دنیای پس از تاریکی
تعدادی از نابینایان از مشکلات و چالشهایشان میگویند
زهرا رفیعی/روزنامهنگار
نوشتههای پیشرویتان، روایت مشکلات کسانی است که توان خواندن آن را بدون همراهی شما یا فناوری ندارند. این هفته بزرگداشت آنهایی است که با عصای سفید در شهر تردد میکنند و برای کارهایی که برای شما بدیهی و معمولی بهحساب میآید تلاش بسیار میکنند. این در حالی است که براساس قراردادهای اخلاقی و قانونی ما موظفیم زندگی را برای آنها راحتتر کنیم.
نابینایان بزرگترین جمعیت معلولان در کشور هستند که حدود 150 تا 200هزار نفرشان نابینای مطلق و ۴برابر آن نیز یکچشمیها، آسیبدیدههای ناشی از حوادث و بیماریهای سخت هستند. محمدتقی سرمدی، عضو هیأتمدیره انجمن عصای سفید در گفتوگو با همشهری درباره نابینایان گفت: ۵۰درصد از نابیناییها ناشی از مسائل پیش از تولد است که عموما بهدلیل مسائل ژنتیک، مصرف داروهای ممنوعه در زمان بارداری، زایمان سخت و... بروز پیدا میکند. وزارت بهداشت در تشخیص این موارد که تعداد کمی هم نیست، میتواند سرمایهگذاری کرده و با توجه به بهبود و پیشرفت دستگاهها خدمات ارائه کند. نیمی از نابیناییها نیز بهدلیل حوادث بهخصوص حوادث رانندگی رخ میدهد. متأسفانه در ایام عید حوادث رانندگی هر ساله باعث نابینایی مطلق 30-25نفر میشود. اخیرا هم که مصرف مشروبات الکلی عدهای را نابینا کرده است.
وی با اشاره به فعالیتهای انجمن عصای سفید در کشور گفت: با وجود اینکه ایران نیز مانند بسیاری از کشورها قانون حمایت از عصای سفید را در سال 55 پذیرفته است اما هیچ حمایتی از این قشر صورت نمیگیرد. البته منطقه۶ تهران در مورد بهینهسازی معابر شهری برای نابینایان تا حدودی فعالیت کرده است، ولی این اقدام سراسری نشده است. اصلیترین مشکل نابینایان مسئله اشتغال است. بسیاری از آنها تحصیلکرده هستند ولی نمیتوانند شغلی مناسب با شرایطشان پیدا کنند؛ بهطور مثال با پیگیریهای بسیار کسی را که فوق لیسانس خوانده بود برای کار به جایی معرفی کردیم و درنهایت به او شغل تلفنچی را پیشنهاد دادند. بسیاری از نابینایان آماده مشاغلی چون ویزیتوری و وکالت هستند، اگر به این افراد شغل دهیم درواقع عمر ۹۰ساله میدهیم. قانون حمایت از معلولان نیز در مجلس به تصویب رسیده است، ولی عملا ما با کارشکنیهای بسیار درحمایت از آنها مواجهیم. او در ادامه گفت: دومین مشکل اصلی نابینایان نحوه برخورد مردم با آنهاست. هنوز مردم نمیدانند که باید جایشان را در اتوبوس به نابیناها بدهند، هنوز کسانی هستند که با دیدن نابینا به او صدقه میدهند و هنوز مردم نمیدانند برای کمک به نابینا برای جابهجایی چطور باید دست او را گرفت. صدا و سیما نقش مهمی در آموزش افراد عادی جامعه برای نحوه کمک به معلولان دارد؛ درحالیکه در این زمینه بسیار کوتاهی میکند. درواقع رسانهها فقط در هفته نابینایان در مورد آنها محتوا تولید میکنند و بعد میرود تا سال دیگر و این در صورتی است که فرهنگسازی کاری دائمی است.
حسرت پیادهروی در روز بارانی
سهیلا حسینی، دبیر کانون نابینایان محله ونک تهران نیز در گفتوگو با همشهری گفت: تا زمانی که فرهنگ یک جامعه درست نشود نهتنها نابینایان که هیچیک از معلولان نمیتوانند جایگاه درستی در جامعه و زندگی شهری داشته باشند. برای مردم قابل فهم نیست که یک نابینا میتواند زندگی مستقل از خانوادهاش داشته باشد.
