روشهایی برای رهایی و نجات وسواسیها
این افکار سمج تکرارشونده
سمیرا مرکدی
وسواس، یکی از شایعترین اختلالات روانی و رو به گسترش است؛اختلالی که علاوه بر خود فرد، اطرافیان را هم با چالشهای جدی مواجه میکند و گاهی به سردی رابطه در خانواده و جدایی زن و شوهر هم منجر میشود. وسواسیها چون توانایی کافی برای سازگاری با دیگران ندارند در محیط کار، راندمان کاری پایینی دارند و اصولا هیچ کارفرمایی علاقهای به همکاری با آنها ندارد. به این ترتیب زندگی فرد وسواسی در خانه و جامعه با مشکلات زیادی همراه میشود و فرد وسواسی میماند با دیواری که اطراف خود میسازد. اما به چهکسی میتوان گفت وسواسی و راه نجات چیست؟
نوشخوار فکری
همه افراد جامعه تا حدی حساسیتهای وسواسگونه دارند! مثلا شاید اغلب ما موقع خارج شدن از خانه، چندبار قفل در و شیر گاز و بستهبودن پنجرهها را کنترل کنیم اما همه این رفتارها بیمارگونه نیست. زمانی میتوانیم اصطلاح وسواس را بهکار ببریم که شدت این رفتارها از حد خاصی بیشتر شود و زندگی طبیعی را مختل کند؛ مثلا خانمی که اجازه ورود اعضای دیگر خانواده را به آشپزخانه نمیدهد و خودش هم مدام در حال شستوشوی ظرفوظروف و کف آشپزخانه است یا فردی که وقتی به حمام میرود ساعتها نهتنها درگیر شستوشوی خودش بلکه درگیر شستوشوی اطراف هم میشود تا آلودگی محیط به او سرایت نکند وسواسی هستند. افکار وسواسی زندگی فرد را از حالت عادی خارج میکند؛ برخی را به شکل عملی مثل شستوشوی زیاد و عدهای را با یک فکر نگرانکننده درگیر میکند. مثلا وقتی زنی از صبح با این فکر که ممکن است همسرش تصادف کند و جانش را از دست بدهد برای خودش تصویرسازی میکند یا مردی که مدام تصور کند موقع رانندگی یک نفر را زیر میگیرد و یا فردی که هر روز ترس دارد به بیماری صعبالعلاجی مبتلا شود نمونههای شایعی از اختلال وسواس هستند. بهطور کلی وسواس یکسری فکر تکراری یا تصاویر ذهنی سمج است که ناخواسته تکرار میشود و به هیچوجه از روی میل و اراده نیست؛ انگار نیرویی او را مجبور به کاری میکند. به همین دلیل گاهی قدیمیها ادعا میکردند شیطان، وجود آن فرد را تسخیر کرده است.
پژوهشهای وسواسی
نتایج پژوهشهایی در آمریکا نشان داده که تعداد زیادی از بزرگسالان مبتلا به وسواس، ازدواج نمیکنند و برخلاف انتظار و آنچه در جامعه گفته میشود، تعداد مردان وسواسی از زنان بیشتر است. اغلب این بیماران، نسبت به جمعیت عمومی و همچنین نسبت به مبتلایان به سایر بیماریهای روانی دیرتر ازدواج میکنند. برخی از درمانگران عقیده دارند که اختلال وسواس بین طبقات تحصیلکرده و مرفه جامعه بیشتر وجود دارد؛ البته برای اثبات این ادعا هیچ دلیل و مدرک محکمی ارائه نشده است. همچنین براساس این پژوهشها تقریبا نصف افراد بزرگسال مبتلا به وسواس علائم وسواسی را در دوره کودکی تجربه کردهاند. در کشورهای توسعهیافته بسیاری از وسواسیها در دوران کودکی شناسایی میشوند و برای درمان نزد متخصص میروند و علائم وسواسی در کودکان پسر بیشتر از دختران دیده میشود. نکته دیگر این است که شروع این اختلال معمولا تدریجی است و اوج سن شروع در مردها بین 13تا 15سالگی و اوج شروع در زنها بین 20تا 24سالگی اعلام شده است. تحقیق دیگری در آمریکا انجام شده که نشان میدهد از ابتلای فرد به وسواس تا زمان مراجعه برای درمان، بهطور میانگین 7سال فاصله وجود دارد.
دلیل ابتلا
علت ابتلا به وسواس چیست؟ واقعیت این است که وراثت در این مورد موضوعی بسیار جدی است و بسیاری آن را علت اصلی میدانند اما عامل دیگر مربوط به انتقالدهنده عصبی سروتونین است؛ یعنی بههم خوردن تعادل شیمیایی این انتقالدهنده عصبی میتواند باعث اختلال وسواس شود. داروهایی که برای درمان وسواس تجویز میشوند هم موجب تغییر در میزان سروتونین میشوند. علت دیگر، نقش والدین و تربیت سختگیرانه است. روانشناسان احتمال میدهند که تجارب سالهای اولیه زندگی از بعضی جهات با اختلال وسواس ارتباط داشته باشد. از سوی دیگر، رفتار اعضای وسواسی خانواده هم میتواند بر کودک تأثیر بگذارد و او را به وسواس مبتلا کند.
