی کارآمدن پهلوی علاوه بر اینکه شغل‌های جدید روی کارآمد، کم‌کم مردم با واژه مغازه به جای دکان و حجره آشنا شدند. خیابان‌های تهران شکل گرفت و مغازه‌هایی با ویترین و قفسه به تقلید از اروپایی‌ها ساخته شد. دکاندار‌ها هم شدند مغازه‌دار. اما تا مدت‌ها مثل هر اتفاق تازه‌ای که در تهران می‌افتاد و با مخالفت عمومی روبه‌رو می‌شد دکاندارهای قدیمی از نام مغازه، اجتناب و این اسم جدید را نوعی توهین به خود تلقی می‌کردند. شاید جالب باشد بدانید که کلمه مغازه، ترکی است و ترکان این لفظ را از «مگازن» فرانسه گرفته و فرنگی‌ها هم این واژه را از «مخزن» که کلمه عربی است. کم‌کم مردم از مغازه‌های شیک و تمیز استقبال کردند و نسبت به دکان‌های پر گرد و غبار و نامنظم بی‌رغبت شدند و دکاندارها هم چاره‌ای جز پذیرفتن نام مغازه و تغییر شکل ظاهری دکان خود نداشتند و حتی خودشان و خانواده‌شان به نام مغازه هم افتخار می‌کردند و مدام در گفت‌وگوهای روزمره می‌گفتند از مغازه می‌آیم یا به مغازه می‌روم. 

چشم و همچشمی برای ابعاد تابلو مغازه‌ها

حالا که دکانداران با نام مغازه کنار آمدند دیگر نمی‌توانستند نصب تابلو بر سردر مغازه را تاب بیاورند و این کار را ناپسند می‌دانستند. به هر حال قانون زمان پهلوی شوخی‌بردار نبود. پهلوی قانونی تصویب کرد تا مغازه‌دارها موظف شوند بالای سر مغازه خود تابلویی به ابعاد 60در 50سانتیمتر نصب کنند. مصداق افراط و تفریط را می‌توان همین‌جا دید که کم‌کم نصب تابلو جزو چشم و همچشمی‌ها و مظهر تفاخر به حساب آمد. مغازه‌دارها تابلوهای سردر مغازه خود را عریض‌تر و طویل‌تر ساختند و برای جملات نوشته شده روی آن سر و شکل‌های عجیب و غریب در نظر گرفتند. تا آنجا که همه دهانه دکان را تابلو گرفت. علاوه بر جرزهای دوطرف که از تابلو پوشیده شده بود بعضی تا عرض پیاده‌رو و کنار جوی خیابان را تابلو نصب کردند. در این شرایط قانونی دیگر تصویب شد و همه ملزم شدند عرض و طول تابلو را به‌صورت اول درآورند. 

نام مغازه‌ها در 3دسته‌بندی 

«علیرضا زمانی» تهران‌شناس با بیان اینکه در زمان قاجار دکان‌ها به نام دکاندارها شناخته می‌شد می‌گوید: «دکان‌ها و حجره‌ها را به نام صاحبانش می‌شناختند. با این حال نخستین داروخانه تهران در زمان قاجار در خیابان ناصرخسرو که شکل عطاری نداشت و به‌صورت داروخانه بود، تابلو داروخانه شورین داشت. گراند هتل هم در اواخر روزگار قاجار ساخته شده بود و تابلو گراند هتل داشت.» زمانی منطق نامگذاری مغازه‌ها را در 3گروه دسته‌بندی می‌کند: «برخی براساس مکان یا اسم خیابان نام مغازه خود را انتخاب می‌کردند. دسته دوم براساس نام مغازه‌دار و مالک کسب و کار تابلو مغازه خود را می‌نوشتند. دسته سوم هم براساس مد روز نام انتخاب می‌کردند. در زمان پهلوی کم‌کم برندهای خارجی و اسامی خارجی روی تابلو مغازه‌ها نقش بست. البته نامگذاری را براساس مکان و شخص را در دوره قاجار هم می‌بینیم.»

نام برندهای خارجی سر زبان‌ها افتاد

با مدرن شدن شهر و زیاد شدن تعداد مغازه‌ها با روی کارآمدن پهلوی اول، پای برندهای خارجی هم به تهران باز شد. اسم مغازه‌ها هم از همین برندها وام گرفته می‌شد. به همین دلیل تعدادی مغازه با نام‌های مشابه در نقاط مختلف تهران به چشم می‌خورد. مثل خشکشویی ژاندارک که زمانی داستان نامگذاری را این‌طور توضیح می‌دهد: «نخستین خشکشویی تهران در تقاطع خیابان‌های انقلاب و فلسطین پا گرفت. از آنجا که صاحب مغازه تجهیزات خشکشویی را از دانمارک آورده بود اسم مغازه‌اش را خشکشویی دانمارک گذاشت. مدتی بعد پسرش مغازه دیگری در خیان وصال شیرازی راه انداخت و اسم ژاندارک را انتخاب کرد که هم آوا با دانمارک باشد. از سویی دیگر مدرسه و کلیسای ژاندارک هم در تهران بود. بعدها در محله‌های دیگر تهران خشکشویی راه‌اندازی شد و همین اسم را روی تابلو نوشتند. هر مغازه‌ای که خدمات خوبی عرضه می‌کرد و مشتری‌ها راضی بودند اسمش سر زبان‌ها می‌افتاد. هم‌صنفی‌ها هم در نقاط دیگر تهران از همین نام استفاده می‌کردند.» زمانی به این روزها اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «هنوز هم مغازه‌های همنام داریم که برخی شعبه مغازه قدیمی و اصلی هستند و برخی نیستند اما نام را وام گرفتند. مثل فلافل هفت‌چنار در محله هفت‌چنار منطقه 10 که خیلی معروف است و صف طولانی دارد.

اما در همه جای تهران نام این مغازه را می‌بینیم. چلوکبابی نایب اصلی در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار در بازار راه‌اندازی شد. بعدها نایب‌های بعدی در سراسر تهران راه افتاد. اکثراً با هم فامیل یا همکار بودند و به خاطر شهرت نایب از همان نام استفاده کردند.» «نصرالله حدادی» تهران‌شناس درباره نامگذاری نخستین مغازه‌ها و اماکن به نوع کسب و کار اشاره می‌کند و می‌گوید: «اماکنی مثل حمام و مسافرخانه‌های عمومی را به نام اسلامی، اسلامی‌پور، اسلامی‌نیا و هم خانواده‌هایی از کلمه اسلامی بر می‌داشتند؛ برای اینکه اعتماد مردم را جلب کنند. چلوکبابی در سبزه‌میدان به نام شرف‌الاسلامی هنوز هم هست. برای اسم حمام از کلماتی مثل نظیف، تمیز، تندرستی و از این قبیل استفاده می‌کردند.» رد پای نام تابلو روی مغازه‌های قدیمی را می‌توان در اعلان روزنامه‌های قدیمی جست‌وجو کرد. مثل سقط‌فروشی حاج آقا سقط‌چیان که اجناس قسطی می‌فروخت. به گفته حدادی قدیمی‌ترین تابلو سردر مغازه در تهران را می‌توان در کتابفروشی اسلامیه در خیابان 15خرداد دید؛ مغازه‌ای که قدمتش به 110 سال می‌رسد. 

این خبر را به اشتراک بگذارید