• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
چهار شنبه 11 مهر 1397
کد مطلب : 32767
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/MKMG
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی



 آب زیرکاه: خوش ظاهر و خوش برخورد و خوش سر و زبان، اما در باطن موذی و حیله‌گر
 آپاراتی: پنچرگیری، تعویض روغنی.
 اِخلاقش سگیه: بدخلق و بددهن است، به همه می‌پرد.
 از دماغ فیل افتاده: پرمدعا، کسی که خودش را دست بالا می‌گیرد و هیچ کس را قبول ندارد.
  باج به فلک ندادن: باج به شغال ندادن.
  باریک‌الله: آفرین، مرحبا، دس خوش، دس مریزاد.
  پارک: منطقه‌ای بزرگ با دار و درخت و گل برای تفریح و گردش مردم.
  پاره پوره: ریش ریش شده، جر خورده، دریده و تکه‌تکه شده.
  تا شده: قوز آورده، خمیده شده، کمرش تا شده.
  تَب و تاب: بی‌تابی، جوش و خروش، سوز و گذاز.
  جاکن: جدا شده، از جا درآمده، کنده شده.
  جدی: کوشا، تلاشگر، پشتکاردار.
  چاچول: نیرنگ‌باز، فریبکار، شیاد، رند.
  چارانگشتی: واحد اندازه‌گیری طول در گذشته با استفاده از انگشتان دست.
  حد و حساب: مقدار معین، اندازه لازم.
  حریف بودن: همرزم بودن، همنبرد بودن، دست کمی از رقیب نداشتن.
  خاله زنک: زن عقب‌مانده، امل و بی‌سواد.
  خجل: شرمسار، شرمنده، سرافکنده.
  دَبَه در آوردن: جر زدن، زیرش زدن، قرارهای قبلی را منکر شدن.
  دخل کسی را زدن: پول‌های دخل را دزدیدن، کش رفتن، بلند کردن.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید