پلاک: چقدر سالمند داریم، چقدر سالمند خواهیم داشت و این خطر است یا فرصت؟
روزگار سپریشده مردم سالخورده
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور آمار و نظرات جالبی درباره این گروه دارد
عیسی محمدی
با اینکه جزو جوانترین کشورهای دنیا با میانگین سن کمی بیشتر از 31سال محسوب میشویم، جزو جوامع سالمند هم به حساب میآییم. تعجب میکنید؟ سن میانه جمعیت در کشور ما 30سال است؛ یعنی نیمی از جمعیت ما بالای این عدد و نیمی پایین آن سن دارند. پس ما جامعه جوانی هستیم. اما از سوی دیگر، جامعهای که نزدیک 8-7 درصد آن را سالمندان تشکیل بدهند، یک جامعه درگیر سالمندی محسوب میشود؛ ما نزدیک 3/9درصد جمعیت سالمند داریم؛ پس یک جامعه سالمند محسوب میشویم. در این باره، پای صحبتهای دکتر سلماننژاد نشستهایم. دکتر محسن سلماننژاد، هماکنون رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان محسوب میشود که محل این دبیرخانه در سازمان بهزیستی کشور است و دست بر قضا، رئیس سازمان بهزیستی نیز، رئیس این شورا محسوب میشود. در شورای ملی سالمندان، وزارتخانهها، سازمانها و ارگانهای مختلفی حضور دارند تا با هماهنگی ما، کار سیاستگذاری برای رتقوفتق امور سالمندان را به سرانجامی خوش برسانند. گفتوگو با این فعال حوزه سالمندان را پیشرو دارید.
آقای دکتر! سالمند به چهکسی گفته میشود؟
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، افراد بالای 60سال را باید سالمند بدانیم. مبنای سیاستگذاریهای ما هم همین تعریف است. البته در کشورهای توسعهیافته این سن را 65سال درنظر گرفتهاند، ولی در کشورهای غیرتوسعهیافته و در حال توسعه، همان 60سال مبنا قرار گرفته است.
الان ما چقدر سالمند داریم و پیشبینیها برای آینده چطور است؟
اگر بخواهم طبق آمار و دقیق صحبت کنم، باید طبق آمار سال 1395 جواب بدهم. در این سرشماری، جمعیت کل کشور برابر ۷۹ میلیون و ۹۲۶ هزار و ۲۷۰ نفر بوده.
آمارهای کارگشای دیگری از این جمعیت دارید که با ما به اشتراک بگذارید؟
نکته مهم بعدی، نرخ مشارکت نیروی کار سالمندان است. نرخ مشارکت را درصد افراد سالمند فعال از نظر اقتصادی تعریف میکنیم؛ بهعبارت سادهتر، افراد سالمند فعال را مجموع تعداد افراد سالمند شاغل و بیکار جویای کار تعریف میکنیم. این نرخ در سال 1394، 16درصد بوده است. در مناطق روستایی، این نرخ دوبرابر مناطق شهری بوده. همچنین بد نیست بدانید که طبق مقایسه سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن، طی یک دهه گذشته یعنی از سال 85 تا 95، جمعیت سالمندان ایران یکونیم برابر شده است. متوسط رشد سالانه جمعیت در افراد سالمند طی دوره 95-1390 برابر 7/3درصد و در دوره 95-1385 برابر 4/3 درصد بوده است. از این تعداد سالمندی که طبق سرشماری سال 95 داشتهایم، 54درصد بیسواد بودهاند. همچنین طبق گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت رفاه، نسبت جنسی سالمندان در سال ۱۳۹۵ به 97رسیده است؛ یعنی 97مرد در مقابل 100 زن سالمند.
پیشبینی برای آینده چطور است؟ ظاهرا ما با سرعت به سمت پیرسالی میرویم...
طبق برآوردهای سازمان ملل، تا سال 2050، یعنی نزدیک به 3دهه بعد، جمعیت سالمندان کشورمان به بیش از 26میلیون نفر افزایش خواهد یافت. لازم به ذکر است که شدت سالمندی جمعیت کشورمان از سال 1415به بعد کاملا محسوس و بحرانی خواهد بود؛ البته بحرانی، درصورتی که برنامهای برای آن نداشته باشیم.
چرا بحث شورای ملی سالمندان و سند ملی سالمندان تا پیش از این جدی گرفته نشده بود؟
ببینید!کشور ما در مقایسه با کشورهایی مثل فرانسه، نسبت به تجربه سالمندی و پدیده سالمندی، سابقه کمتری دارد؛ ما 50 سال است که داریم این پدیده را تجربه میکنیم و فرانسه 150سال. تا پیش از این شاید این موضوع چندان احساس نمیشد، اما هماکنون ما با 3/9درصد سالمند، عملا تبدیل به یک جامعه سالمند شدهایم. وقتی ما 700هزار آلزایمری در کشور داریم و طی 3دهه بعد، این تعداد به 3 میلیون نفر خواهد رسید، وقتی که طی 12-10 سال بعد میزان سالمندان ما به 15میلیون نفر خواهد رسید و نیازمند این هستیم که اقدام به توانمندسازی این افراد و فراهمسازی محیط و... کنیم، طبیعی است که این دغدغه بیشتر احساس میشود.
بین خود سالمندان هم تقسیمبندی صورت میگیرد؟
طبق تقسیمبندیهای جهانی، از 60تا 74سال را سالمند جوان میدانند، از 74تا 89سال را سالمند میانسال و بالاتر از این میزان را old old یا سالمند پیر میدانند. طبیعی است که این تقسیمبندی، نیاز به صرف هزینه، برنامهریزی، برنامهریزیهای مراقبتی، بیمههای مراقبتی و... را تبیین و تعیین میکند. ضمن اینکه بخش قابلتوجهی از این سالمندان هم تنها زندگی میکنند.
