بالاخره قیمت ارزرا در ایران چه چیزهایی بالا و پایین میکند؟
دلدلکردنهای دلار
اخبار سیاسی، مافیا، سوء مدیریت، نقدینگیهای سرگردان و ... جزو متغیرهای اصلی تعیین قیمت دلار هستند
عیسی محمدی
یکی از بزرگترین و مهمترین سؤالات مردم و حتی کارشناسان و روزنامهنگاران طی این روزها و ماههای اخیر، این است که واقعا چه چیزی باعث بالا و پایین رفتن قیمت ارز در ایران میشود؟ ما که از قبل تحریم بودهایم، ما که ساختار اقتصادیمان همان ساختار اقتصادی قبلی بوده و همان آدمهای قبلی هستیم، رابطهمان با دنیا هم که کم و بیش شبیه همان رابطه با دنیا در 6-5 سال گذشته یا میانگین رابطهمان با دنیا در 30سال گذشته بوده است، پس چه اتفاقی افتاده که یکدفعه و در عرض نیمساعت، دلار به اوج میرسد و به زمین گرم میخورد؟ این نوشته، سعی میکند به جوابهایی برای پاسخ به این سؤالات مهم و اساسی برسد.
چه ادعاهایی وجود دارد؟
یکی از نظریاتی که افزایش قیمت دلار را توجیه میکند، نظریه متغیرهای روانی است. اگر خاطرتان مانده باشد، فرماندهان اقتصادی دولت، عنوان حبابها را به این منظور ابداع کردند. آنها معتقد بودند که قیمت واقعی دلار، پایینتر از حدی است که در این روزها در بازار آزاد مشاهده میکنیم و باید منتظر ترکیدن حبابها باشیم. ولیالله سیف، رئیس اسبق بانک مرکزی، محمدباقر نوبخت، سخنگوی پیشین دولت و نیز صدیف بدری، عضو کمیسیون عمران و... جزو افرادی بودند که با نظریه حبابها، به ما پاسخ دادند که چرا قیمت ارز بالا رفت و از نیمه دوم سال گذشته، مدام از این دست تحلیلها و متغیرها را در افزایش و کاهش قیمت ارز و دلار با ما در میان میگذاشتند.
متغیرهای غیرواقعی، متغیرهای روانی و سیاسی
گاه و غالبا متغیرهای سیاسی، نقش مهمی در کاهشها و افزایشهای اقتصادی میتوانند داشته باشند. در اینباره، حسنروحانی، رئیسجمهور گفته بود: «در سالهای قبل ما همیشه برای تأمین نیازهایمان در ماههای دی و بهمن با مشکلاتی مواجه بودیم اما امسال چنین نیست، بنابراین گرانی نرخ ارز دلایل روانی و تبلیغاتی دارد». نوبخت نیز در اینباره، اشاره کرده است قیمت دلار نباید اینهمه بالا باشد و همه اینها، به واسطه تقاضای کاذب است. شاید برایتان سؤال مطرح بشود که تقاضای کاذب یعنی چه؟ بهعبارت سادهتر، یعنی ترس مردم از بالاتر رفتن قیمت دلار و تبدیل مایملک و داراییها و داشتههایشان به ارز و دلار. در اینجا پای هیچ نیاز اصلی و اساسیای در میان نیست؛ همه میخواهند برای ترسشان کاری بکنند. رئیس سابق بانک مرکزی هم فروردین امسال گفته بود: «تقاضای امروز بازار ناشی از مصارف واقعی نبوده و انتظارات نقش مهمی ایفا میکند؛ لذا حساسیت زیادی به تحولات غیراقتصادی وجود دارد و عملا نوسانات کوتاهمدت بازار را این بخش از تقاضا شکل میدهد». همه نکته ماجرا، در همین «حساسیت زیادی به تحولات غیراقتصادی» است که شامل ماجرای اخبار تحریمهای جدید ، FATF ، تحرکات اروپا ، چین و هند علیه آمریکا و... میشود.