در کشورهای توسعهیافته بسیاری از وسواسیها در دوران کودکی شناسایی میشوند و برای درمان نزد متخصص میروند. علائم وسواس در کودکان پسر بیشتر از دختران دیده میشود
رفتاردرمانی و دارودرمانی از روشهای شایع برای نجات افراد وسواسی است. خبر خوش اینکه با توجه به پیشرفتهایی که صورتگرفته بسیاری از اقدامات درمانی با موفقیت همراه است. درحالیکه برخی از روانشناسان معتقد بودند که ابتدا باید علت اصلی بیماری، شناخته و سپس رفتاردرمانی شروع شود اما اکنون رفتاردرمانی بهعنوان یک روش درمانی موفق پذیرفته شده است. در ادامه با برخی از رایجترین روشهای درمانگران این حوزه آشنا میشوید.
توقف فکر
افرادی که وسواس فکری دارند به خواسته درمانگر، نشسته یا درازکش، با چشمان بسته آنچه را که در ذهنشان میگذرد به زبان میآورند و وقتی افکار نامطلوب و وسواسگونه را بیان میکنند، درمانگر با صدای بلند یا ضربهزدن به میز کلمه «فکر بس» یا مانند آن را تکرار میکند. در مرحله بعد زمانی که بیمار به افکار ناخوشایند فکر میکند با اشاره بهدست درمانگر میفهماند که در حال تفکر به این افکار است و باز درمانگر کلمه فکر بس را تکرار میکند. در مرحله بعد خود بیمار این کلمه را با صدای بلند تکرار میکند. پس از مدتی تمرین، بیمار هنگام فکرکردن به این مسائل نامطلوب در ذهن خود کلمه فکر بس را تکرار میکند. برای اینکه این کار تأثیرگذارتر باشد میتوان به مچ دست بیمار کش بست و هنگام تکرار کلمه فکر بس، کش را کشیده و رها کند.
مواجههسازی
در روش مواجههسازی، درمانگر، بیمار را در موقعیتهای واقعی زندگی که باعث اضطراب و تشویش یا انجام اعمال و افکار وسواسی میشود قرار میدهد. بیمار تصور میکند که در آن شرایط ناراحتکننده قرار گرفته است؛ مثلا اگر فردی وسواس تمیزی دارد و به همین دلیل حاضر نیست پایش را به سرویس بهداشتی عمومی بگذارد، بدون هیچ اجباری از سوی درمانگر یا اعضای خانواده، به استفاده از سرویس بهداشتی عمومی هدایت میشود و اجازه چندین و چندبار شستن دستها را ندارد. این فرد برای شستن دستها زمان محدودی خواهد داشت. فرد وسواسی چندینبار شرایط مشابه را تجربه میکند تا به مرور از این فکرهای سمج رها شود. اگر شرایط برای مواجهه واقعی وجود نداشته باشد درمانگر از روش مواجههسازی تجسمی یا خیالی استفاده میکند؛ فرد در ذهن خود شرایط را تجسم میکند اما از انجام رفتار وسواسگونه در ذهن خودداری میکند. اگر فرد وسواسی به شکلی بیمارگونه ترس از بیماری خاصی را دارد، مثلا بهدلیل ترس از ابتلا به یک بیماری لاعلاج مثل سرطان عذاب میکشد و به همین دلیل هم به پزشک مراجعه نمیکند، لازم است نزد پزشک برود و آزمایشهای لازم را انجام دهد؛ در واقع با ترس خود به این شکل مواجه شود.
بازی ذهنی
راه دیگر مقابله با وسواس فکری این است که هنگام ورود افکار سمج، فرد فکر خود را متوجه مسائل دیگر کند. اگر در آن لحظه فرد بلافاصله تغییر وضعیت بدهد یا به موسیقی گوش دهد، با یک دوست صحبت کند و موارد اینچنینی، از این افکار رها میشود. جایگزینی افکار مثبت بهجای افکار منفی به مرور تأثیرگذار و عادت میشود. همچنین فرد میتواند بهعنوان تمرین، خودش این افکار را وارد ذهن کرده و به خواسته خود هم آنها را خارج کند. در روش دیگر، تصاویر نامطلوب و آزاردهنده ذهن خود را کوچک کنید و به جای تمرکز روی آن تصویر اصلی توجه خود را به حواشی بدهید تا تصویر اصلی کمرنگ و تصویر حاشیه پررنگ شود. این روش به تمرکز بیشتری نیاز دارد.
دارودرمانی
برای درمان وسواس گاهی در کنار رفتاردرمانی به دارودرمانی هم نیاز است و این کار حتما زیرنظر روانپزشک باید انجام شود. اما غیر از داروهای شیمیایی مانند فلوکستین، میتوان از داروهای گیاهی هم کمک گرفت. دمنوش گیاه اسطخودوس، آرامبخش و برای افسردگی و اضطراب و وسواس مفید است و به تقویت حافظه هم کمک میکند. آویشن ضداضطراب و دلهره و شادیآور است. بهارنارنج برای بیماریهای عصبی نقش مسکن را دارد. زعفران تأثیر مثبتی دارد و تقویت حواس و تمرکز که در بیماران وسواسی کم است را جبران میکند. انجیر، دارچین و دمنوش گلگاوزبان هم برای این بیماری مفید است. البته برای استفاده از این موارد بهتر است از یک متخصص مشورت بگیرید.