• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
چهار شنبه 18 مهر 1397
کد مطلب : 33641
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/8gzr
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی


  راه به جایی نبردن: به بیراهه کشیده شدن، موفق نشدن، به خطا رفتن، به هدف نرسیدن.
  رخش: نام اسب اصیل ایرانی، اسم اسب رستم.
  زار و ذلیل: خوار و خفیف، فلک زده، به ذلت و بدبختی افتاده.
  زبون وِلی داشتن: دهن لق بودن، زبان هرزی داشتن، بی چاک و دهن بودن، دهن دریده بودن.
  صادقانه: از روی راستی و صداقت.
  صافی: خالص، ناب، پاک، بی‌غل و غش.
  ضعیف: سست و بی‌حال، ناتوان.
  طبل: کوس، یکی از سازهای کوبه‌ای که با دو قطعه چوب نواخته می‌شود.
  طلبکار: آدمی که پول قرض داده یا جنسی فروخته که وجه آن را دریافت نکرده.
  ظلمات: سیاهی مطلق، تاریکی محض.
  سازشکار: تبانی‌کننده، ساخت و پاخت کن.
  سامان دادن: آراستن، ترتیب دادن، به سر و سامان رساندن.
  شاخ را کشیدن: دست برداشتن، دورش را قلم کشیدن.
  شاق: دشوار، سخت، طاقت‌فرسا، کمرشکن.
  عبوس: عنق، ترشرو، اخمو، بدخلق.
  عرقگیر: زیرپوش نازک و نخی.
  غاز چراندن: بی‌کاری، ولگردی.
  غرّش: فریاد وحشتناک، صدای مهیب.
  فتوّت: جوانمردی، سخاوت، کرامت، گذشت.
  فروتن: متواضع، سربه‌زیر، افتاده.
  قاق: عقب، پس، دست آخر، بعد («این دور را ما قاقیم، دور دیگه پیش»).
  قایم: محکم، قرص، سفت.

این خبر را به اشتراک بگذارید