ایده دستهای پنهان
از نظریههای دیگری که درباره بالا و پایین رفتن قیمت ارز و دلار مطرح است، دست داشتن عمدی گروههای قدرت در آن است. البته مطرح کردن این نظریه، قاعدتا بهمعنای تأیید آن نیست، صرفا بهمعنای توصیف آن است. فعالان بازار ارز به رسانههای مختلف گفتهاند که چون در برههای، بانک مرکزی دلار و ارز کمتری تحویل صرافیها داده است، به واسطه عرضه کمتر، تقاضا بالاتر رفته است. وقتی هم که تقاضا بالا رفته و عرضه کمتر و کمتر بشود، طبیعی است که قیمتها هم رشد میکند. در بخشی از گزارشهای رسانهای، چنین ایدهای حتی توسط صرافان هم مطرح شده است. نظریه بعدی، تعمد دولتی در رشد فرمایشی قیمت دلار است. به چه منظور؟ به این منظور که از مابهالتفاوت قیمت دلار واقعی و آزاد، سودی راهی خزانه دولت میشود تا مشکلات ریز و درشت خود یا بخشهایی از آن را حل و فصل کند. در واقع دولت، بالفرض در بودجه سال 96، نرخ محاسباتی ارز را 3300 تومان درنظر گرفت؛ اما این نرخ مبادلهای بالاتر رفته و در نتیجه بخشی از کسری بودجه دولت جبران میشود. زمانی هادی قوامی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، اشاره کرده بود که تفاوت نرخ دلار 3300تومانی سال96 و نرخ دلار 3800تومانی امسال، به تنهایی مبلغی از کسری بودجه دولت را تأمین کرده است. البته این گفتهها، برای روزگاری بود که تصمیم برای دلار 4200تومانی قطعی و اجرایی نشده بود؛ وگرنه این رقمهای جبران کسری بودجه بالاتر هم خواهد رفت. اما چرا باید این ادعا درباره دولت وجود داشته باشد؟ به واسطه بار مالی سنگینی که بابت هزینههای جاری کشور، یارانهها ، حمایتهای اجتماعی و... بر دوش دولت افتاده است و باید فکری برای تأمین آنها داشته باشد.
مافیا؛ از ادعا تا واقعیت
اینکه دولت قادر به مدیریت بازار ارز و سکه نبوده و مردم احساس نابسامانی در این بازارها را دارند، کمی عجیب بهنظر میرسد. به همین دلیل است که گروهی، ایده مافیا و دستداشتن آنها در تعیین قیمت ارز و دلار را داشته و دارند. یکی از سایتهای معتبر اقتصادی، زمانی در اینباره نوشته بود: «2صراف بزرگ که هرکدام بیش از چند صرافی دارند و صرافیهای معتمد بانک مرکزی بوده و با افرادی ذینفوذ در بانک مرکزی و نهادهای مختلف در کشور مرتبط هستند عامل افزایش چند روز اخیر قیمت دلارند». محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نیز در اینباره گفته بود که پتروشیمیهای کشور، امسال چند میلیارد دلار صادرات داشتهاند، اما تنها بخشی از آن ثبت شده و مابقی به جاهای دیگری رفته است. طبیعی است که جابهجایی این حجم عظیم از ارز، میتواند بازار را دستخوش اتفاقات مختلفی کند.