او که خود نابیناست، گفت: اگر یک نابینا مستقل نباشد، مشکلات شهرسازی در مورد نابینایان مشخص نمیشود. در تردد تنهایی در شهر است که مشکلاتم در مورد معابر و مشکلات ترددی تازه دیده میشود. همه از ما توقع دارند که حتما با همراه تردد کنیم. بارها شده است که از ما میپرسند چرا تنها آمدهای؟ وقتی روی فرهنگ یک جامعه کار نشود مشخص نمیشود که کجا چه مشکلاتی داریم. وی در توضیح بیشتر گفت: مشکل فرهنگی حتی در خانوادههای افرادی که معلولیت نابینایی دارند نیز وجود دارد. بسیار پیش آمده که با اعضای کانون نابینایان محله تماس گرفتهام و خانواده مانع حضور او در کارهای گروهی شدهاند. آنها خجالت میکشند که اسم معلول روی عضوی از خانوادهشان گذاشته شود. این مسائل نمیگذارد نیازهای معلولان جدی گرفته شود. متقاعد کردن خانوادههای معلولان انرژی مضاعفی میطلبد. کسی که بر این مشکلات فائق میآید تازه با سد جامعه روبهرو میشود؛ جامعهای که نیاز یک نابینا را درک نمیکند. هنوز افرادی هستند که میگویند «چهکسی به تو گفته است بیایی توی خیابان؟» همه ما به یک اندازه برای حضور در شهر و زندگی اجتماعی حق داریم، کسی نباید این حق را از ما بگیرد. یک فرد نابینا هم حق قدم زدن در هوای بارانی را دارد؛ بدون مواجه شدن با موانع و مردمی که حریمش را به رسمیت نمیشناسند. انجام این کار که بهنظر بدیهی است و هزینهای هم ندارد، برای ما بسیار مشکل است. شاید من دلم بخواهد در هوای بارانی موسیقی گوش دهم و نخواهم به صدای ماشینها و صداهای قدمهایم روی جوی آب دقت کنم. اخیرا هم که شهرداری برای جلوگیری از عبور موتورسوارها موانعی را در پیادهروها گذاشته است که بلای جان نابینایان و در کل معلولان شده است. او که در دانشگاه، رشته روانشناسی با گرایش کودکان استثنایی خوانده است، درباره هدایت تحصیلی نابینایان برای بهکارگیری آنها در مشاغلی غیر از تلفنچی یا بستهبندی گفت: این رشته تحصیلی خیلی به من برای فهم مشکلات معلولان کمک کرده است اما امکان اشتغال برای نابینایان بسیار محدود است. بسیاری از ما مجبوریم که تحصیلات خود را برای پیدا کردن شغل بیان نکنیم. خیلی از ما در مصاحبههای تلفنی قبول میشویم ولی کارفرما به محض اینکه متوجه میشود ما نابینا هستیم از دادن شغل طفره میرود؛ درحالیکه برخی از آن شغلها نیاز به بینایی ندارد. با نادیده گرفتن نابینایان بخشی از سرمایه اجتماعی یک جامعه نادیده گرفته میشود و این بهضرر همه است.
تلفنچی بازنشسته
زن و شوهر سالمندی که از مراسم بزرگداشت روز جهانی عصای سفید بیرون آمدهاند، منتظرند کسی از راه برسد و برایشان اسنپ بگیرد. زن در مورد مشکلاتی که سالها نابینایی برایشان ایجاد کرده است به همشهری گفت: از مردم میخواهم برای نابینایان کاری را انجام دهند که از آنها درخواست میشود. اگر دلشان نمیخواهد این کار را از سر اجبار انجام ندهند چون نتیجهاش انجام کاری از سر ترحم است و هیچ نابینایی این را نمیخواهد.
شوهرش که بازنشسته یک سازمان دولتی است، ادامه حرف همسرش را میگیرد و میگوید: از مردم میخواهم که اگر میخواهند نابینایی را از خیابان عبور دهند، اجازه دهند نابینا دستشان را بگیرد. بارها شده که افراد عصای ما را میگیرند و تردد برای ما خطرناک میشود. ما با گرفتن بازوی دیگری میتوانیم بفهمیم که او در حال عبور از چه نوع مسیری است و همراه او میتوانیم از جوی آب ، پله و... عبور کنیم.
