سمیرا مصطفینژاد
برخلاف آنچه همه از رابطه 2رقیب سرسخت متصور میشوند، بیل گیتس (بنیانگذار شرکت مایکروسافت) و استیو جابز (مؤسس شرکت اپل) 2نفر از سرسختترین رقبای تاریخ فناوری، برای سالها دوستان خوبی باقی ماندند. گیتس میگوید همواره از مصاحبت با یکدیگر لذت بردهاند؛ گفتوگوهایی آرامشبخش که معمولا درباره شرکتهای نوظهور یا درباره خانوادههایشان بودهاست. اما ایندو، در کنار رفاقت، رابطهای پیچیده نیز داشتهاند؛ گاه شریک بودهاند و گاه رقیب، و اغلب با یکدیگر در چالش بودهاند؛ چالشهایی که جهان فناوری را متحول ساخت و این پیچیدگیها از ابتدای آشنایی ایندو غول فناوری جهان آغاز شد.
این چالشها از دهه1970 آغاز شد؛ دورانی که مایکروسافت برنامهنویسی برای اپل را آغاز کرد. جابز در اوایل دهه1980 از مایکروسافت خواست تا برایش نسخهای از برنامه BASIC ( زبان برنامهنویسی با کاربری ساده) و همچنین چندین نرمافزار مانند نرمافزار پردازش واژهها و نمودارها ایجاد کند. او چشماندازی فریبنده از مکینتاش برای گیتس به نمایش گذاشت: کامپیوتری برای توده مردم، با سطح کاربری گرافیکی ساده؛ و گیتس توافق کرد تا نسخهای گرافیکی از برنامهای به نام اکسل، برنامه پردازش واژههایی به نام Word و زبان BASIC را برای اپل تولید کند.
گیتس درباره رفتار جابز در آن روزها میگوید رفتار جابز نوعی اغواگری عجیب و غریب بود و این منظور را میرساند که ما واقعا نیازی به تو نداریم؛ خودمان همه این کارهای فوقالعاده را انجام میدهیم و همهچیز تحت پوشش است. حالتی که گویی میخواست بفهماند من به تو نیازی ندارم، اما شاید اجازه بدهم در این کار مشارکت کنی.
گیتس میگوید: استیو آن روزها در فاز «نینواز سحرآمیز» بود و همهجا درباره اینکه چطور مک جهان را تغییر خواهد داد حرف میزد. این حرفها را از اوج آغاز میکرد و بعد بلافاصله با من درباره ترسهایش صحبت میکرد. جمعهشب با هم برای صرف شام بیرون میرفتیم و استیو درباره این موضوع صحبت میکرد که چقدر همهچیز عالی پیش میرود و بدون هیچ استثنایی روز بعد حالتش تغییر میکرد و میگفت: اوه! لعنتی، یعنی این چیزها فروش دارند؟ اوه خدای من، باید قیمتها را بالا ببرم، متأسفم که این کار را با تو کردم، تیم من یک مشت احمقند!
در همان دوران بود که نگرانی اپل نسبت به کپیشدن نرمافزار گرافیکیاش آغاز شد و این نگرانی بجا بود، زیرا گیتس باور داشت که واسط گرافیکی کاربر متعلق به آینده است و مایکروسافت به اندازه اپل حق دارد تا ایده کامپیوترهای رومیزی را دنبال کند زیرا این ایده در اصل نخستینبار توسط شرکت زیراکس ارائه شده بود و نه اپل. و این کار را کرد.
جابز خشمگین دستور داد گیتس را به دفترش بیاورند. گیتس درباره آن روز میگوید: جابز من را فراخواند تا خشمش را بر سرم خالی کند. من طوری به کوپرتینو رفتم انگار داشتم به دستورش عمل میکردم. به او گفتم ما شرکتمان را روی برنامه واسط گرافیکی سرمایهگذاری کردهایم. جابز برسر من فریاد کشید: تو میخواهی ما را متلاشی کنی، من به تو اعتماد کردم و تو اکنون داری از ما دزدی میکنی. و من با صدایی لرزان و به آرامی به او گفتم: خب استیو، فکر میکنم بیش از یک دیدگاه درباره این قضیه وجود دارد. فکر کنم بیشتر شبیه به این است که ما هردو یک همسایه ثروتمند بهنام زیراکس داشتهایم که من دزدکی وارد خانهاش شدهام تا تلویزیونش را بدزدم و میبینم که تو پیش از من آن را دزدیدهای.
پس از این ماجرا نیز اوج و فرود رابطه گیتس و جابز ادامه داشت. جابز، گیتس را فردی کسلکننده توصیف میکرد که اگر در دوران جوانی به فرقههای هندوئیسم پیوسته بود، انسان روشنفکرتری میشد و گیتس جابز را انسانی عجیب و غریب مینامید. جابز همچنین مایکروسافت را متهم به تولید محصولات دسته سوم میکرد و معتقد بود محصولات مایکروسافت بیذوق و سلیقه تولید شدهاند و خالی از ایدههای ناب و اصیل هستند و هیچ فرهنگی در پس آنها وجود ندارد. گیتس نیز همواره میگفت جابز درک واقعی و درستی از فناوری ندارد، اما غریزهاش درباره موفقیت فوقالعاده است.
در سال1997 با بازگشت جابز به شرکت اپل، گیتس با سرمایهگذاری 150میلیون دلاری در این شرکت، اپل را از بحران اقتصادی نجات داد و این اقدام منجر به تشکر علنی جابز از گیتس شد؛ «گیتس کاری کرد که دنیا جای بهتری باشد.» با این همه حتی زمانی که گیتس از مدیریت مایکروسافت کنارهگیری کرد، جابز به انتقادات خود از مایکروسافت ادامه داد و آن را شرکتی تقریبا غیرضروری مینامید درحالیکه در همان دوران، گیتس، جابز را بهخاطر نوآوریهایش در اپل میستود. در نهایت در سال2007، جابز و گیتس در کنفرانسی مشترک حضور یافتند و نشان دادند رابطهای دوستانه میانشان وجود دارد. جابز در ماههای آخر عمرش زمان زیادی را با گیتس سپری میکرد. گیتس درباره آن دوران میگوید: چیزی برای صلحکردن وجود نداشت، چون جنگی درنگرفتهبود. ما محصولاتی فوقالعاده ساختیم و رقابت همواره پدیدهای مثبت بودهاست. دلیلی برای بخشایش وجود نداشت. ما با هم رشد کردیم و همواره بههم احترام گذاشتیم.
رابطه پرنوسان بیل گیتس و استیو جابز چگونه شکل گرفت؟
جابز علیه گیتس نبردی به سود مردم جهان
درباره رابطه پرفراز و نشیب دوغول فناوری
در همینه زمینه :