ماجرای دنبالهدار مافیا
بخشی دیگر از این ادعا، شامل وجود مافیا در اربیل، کردستان عراق، ترکیه و هرات است. نقلقولهایی هم از تلاش سعودیها و متحدانشان برای به هم ریختن بازار ارز و تجارت ایران مطرح شده؛ به این ترتیب که آنها در این مقاصدی که ذکر شد، دلارهای ایرانی را با قیمتی بالاتر از قیمت بازار داخلی خریداری میکردند تا به این ترتیب، اقتصاد ایران را مدیریت و دچار تنش کنند. این امر را، باید ناشی از تلاشهای منطقهای برای منزوی ساختن ایران و مقابله با حضورش در کشورهایی چون عراق و سوریه دانست. در بحث مافیا، مصطفی کواکبیان، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس، علاوه بر اشاراتی که به صحبتهای رئیس دستگاه قضا دال بر وجود دستهای مافیا در افزایش نرخ سکه و دلار داشت، تقاضای اعدام سران این مافیا در چهارراه استانبول را هم کرده بود. در زمان نگارش این مطلب نیز، یکی از سایتهای معتبر خبری کشور، به نقل از یک منبع آگاه در کانون صرافان، اشاره کرد که سفتهبازها میخواهند با شایعهسازی، برای چند ساعت هم که شده قیمت دلار را به کانال 14هزار تومان برگردانند تا در همین چند ساعت، دلارهایی را که روی دستشان مانده است، به فروش برسانند. این سفتهبازها، طبق ادعای این خبر، جزو سفتهبازان اصلی و مطرح بازار ارزند که سعی میکنند در هماهنگی با هم، ضمن خودداری از فروش ارزهایشان، از طریق شایعهسازی به مقصودشان برسند. به این بحثهایی که مطرح کردهایم، میتوانید هشدار قوه قضاییه به سایتها و کانالهایی که قیمت ارز را اعلام و مدیریت روانی میکنند، اضافه کنید. در این صورت، مفهوم واقعی از وجود مافیا را به خوبی درک خواهید کرد.
کدام دشمن؟
ماجرای مافیا، شباهت زیادی به ماجرای نظریه بعدی در حوزه قیمتگذاری و اثرگذاری روی قیمت ارز دارد؛ یعنی دشمنان. رسانهها، شبکههای اجتماعی و... ابزار کار این دشمنان برای ایجاد جو روانی آشفته در بازار ارز هستند. حسن حسینیشاهرودی، دبیر کمیسیون اقتصادی مجلس در این زمینه گفته است که دشمنان در شبکههای اجتماعی و مجازی، بهشدت نقشه بیثبات کردن اقتصاد ایران را دنبال میکنند. همچنین شایعهسازی و ایجاد جو روانی، از دیگر ابزارهای کاری این دشمنان تلقی میشود؛ امری که همپوشانی زیادی با نظریات جو روانی بازار دارد که البته در قالب یکسان و در نیت متفاوتند. زمانی سیف، در کسوت ریاست سابق بانک مرکزی، گفته بود که «درخصوص نرخ ارز نیز عوامل غیراقتصادی و عدماطمینان نسبت به آینده مؤثر است. متأسفانه دشمنان از خارج از مرزها و به شکلهای مختلف بر این موضوع دامن زده و در تلاشند تا شرایط را برای ملت سخت تر کنند». او حتی پای متهمانی چون عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی را هم به میان کشیده و تلگرام را هم، جزو ابزارهای دیگر دشمنان برای گسترش جو ناامیدی اقتصادی به آینده دانسته بود. در ماجرای دشمنان، همچنین بخشی از تحلیلگران رسانههای اصلاحطلب، طیف سیاسی مقابل دولت را، جزو عوامل اثرگذار در نابسامانیهای دولتی دانستهاند.
کمی هم دلایل اقتصادی
در کشورمان، بازارهایی موازی وجود دارد که شامل ارز، سکه، طلا، مسکن، بورس و تا حدودی خودرو و امثالهم میشود. رشد نقدینگی موجود در جامعه نیز بیسابقه بوده است و مدتها پیش، از رقم هزار هزار میلیارد تومان عبور کرده و هماکنون، 1600هزار میلیارد تومان است. این رقم، وحشتناک و عظیم است؛ طوری که عدمتدبیر درست اقتصادی، باعث جابهجایی آن و نتایج جبری ناشی از این جابهجایی خواهد شد. این، اتفاقی بوده که طی ماههای گذشته نیز افتاده است؛ بخشی از این نقدینگی، از مبدأ سپردهها جاری شده و بهواسطه سود یا اندیشه حفظ داراییها، به بازار سکه، طلا و ارز سرازیر شده است. خودتان میتوانید حدس بزنید این سونامی مالی، چه تبعاتی میتواند داشته باشد. نکته بعدی، سرگردانی تیم اقتصادی دولت در مدیریت شرایط نابسامان اقتصادی بوده است؛ طوری که مردم احساس رهاشدگی بازارها و درماندگی دولت را داشتهاند.