او در مورد مشکلات اشتغال نابینایان گفت: من یک تلفنچی بازنشسته هستم. از وقتی تلفنهای گویا آمدهاند همین شغل کمیاب هم از نابینایان گرفته شده است. از ایرادات تلفنهای گویا این است که ممکن است در نهایت شما را به جایی که میخواهید وصل نکند درصورتیکه یک تلفنچی انسانی حتما یک راه پیش پای شما خواهد گذاشت. زن یادش آمد که آنها برای تردد در شهر هم مشکل دارند و گفت: تعداد خودروهایی که برای تردد معلولان درنظر گرفته شده بسیار کم است و برای استفاده از آن 48ساعت قبل باید درخواست بهصورت پیامک ارسال کنیم. ۲۴ساعت هم طول میکشد که به ما اطلاع دهند که آیا با درخواست ما موافقت شده است یا خیر. از هر 10بار درخواست شاید با 3-2 مورد آنها موافقت شود. ما هر دو نابینا هستیم و خیلیوقتها پیش میآید که مجبوریم با هم یکجا برویم اما این خودروها فقط یک صندلی دارند و عملا ما نمیتوانیم با هم از آن استفاده کنیم. این خودروها بیشتر برای ویلچریهاست.
روزهای سخت زندگی در شهر
امیر سرمدی، روزنامهنگار نابینا درباره مشکلات مرتبط با زندگی شهروندی به همشهری گفت: یکی از بزرگترین مشکلات ما عدمدسترسپذیری محیطهای شهری و محیطهای الکترونیک است. بخشی از آن مربوط به مسئولان است و بخشی نیز مربوط به شهروندان. وقتی شهروندی در پیادهرو یا جلوی پلهایی که پیادهرو را به خیابان وصل میکند، پارک کند مانع از دسترسی نابینایان و معلولان میشود. عبور از جوی آب برای نابینا خیلی خطرناک است. سالها پیش قانونی مصوب شد که عصای سفید حکم چراغ قرمز را داشته باشد، اما عملا کسی آن را رعایت نمیکند. فرهنگسازی در این زمینه مثل فرهنگسازی برای کمربند ایمنی است. همانطور که نیروی انتظامی برای آن سرمایهگذاری کرد در این زمینه هم باید با همکاری صدا و سیما کاری انجام داد.
وی افزود: نابینایان برای کار با موبایل و کامپیوتر، از نرمافزارهایی استفاده میکنند که نوشته مانیتور را برایشان میخواند. اگر یک سایت اینترنتی برای نابینا دسترسپذیر نباشد، به این معناست که در طراحی آن سایت از استانداردهای بینالمللی استفاده نشده است؛ بنابراین صفحهخوانهای ویژه نابینایان نمیتوانند آن متون و لینکها را بخوانند. به همین دلیل ما نمیتوانیم از نرمافزارهای موبایلی مثل موبایل بانک استفاده کنیم.
سرمدی درباره مشکلات فرهنگی پیش روی نابینایان گفت: اگر فرهنگ، ارتقا و بهبود یابد دیگر کسی در مواجهه با نابینا نمیپرسد «سواد داری؟» از دانشگاه رفتن یک نابینا متعجب نمیشود. مردم باید بدانند که فرد نابینا همان منابع مطالعاتی را بهصورت خط بریل و یا فایل صوتی میخواند که فرد بینا میخواند. در دانشگاه هم همینطور است.
او در مورد هدایت تحصیلی نابینایان گفت: بیشتر نابینایان مجبورند که در رشتههای انسانی تحصیل کنند. چند سالی است که رشته کامپیوتر را هم به لیست اضافه کردهاند. در دوره دانشآموزی نهادی به نام آموزش و پرورش استثنایی کشور همه کتابهای نابینایان را بریل و ضبط و با کمک دبیران رابط نیازهای دانشآموزان را برطرف میکند. اما این دانشآموز در دوره دانشجویی رها میشود و نهاد تخصصی وجود ندارد که منابع مطالعاتی رشتههای مختلف را مناسبسازی کند. نابینایان مجبورند از کمک همکلاسیهایشان برای ادامه تحصیل استفاده کنند. با گران شدن کاغذهای بریل، تهیه جزوه نیز به مشکلی مضاعف تبدیل شده است.