چه آماری در این زمینه دارید؟
بهطور تقریبی اگر بخواهم بگویم، بالای 20درصد خانمهای سالمند تنها زندگی میکنند و این عدد در آقایان شاید زیر 10درصد باشد.
تنها بودن یک سالمند از نظر شما، یعنی بدون همسر بودن یا بدون خانواده بودن؟
نه، منظورمان از سالمند کسی است که تنهاست و با خانواده نیست. متأسفانه چون پدیده سالمندی در حال زنانه شدن است- به واسطه امید به زندگی بیشتری که زنان دارند- این معضل خود را بیشتر نشان میدهد و این گروه نیاز به مراقبتهای پزشکی، برنامههای اجتماعی و... دارند.
چه کشوری سالمند دانسته میشود؟
وقتی تعداد سالمندان به 8-7درصد برسد.
پس ما هم کشوری سالمندیم؟
بله، کشوری سالمند هستیم ولی جوانان زیادی هم داریم. ما الان در دوره پنجره جمعیتی هستیم؛ با 70درصد نیروی جوان که حاصل انفجار جمعیتی دهه60 بوده است.
البته این پنجره جمعیتی نوعی تهدید هم در دل خودش دارد؛ چون این جمعیت بزرگ، در طول دهههای بعدی تبدیل به افرادی سالمند خواهند شد.
بله، به دورهای خواهیم رسید که از هر 3 نفر، یک نفر سالمند باشد. البته ما سالمندی را تهدید نمیدانیم. اگر برنامهریزی درستی داشته باشیم و از روزگار نوجوانی و جوانی و میانسالی، روی سبک زندگی شهروندان کار کنیم، در دوره سالمندی نیز با کمترین مشکلات روبهرو خواهیم بود. در واقع در این صورت، ما با سالمندان فعال و اثرگذار در جامعه روبهرو خواهیم بود که میتوانند مولد هم باشند و اثرگذار.
بهنظرتان دیر جنبیدهایم و زمان از دست دادهایم؟
نمیشود گفت که دیر جنبیدهایم. حتی اگر الان هم خوب برنامهریزی کنیم، باز هم زمان خوبی در اختیار داریم. این نکته را باید ذکر کنم که در دنیای گذشته، جوانان دنیا را برای جوانان میساختند ولی در دنیای امروز، دنیا را باید برای پیران ساخت. باید برنامهریزی ما معطوف به این باشد که جامعه را طوری بسازیم که همین جماعتی که دارند پیر میشوند در جامعه اثرگذار، مولد و فعال باشند. فراموش نکنید که دنیا دارد غیرفیزیکال میشود و کارهای بدنی و سخت در حال سپرده شدن به ماشینآلات است. پس ما نیاز به نیروی ذهن و مغز و تجربه داریم که در پیران موجود است. الان کشور ژاپن بالای 60هزار نفر سالمند بیش از 100 سال دارد. این رقم در ایران 6هزار نفر است. در ژاپن این افراد در نقش مشاوران و هدایتکنندگان جامعه ظاهر شدهاند که این کشور به این سطح از پیشرفت میرسد.
سؤال پایانی اینکه برای ازدواج سالمندان طرحی دارید؟
به نکته جالبی اشاره کردید. بهترین مراقبت از سالمندان توسط همسران اتفاق میافتد و همه جای دنیا در تلاشند تا این مراقبتهای روزگار پیری، در منزل و بیشتر توسط همسر اتفاق بیفتد. ازدواج سالمندان بهترین حالت برای اشاعه مراقبتهای در منزل است. اگر بتوانیم این امر را ترویج بدهیم، به موفقیتهای زیادی در این حوزه خواهیم رسید. در شهرستانها کارهای جالبی در این زمینه انجام شده؛ مثلا در یک مرکز نگهداری سالمندان در قم، نزدیک بیست و اندی از سالمندان ازدواج کرده بودند. اما بهطور کلی باید فرهنگسازی کنیم و این امر را جابیندازیم.
ارقام کهنسال
طبق سرشماری 1395 میانه سنی در کشور برابر30 سال و میانگین سنی افراد جامعه برابر 1/31سال بوده. با این توضیح که میانه سنی، سنی است که میتوان از آن نقطه، جمعیت را به 2 گروه یکاندازه تقسیم کرد؛ یعنی نیمی از جمعیت کشور جوانتر از آن باشند و نیمی مسنتر از آن. با توجه به اینکه 3/9درصد جمعیت کشور سالمند هستند، طبق سرشماری سال 1395، ما 7 میلیون و ۴۱۴ هزار و ۹۱ نفر جمعیت 60 ساله و بیشتر داشتهایم. البته طبیعی است که در این یکسالونیمی که از این نظرسنجی گذشته، این میزان افزایش یافته و هماکنون باید از 8میلیون نفر هم گذشته باشد. از این تعداد، 4/72 درصد در مناطق شهری و 6/27 درصد در مناطق روستایی سکونت داشته و دارند.
در دنیای گذشته، جوانان دنیا را برای جوانان میساختند ولی در دنیای امروز، دنیا را باید برای پیران ساخت. باید برنامهریزی ما معطوف به این باشد که جامعه را طوری بسازیم که همین جماعتی که دارند پیر میشوند در جامعه اثرگذار، مولد و فعال باشند