• شنبه 29 آذر 1404
  • السَّبْت 29 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Dec 20
یکشنبه 8 مهر 1397
کد مطلب : 32264
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/JKwl
+
-

گفت‌وگو با «محمود معتقدی» شاعر و منتقد در روز بزرگداشت مولانا

جای خالی اشعار مولوی روی دیوارهای شهر

جای خالی اشعار مولوی روی دیوارهای شهر

آریا فرشاد| خبرنگار:

شاعر مجموعه شعرهای «عشق همچنان می‌تازد» و «به رؤیای ما شلیک می‌شود» و انبوهی از دفترهای شعر دیگر است. از سال‌ها پیش هرجا که سخن از نقد و پژوهش ادبی به میان آمده، نام او در لابه‌لای صفحه‌های مجله‌های ادبی و هنری همواره به چشم خورده است. در روز بزرگداشت «مولانا» به دفتر او در چهارراه سهروردی رفتیم تا از او درباره ارتباط محتوای اشعار «مولوی» با زندگی اجتماعی مردم در کلانشهر تهران بپرسیم. او ساکن منطقه 7 است و این محله را از دیگر نقاط شهر تهران که خالی از ابیات و محتوای شعرهای مولاناست، مستثنا نمی‌داند. گفت‌وگوی ما را با «محمود معتقدی» بخوانید. 


دفتر کار شما در چهارراه سهروردی واقع شده است. این بخش از شهر را از نظر دیوار نوشته‌های شهری با مضمون آثار مولانا چگونه می‌بینید؟ 

این بخش از شهر هم مستثنا از دیگر نقاط آن نیست. این موضوع را باید در سیاست‌های ارگان‌های شهری، مانند شهرداری تهران بررسی کرد و به پاسخ این پرسش رسید که چرا مدیران شهری از آموزه‌های گذشته استفاده نمی‌کنند یا کمتر استفاده می‌کنند. دیوارهای شهر می‌تواند با نقاشی‌ها و خوشنویسی‌های زیبا، پیام‌‌های پند‌آموز و معرفت‌شناسی به مردم بدهد. فضایی که به نظر من، مولانا در آن ایستاده و از آن زاویه به جهان می‌نگرد، فضایی است که غربی‌ها بهتر از ما درک کرده‌اند. در غرب، برخوردهای تازه‌تری نسبت به اشعار مولانا می‌بینیم و فضایی را نشان می‌دهد که بخشی از هستی انسان را با خودش به همراه دارد. پیام مولانا ضمن اینکه تمثیل و تغزل است، بیشتر می‌خواهد راه را به مخاطبانش نشان بدهد. البته با توجه به اینکه هیچ‌گاه پاسخ قطعی نمی‌دهد. 

 به‌عنوان منتقد، کدامیک از آثار «مولوی» برای دیوار نوشته‌های شهر تهران مناسب‌تر است؟ 

هریک پیام خاص خودشان را دارند. داستان‌هایی که در مثنوی است از احادیث مختلف و قداست خاصی لبریز است. پیامش این است که انسان همواره باید بیاموزد و خودآگاه باشد. تغزل‌های مولانا به ما می‌آموزد که انسان باید به نوعی آرامش نسبی برسد تا دانش و فضای هستی‌شناسی را تا حد ممکن تجربه کند. این موضوع بستگی به کارگزارانی دارد که در این راستا فعالند و لاجرم باید پیام مولانا را هم از نظر تصویری و هم خوشنویسی روی دیوار شهر به نمایش بگذارند و یادآور شوند که ما در گذشته متونی از این دست داشته‌ایم. اشعار مولانا فضاهای ذهنی ما را به ما یادآور می‌شود. فضایی که انسان شهری امروز با همه مشکلاتش در زمینه تکنولوژی و آلودگی و محیط‌زیست دارد و باید به آنها دست پیدا کند. شهروند امروز تهران با مطالعه آثار «مولانا» می‌آموزد که چقدر می‌تواند از این فضاها استفاده کند تا نوعی بازگشت به هستی خود و عقاید ذهنی خودش داشته باشد و عصاره زندگی را بنوشد. 

