• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
دو شنبه 23 مهر 1397
کد مطلب : 34111
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wxzR
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی


  آبرودار: سربلند، سرافراز و آبرومند.
  آتیش افروز: فتنه‌انگیز، فتنه‌گر، کسی که زمینه‌ساز کینه و دشمنی باشد.
  آخر دست: سرانجام، پایان، نتیجه.
  بازی دادن: دست انداختن، آلت دست کردن، منتر کردن.
  بارانداز: کاروانسرا، مکانی برای تخلیه بار.
  پاکباز: آدمی که همه پولش را در بازی قمار باخته.
  پاورچین: سلّانه سلّانه راه رفتن، آهسته و شمرده قدم زدن.
  تار و پود: ریشه، اساس، پایه، اصل.
  تاق: تک، یک، لنگه، واحد.
  تازه‌نفس: سرحال، قبراق، فرز، کاری و خوش نفس.
  جِز و لا: سوختن، جز و ناله کردن، (جز ولاش به  آسمون رسید).
  جس گرفتن: قپّی آمدن، قمپز درکردن، خود را گرفتن.
  جِلف: بی‌بند و بار، سبکسر، قرتی.
  چاردیواری: خانه، منزل.
  چخه: صدایی برای ترساندن و فراری دادن سگ.
  چرت: مهمل، مزخرف (همچنین: دری وری، چرت و پرت، شر و ور).
  حرفشان شد: تو روی هم ایستادند، بگومگو کردند، مرافعه کردند.
  حرف نشنو: سرکش، ناآرام، لجوج و لجباز.
  خِدر: خنگ، گنگ، منگ، گیج.
  خرپشته: اتاقک کوچکی در بالای پشت‌بام متصل به پله‌های مشرف به حیاط.
  دَخل: بستگی، دخالت، ربط («اصلا به من دخلی نداره»).
  دَده: کنیز، زن سیاهپوستی که در خانه بزرگان خدمت می‌کرد.
  دست کسی توی حنا بودن: گرفتار بودن، مشکل داشتن، مشکلات دست از سرش بر نمی‌دارد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید