ترکیبِ ناقص و نمایش بینقص. این عبارت، خلاصه نبرد فراموشنشدنی سرخپوشان در دیدار رفت مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا بود. برای نخستینبار در تاریخ، یک تیم ایرانی در زمین السد به پیروزی دست پیدا کرد تا برای نخستینبار در تاریخ، پرسپولیسیها در آستانه صعود به فینال آسیا قرار بگیرند. قبل از سفر به دوحه، تیم برانکو با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکرد که بهندرت برای باشگاههای حرفهای فوتبال اتفاق میافتد. آنها علاوه بر همه مشکلات مالی، باید در مقابل انبوهی از مصدومیتها و محرومیتها مقاومت میکردند و صورتشان را با سیلی سرخ نگه میداشتند. پارگی رباط حسین ماهینی در داربی کمرمق پایتخت، آخرین چیزی بود که هواداران باشگاه انتظارش را داشتند. کاپیتان دوم و تنها مدافع راست تخصصی شناختهشده سرخها نیز از ترکیب دیدار با السد خارج شد تا شانس پرسپولیس برای به سلامت خارجشدن از دوئل دوحه، به حداقل برسد. آنها مدافع چپ اصلی تیم یعنی محمد انصاری را نیز بهدلیل دواخطارهبودن در اختیار نداشتند. محسن ربیعخواه از مدتها قبل با آسیبدیدگی شدید دست و پنجه نرم میکند و کمال کامیابینیا نیز «متخصص محرومیت» شده است. مرد کروات برای روبهروشدن با تیم پرمهره جزوالدو فریرا، به زحمت میتوانست 11بازیکن را در کنار هم قرار بدهد. او برای چیدن ترکیب اصلی در یکی از بزرگترین تقابلهای تاریخ باشگاه، ناچار بود چند بازیکن را در پستهای غیرتخصصی قرار بدهد و به مهرههای جوانش برای پیادهکردن همه ایدهها در زمین اعتماد کند. آدام همتی در دوحه، نخستین تجربه فیکسشدن در پرسپولیس را پشت سر میگذاشت و سیامک نعمتی برای نخستینبار در سمت راست خط دفاعی برای تیم به میدان میرفت. شایان مصلح نیز پیش از این هرگز در لیگ قهرمانان آسیا فیکس نشده بود و روی نیمکت، گزینههای جوانی مثل طاهرخانی، علوانزاده و حسینپور حضور داشتند. همهچیز برای «سلاخی»شدن سرخها مهیا بهنظر میرسید اما این تیم برای چندمین بار در چند سال گذشته، ثابت کرد که با غیبتِ هیچ بازیکنی، به دردسر نمیافتد.
تکههای پازل پرسپولیس، مدام تغییر میکنند اما تصویر باشکوه تیم، نه مخدوش میشود و نه حتی کمی به هم میریزد. برانکو ایوانکوویچ با جدایی تکتک ستارههای تیمش کنار آمده و حالا پرسپولیس به مجموعه متحدی تبدیل شده که اسمها در آن، کمترین میزان اهمیت را دارند. در نخستین ماههای نشستن پروفسور روی نیمکت باشگاه، محمد نوری کاپیتان تیم بود و تصور میشد خروج او، سرخپوشان را به زحمت بیندازد اما موفقیتهای بزرگ پرسپولیس، درست بعد از جدایی آقای کاپیتان کلید خورد. درست وقتی که رامین رضاییان «بدون تیم» مانده و در کمپ تیمهای ملی «انفرادی» تمرین میکند، درست وقتی مهدی طارمی بهخاطر نمایشهای معمولی و موقعیتهای تباهشدهاش مورد سرزنش هواداران الغرافه قرار میگیرد، درست وقتی فرشاد احمدزاده بازیهای تیم ناشناخته لهستانیاش را از روی نیمکت دنبال میکند، درست وقتی صادق محرمی و وحید امیری در حساسترین دیدارهای تیمشان نیمکتنشین هستند و محسن مسلمان جایی در ترکیب ثابت امید نمازی در ذوبآهن ندارد، پرسپولیس در آسیا آقایی میکند و یک قاره را به تعظیم وامیدارد. کم نبودند مهرههایی که در این سالها برای پول بیشتر و یا رؤیای بازی در اروپا، تیم را به حال خودش رها کردند. کم نبودند مهرههایی که برای نشنیدن صدای سکوها، دستها را روی گوششان گذاشتند. کم نبودند مهرههایی که با نشاندادن «هیس» به سراغ هواداران خودی رفتند و کم نبودند مهرههایی که بهخاطر بیانضباطی و حرفهاینبودن، از سوی برانکو راهی «آزادراه شدند». با وجود این، پرسپولیس هنوز روی پاهایش ایستاده است؛ قرص و محکم. بدون وابستگی به «دیروزیها». بدون ماندن در غمِ جدایی. بدون حسرتخوردن برای آنهایی که لیاقت سهیمشدن در چنین جشنی را نداشتند.
اگر «ثبات» بهمعنای حفظ نفرات اصلی برای چند سال مداوم باشد، پرسپولیس یک تیم باثبات نیست اما بهنظر میرسد ثبات در این باشگاه، به شیوه دیگری تعریف میشود. برای قرمزها مهم نیست کدام بازیکن راه جدایی را در پیش میگیرد و کدام بازیکن، ساز ناکوک میزند. «تیم» برنده همه جداییها و تغییرات است. حتی نیمکتنشینهای همیشگی تیم، جایگاه پرسپولیس و موفقیتهای باشگاه را درک میکنند و به خوبی میدانند که حتی برای چند دقیقه بازیکردن، باید در بهترین سطح ممکن قرار داشته باشند. آنچه برای آدام همتی اتفاق افتاده، نمونه روشنی از پیشرفت ذخیرهها در پرسپولیس است. تکلیفِ صعود به فینال، هنوز روشن نیست اما موفقیت واقعی پرسپولیس و اتفاق ارزشمندتر از بردن همه جامها، تبدیلشدن آنها به یک «تیم» تمامعیار است؛ تیمی که همه اجزا در آن، یک هدف مشترک دارند و هیچ عضوی از آن، برای خودش بازی نمیکند؛ تیمی که ببرد یا ببازد، میلیونها قلب را تسخیر کرده است.
حساب خالی، خشاب پر
در همینه زمینه :