ظرفیتهای غبارگرفته مناسک ما
شایسته مدنی/ جامعهشناس فرهنگی:
حدودا 2ماه پیش ویترین بسیاری از مغازهها مزین به کدوهای هالووین بود و اینروزها مزین به درختهای کاج یا عروسکهای بابانوئل است؛ مغازههایی که لزوما به اقلیتهای مسیحی تعلق ندارد. از سوی دیگر در تصاویر شبکههای مجازی نیز حالوهوای سال نوی میلادی در خانهها، لباسها و ژستهای افراد به چشم میخورد.
زبان جامعهشناسی این کنشها را تحت عنوان «مناسک» میشناسد. مناسک، بخش مهمی از زندگی اجتماعی، فرهنگی و فردی ماست که روزبهروز بر پیچیدگیهای آن افزوده میشود. این تمایل روزافزون به مناسکی که تا پیش از این در حاشیه فرهنگ ما قرار داشت برای چیست؟
از یک سو تحولات اقتصادی و فرهنگی ایران در دهههای اخیر و ورود ناگهانی پول به جامعه و از سوی دیگر ارتباط گسترده اکثر طبقات جامعه با دیگر فرهنگها، زمینههای آشنایی افراد یک قوم یا ملت با مناسک اقوام و ملتهای دیگر و میزبانی از آن مناسک در فرهنگ خود و بهجاآوردنشان، امکان بازتولید آن مناسک و ابداع مناسک جدیدی از دل آنها را فراهم کرده است.
این نوع از ظهور و بروز و تغییر و تبدیل مناسکی در هر دوره تاریخی وجود داشته و به عوامل مختلفی بستگی داشته است؛ مثلا مناسک سالگردی یا سالانهای مانند جشن تولد برای فرزندان، از مناسک نوظهور دهه40 و برگرفته از خانوادههای غربی بود و در ایران، خانوادههای جوان شهری و قشر متوسط که نسبت به والدینشان فرزندان کمتری داشتند آن را برگزار میکردند. تا پیش از آن، جشن تولد محدود به افراد مهم و پیشوایان مذهبی بود.
این شکل از مناسک، بهانهای برای دورهمیهای خانوادگی و دوستانه در خانوادههای هستهای بود که از خانواده گسترده و سبک زندگی پدربزرگ و مادربزرگ فاصله گرفته بودند.
با گذشت زمان بر تعداد مناسک سالگردی (سالگرد ازدواج) اضافه شد و امروزه میبینیم که مراسم جدید و متنوعی در حال ورود به چرخه مناسک خانوادگی هستند؛ مثلا جشن دندونی، جشن راهافتادن کودک و...
یا مناسک پیشین به اشکال گوناگونی برگزار میشوند؛ مانند جشن تولدهای سورپرایزی و استفاده فراوان از نمادهای عشق، مانند گل سرخ در فضای خانگی.
کدوی هالووین، درخت کاج تزئینشده و هدایای زیر آن، جورابهای آویخته به بالای شومینه، غذای مخصوص بابانوئل و اشیایی از این دست، صرفا شیء نیستند.
به گفته مککراکن اینها در زندگی روزمره «پلی از ایدهآل به واقعیت» هستند و قصد دارند این شکاف را پُر کنند.
افراد تلاش میکنند اشیایی را به دست آورند که منبع مهمی برایگذار از واقعیت به ایدهآل باشند. فراموش نکنیم که رویابافی، خیالبافی، گفتمانهای تبلیغاتی و زندگی واقعی یا خیالی دیگران که در تصاویر فضاهای مجازی دست به دست میشوند بسیار اهمیت دارند.
افراد با دیدن نور، موسیقی، شادی، گرمی و خنده موجود در مناسکی مانند هالووین و کریسمس، فضایی ایدهآل را برای خود میسازند و اشیای متعلق به این مناسک، نقش پل را (از واقعیت موجود به ایدهآل ذهنی) بازی میکنند.
اینها اقلامی هستند که مردم با کمک آنها امیدها، رویاها و آرزوهایشان را نمایش میدهند؛ هرچند در نهایت به این نتیجه میرسند که این اشیای رضایت درونیشان را تأمین نمیکنند و در نتیجه چرخه رویابافی جدیدی آغاز میشود.
فرهنگ امروز ما بهشدت نیازمند برگزاری مناسک شادیبخش و اشیای مربوط به آن است.
آنچه امروز وام گرفته میشود ماحصل فراموشکردن داشتههای خودمان و بهروزنکردن آنهاست.