مسئله هفتم؛ نگرانی درباره آینده
آینده؛ قربانی بیثباتیهای اقتصادی و عاطفی
احساس بیآیندگی زمانی در یک جامعه شکل میگیرد که افراد قدرت پیشبینیشان را از دست بدهند
مریم رامش| جامعهشناس:
زمانی که انسانها در تامین نیازهای اولیه و بیولوژیکی خود مانند نیاز به محبت، عشق، پول، خانواده، انتخاب شغل براساس علائق فردی و... دچار مشکل شوند نگرانی و ناامیدی نسبت به وقایع پیشرو تمام وجودشان را احاطه میکند؛ پدیدهای که شیوع آن در ایران موجب شده تا اقشار گوناگون جامعه از آرزوها و نیازهای طبیعیشان فاصله بگیرند. بهعنوان مثال جوانان برای ازدواج قدمی برندارند؛ چرا که از سویی موقعیت شغلیشان را در خطر میبینند و از طرف دیگر شاهد رشد پدیده طلاق هستند. بخشی از همه گیرشدن احساس بیآیندگی ناشی از محیط خانوادگی و شرایط اقتصادی، فرهنگی و عاطفی افراد است و قسمتی دیگر نشاتگرفته از عوامل اجتماعی. زمانی که افراد احساس کنند از سوی جامعه حمایتی دریافت نمیکنند بیشتر در معرض ناامیدی و نگرانی قرار میگیرند.
در شرایط کنونی جامعه ما نیز که معیشت و اشتغال بهعنوان دو رکن اساسی زندگی تا حدودی مختل شده و احساس امنیت اجتماعی و روانی آسیبدیده و ناهنجاریهای اجتماعی بیش از گذشته قدرتنمایی میکنند، این پدیده به شکل نمایانتری بروز بیرونی پیدا کرده. احساس بیآیندگی در افراد و اضطراب و درگیریهای فکری قابلیتهای فردی، انگیزه و خلاقیت که مهمترین ارکان توسعه و پیشرفت یک جامعه محسوب میشوند را تحتالشعاع قرار داده؛ در واقع هرچه شرایط جامعه دشوارتر میشود توانمندیهای فردی کاهش مییابد و ناامیدی بیشتر در جانها رسوخ میکند.
احساس بیآیندگی زمانی در افراد یک جامعه شکل میگیرد که قدرت پیشبینیشان را از دست بدهند و ریسکپذیریشان را تا حدود زیادی کاهش میدهد. ناتوانی در قدرت پیشبینی زمانی پیش میآید که ثباتی وجود نداشته باشد؛ ثبات اقتصادی، عاطفی، اجتماعی و حتی سیاسی. ثبات در جامعه موجب میشود مردم بتوانند 70درصد زندگیشان را پیشبینی کنند و براساس آن اهداف، معیارها و برنامههایشان را بچینند. زمانی که کسی نتواند برنامهریزی اجتماعی در امور روزمره خود داشته باشد قبل از انجام هر کاری با هزاران سؤال بیجواب مواجه میشود. چرا باید درس بخوانم؟ چرا باید بهدنبال علائق فردیام بروم؟ چه سودی برایم دارد؟ چرا باید پسانداز کنم؟ وقتی نمیدانم چه آیندهای پیشرو دارم.
میتوان گفت که ثبات، مهمترین مسئله و دغدغهای است که ایرانیها با آن مواجهند و موجبات نگرانی و ناامیدی از آینده را رقم زده است. بنابراین در وهله اول باید عوامل اجتماعی را به ثبات رساند و در دستور برنامهها قرار داد تا روابط فردی و اقتصادی به سمت بهبود پیش رود. همچنین باید به این موضوع توجه کنیم که هر کدام از ما بازیگرانی هستیم که در سطوح مختلف ایفای نقش میکنیم، لذا باید در جهت تحقق سناریوهای مطلوبتر و دورشدن از سناریوهای نامطلوب اقدام کنیم و آینده مطلوب ایران را با هم بسازیم.