تیم ملی، در هر شکل و شرایطی نماد فوتبال ملی یک کشور و از شناسنامههای مردم آن محسوب میشود و قداست و حرمتش محفوظ است، اما انکار هم نمیتوان کرد که گاهی برخی جزئیات باعث میشود این تیمها کمتر یا بیشتر دوستداشتنی باشند. نمونه تاریخی تیم ملی دوستداشتنی در ایران، نسل معروف 98است که هنوز هم خیلی از بچههایش چشم و چراغ مردم هستند. تیم ملی فعلی اما (یعنی دقیقا همین تیمی که الان برای بازی با بولیوی شکل گرفته) کمی از نظر محبوبیت و مقبولیت با مشکل مواجه است؛ آنچه از اجزای تشکیلدهنده این تیم ناشی میشود. واقعیت آن است که طی یک پروسه، اجزای محبوبتر تیم تسویه شدهاند و برخی از مهرههای باقیمانده در آن کسانی هستند که افکار عمومی با آنها بهطور جدی مشکل دارد.
جمع بازیکنان جفاکار
یکی از ستارههای کلیدی تیم فعلی مهدی طارمی است. تواناییهای فنی طارمی بر کسی پوشیده نیست اما همه میدانند که او با پرسپولیسیها چه کرد و چطور ظرف یکی، دو سال گذشته محبوبیتش افت کرده است. وحید امیری و صادق محرمی هم بهخاطر ترک باشگاه در خلال محرومیت، به اندازه قبل محبوب نیستند. همین شرایط را به نوعی امید ابراهیمی و مجید حسینی نزد استقلالیها دارند. امید و مجید در جامجهانی نمایش بسیار خوبی داشتند و مایه تفاخر آبیها شدند اما قبل از شروع فصل جدید، استقلال را به شکل نامناسبی ترک کردند. حسینی حتی قرارداد هم داشت و کار باشگاه برای نگهداشتن او به گرو گرفتن پاسپورت کشید اما فایدهای نداشت و این بازیکن مصر بود که برود.
ریزش محبوبیت این دو ستاره
سردار آزمون بازیکن مورد علاقه کیروش و از محورهای تیم ملی فعلی است،اما برخی رفتارهای او در این سالها منجر به افول ستاره اقبالش شده است. ماجرای خداحافظی سردار که دیگر نیازی به بازگویی ندارد. او بعد از جامجهانی رفت و قسم خورد که دیگر برنمیگردد. سردار با وجود دعوت به اردوی شهریور باز هم به تیم ملی پشت کرد، اما نهایتا بدون عذرخواهی در اردوی فعلی حاضر شد و پیراهن تیم ملی را دوباره به تن کرد. بهنظر میرسد سردار هنوز پرنسیپهای یک ستاره ملی را نداشته باشد. او همین 2روز پیش عکسی در کنار نفیسه روشن (بازیگر سینما) روی صفحهاش منتشر کرده و در توضیحش نوشته بود: «با هم کلی به حسودها خندیدیم». طبیعی است که نویسنده این توییت لجوجانه باید یک نوجوان 13ساله باشد، نه مهاجم تیم ملی مملکت! در کنار او میتوان به رامین رضاییان هم اشاره کرد که با وجود همه مهارتهایش، به دلایل متعدد محبوبیت سابق را ندارد. رامین در پرسپولیس حاشیهساز بود و فعلا پیشنهاد تراکتورسازی را هم بهخاطر «نگاه از بالا» نپذیرفته است.
خوبهایی که نیستند
این تیم در مقایسه با گذشته نزدیکش 2 بازیکن را از دست داده که مردم آنها را خیلی دوست داشتند؛ یکی جلال حسینی است که مایه وجاهت تیم بود و دز وقار و مردانگی آن را بالا میبرد و دیگری رضا قوچاننژاد که حساسترین گلهای5 سال گذشته فوتبال ایران را زد. رضا فوقالعاده زحمتکش و دوستداشتنی بوداما بعد از آنکه در جامجهانی حتی یکدقیقه هم بازی به او نرسید تصمیم گرفت خداحافظی کند. گوچی همانطور که آرام آمده بود، آرام رفت؛ درحالیکه برخلاف سردار آزمون هیچکس برای بازگشتاش یک تعارف هم به او نزد.
جنتلمنهای این تیم
با این همه اما تیم ملی فعلی هنوز هم ستارههایی دارد که راحت میشود دوستشان داشت. یکی از مهمترین این نفرات، اشکان دژاگه است که آرام، جدی، بیحاشیه و مثمرثمر بازی میکند و بدون ادا و اطوار قلبها را تسخیر کرده. وریا غفوری هم ازجمله دوستداشتنیهاست که بعد از غیبت عجیبش در جامجهانی همچنان سرباز تیم ملی باقی ماند. سامان قدوس هم که در جامجهانی کمتر بازی کرد، پسر خیلی محجوبی بهنظر میرسد و بهخصوص درخشش خیرهکننده او در رده باشگاهی باعث افزایش مقبولیتش شده است. همچنین علیرضا جهانبخش باشخصیت را هم باید به این فهرست اضافه کرد. اینها چراغهای یک تیم تاریک هستند؛ آنها که هنوز ما را به تیم ملی کشورمان متصلتر نگهمیدارند.
فراخوان کیروش
در این میان اما کارلوس کیروش هنوز به ضریب نفوذ تیمی که ساخته ایمان دارد؛ آنقدر که در حاشیه دعواهای چند روز اخیر در جمع خبرنگاران از مردم خواست برای تماشای بازی امروز با بولیوی در ورزشگاه آزادی حاضر شوند. شاید این یک جور رفراندوم یا همهپرسی عملی بود که از سوی کیروش مطرح شد تا مردم با حضور چشمگیر در ورزشگاه، نشان بدهند هنوز پشت او،دستیاران و تیمش هستند. البته به نظر میرسد کیروش بازی بدی را برای محک زدن محبوبیت تیم ملی انتخاب کرده، چون بالاخره یک بازی دوستانه وسط هفته با رقیبی نهچندان سرشناس،آنقدرها کسی را برای رفتن به آزادی سر ذوق نمیآورد. هرچند شاید رایگان اعلام شدن بازی، بخشی از سکوها را پر کند.
محک محبوبیت
در همینه زمینه :