موراکامی: نقد کتابهایم را نمیخوانم
رمان جدید نویسنده شناختهشده ژاپنی، هاروکی موراکامی، «قتل فرمانده» که فوریه۲۰۱۷ برای نخستینبار در ژاپن منتشر شد، چند روز پیش از سوی انتشارات هارویل سکر، از زیرمجموعههای انتشارات پنگوئن به انگلیسی روانه بازار شد. نیویورکتایمز به این بهانه با موراکامی 69ساله گفتوگویی انجام داده است که گزیدهای از آن در ادامه میآید.
چطور به ایده «قتل فرمانده» رسیدید؟
نمیدانم. آن را از جایی در اعماق ذهنم بیرون کشیدم. یک دفعه خواستم نخستین و دومین پاراگرافها را بنویسم. هیچ ایدهای نداشتم که قرار است بعدش چه اتفاقی بیفتد. آن را در کشوی میزم گذاشتم و بعد تنها کاری که باید میکردم این بود که منتظر بمانم.
در مورد بقیه کتاب چطور؟
یک روز ایدهای به ذهنم رسید که فکر کردم میتوانم بنویسمش و شروع کردم به نوشتن و همینطور ادامه دادم. منتظر لحظه مناسب میمانی و به سمتت میآید. باید مطمئن باشی که ایدهای به ذهنت میرسد. و من این اطمینان را دارم زیرا تقریبا ۴۰سال است که مینویسم و میدانم چطور این کار را بکنم.
نقدکتابهایتان را میخوانید؟
نقدها را نمیخوانم. خیلی از نویسندهها این را میگویند اما دروغ میگویند، ولی من دروغ نمیگویم. همسرم تمام نقدها را میخواند و تنها نقدهای بد را بلند برایم میخواند. او میگوید باید نقدهای بد را بپذیرم و نقدهای خوب را فراموش کنم.
کتابهایتان پر است از سوررئال و خیال. آیا زندگیتان هم شبیه همین است؟
من یک شخص واقعگرا هستم، یک آدم اهل عمل، اما وقتی مینویسم به جاهای عجیب و غریب و مرموز خودم رجوع میکنم. کاری که میکنم جستوجو و اکتشاف خودم است درون خودم. اگر چشمانت را ببندی و به درون خودت شیرجه بزنی دنیای متفاوتی میبینی. شبیه کاوش در جهان است، اما درون خودت. به مکان متفاوتی میروی که بسیار خطرناک و ترسناک است و بسیار مهم است که راه برگشت را بدانی.
خوابهایتان درباره چیست؟
خواب نمیبینم، شاید ماهی یک یا دوبار، شاید هم بیشتر خواب میبینم و اصلا یادم نمیماند. اما لازم هم نیست کهرؤیا ببینم، چون میتوانم بنویسم.