مثنوی و غزلیات شمس سرشار از معرفت است. چگونه می‌توان از این معرفت در زمینه زندگی شهری بهره‌ برد؟ 

جایگاه مولانا میان شاعران و ادبیات گذشتگان، بسیار درخشان است. به‌ویژه 2 کتاب «مثنوی معنوی» و «مجموعه غزلیات شمس». به گمانم هرکدام جایگاه و پیام خاص خودشان را دارند. مثنوی کتابی است که بر اساس تمثیل نوشته شده و قصه‌پردازی‌هایی که در آن است، به نوعی با معرفت‌شناسی همراه بوده. این مثنوی با 18 بیت نخستش نشان می‌دهد که انسان برای بازگشت به خویشتن خویش، همواره باید تلاش کند و از این تمثیل‌ها بیاموزد و در زمینه تجربه‌های امیدوارکننده بهره ‌ببرند. «غزلیات مولانا» وجه دیگری دارد که به نوعی پسامدرن است و برای انسان پاسخ قطعی پیدا نمی‌کند. غیراز اینکه در فضای هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی تا کنه ماجرا آن را دنبال کند و در خودش بیابد و تجربه کند، باید به پالایش درون برسد. مولانا در تغزل‌هایش با وجود آنکه به برخی مسائل پاسخ نمی‌گوید، اما در نهایت همه یافته‌هایی که انسان در گذرگاه زندگی با آن برخورد می‌کند، به نمایش می‌گذارد که از نظر من زیبا و درخشان و ماندگار است. 

 چگونه می‌توان از محتوای اشعار مولانا برای زندگی بهتر مردم در کنار یکدیگر در کلانشهری مانند تهران، بیشتر بهره ‌برد؟ 

زندگی شهروندی ساختارها و زیرساخت‌های خاص خودش را دارد و براساس مدرنیته و تمدن و تکنولوژی شکل گرفته و انسان امروز را درگیر کرده است. طبیعی است که در کنارش انسان برای آرامش و قداست اندیشه‌های خود، ناگزیر است که مطالعات جنبی داشته باشد. دیدگاه‌های مولانا به انسان این فرصت را می‌دهد که در فضای آشفته تهران که شهروندش از هر سو تحت فشار است، بتواند آرامش نسبی پیدا کند و از آموزه‌های مولانا در آثارش یاد بگیرد که در بارقه‌هایی از امید و نومیدی، چگونه با زندگی برخورد کند و چگونه توشه‌ای برای خودش داشته باشد و چگونه بتواند زندگی آشفته شهری را بهتر تحمل کند. 

 به تمثیل اشاره کردید. شعرهای مولانا معطوف به محتواست. با این محتوا چگونه مردم می‌توانند در کنار یکدیگر، همزیستی مسالمت‌آمیزی داشته باشند و برای مثال نزاع و درگیری و آسیب اجتماعی کمتری را ببینیم؟ 

مولوی در یک گستره وسیع، برای عملکرد اجتماعی نسخه‌پردازی نمی‌کند. این عملکرد اجتماعی اینجا و اکنون در جریان است. طبیعی است که هر که طالب شناخت و تجربه زندگی بهتری است باید به متونی مراجعه کند که بتواند به او آرامش دهد و به نوعی به معرفت‌شناسی برسد. طبیعی است کسانی که با آثار مولوی ارتباط دارند و این فضاها را تجربه می‌کنند، برای آرامش روحشان به آثار او می‌توانند توجه بیشتری کنند و از تمثیل و تغزل‌هایش بیاموزند. با این شیوه شهروند امروز تهران، می‌تواند تا حدی به آرامش نسبی برسد. 

 کدامیک از قصص مثنوی در این مورد قابلیت‌های بهتری دارد؟ 

داستان‌های مثنوی فراوان است. داستان «طوطی و بازرگان» معروف و آموزنده است. شما در این داستان می‌بینید که انسان برای هستی خود چقدر باید تلاش کند تا به تجربه‌های تازه برسد و آن پیام را از متن بگیرد و برای روزها و آینده‌اش امیدهای تازه خلق کند. این قصه که تمثیل درخشانی است، می‌تواند هم ما را با گذشته ادبیات و هنر و عرفان آشنا کند و هم امروز که بزرگداشت مولاناست، فضایی فراهم کند که ما را به تجربه‌های جدیدتر برساند. 

این خبر را به اشتراک بگذارید