رنجهای بیرونِ درون شاعر
هیوا مسیح | شاعر و پژوهشگر ادبی:
شادروان شهریار تعبیری دارند با این مضمون که پیامهای الهی به پیامبران وحی و به شاعران الهام شده است. با چنین تعبیری قطعا شاعر در مرحله و مرتبهای است که در جهان درونیاش سیر میکند و با الهامات درونیاش سر و کار دارد.
معمولا در همه جای جهان اتفاقات پیرامونی، بهویژه وقایعی مانند جنگ و بحرانهای اقتصادی بر فعالیتهای فرهنگی و هنری سایه میاندازند. اگر شاعران را نیز جزو فعالان فرهنگی یک جامعه بدانیم، فعالیتهایی که رنگ و بوی بیرونیتری دارد – مانند شرکت در جشنوارهها و چاپ مجموعه – ممکن است تحت فشارهای اقتصادی با رکود مواجه شود اما این فشارها و کاستیها مانند بسیاری از اتفاقات پیرامونی راه به درون شاعر ندارند. گرچه تاثیر آنها را به شکل کدها و نشانهها در شعر امروز یا فرداهای دور و نزدیک شاعر میتوان دید. منتها این تاثیرات شکل و رنگ مستقیم ندارند و با تاثیرگذاری شرایط بر پدیدههای دیگر متفاوت است. معمولا چنین رویدادهایی در جریان ذهنی شاعر حل میشود و با عبور از فیلتر احساس او رگههایی از واقعیت را در آثارش به نمایش میگذارد.
حافظ که بنا به روایاتی در جوانی خمیرگیر نانوایی بود، در عین حال مشغول تحصیل بی آنکه اشاره مستقیم به این اوضاع داشته باشد، رنج این دوران را در شعرهایش منعکس کرده است. شاید بسیاری با خواندن این بیت از این شاعر بزرگ شگفتزده شده باشند آن جا که میگوید:
از حشمت اهل فضل به کیوان رسیدهاند
جز آه اهل فضل به کیوان نمیرسد
شگفتی از آن بابت که حافظ معمولا مال و جاه را به هیچ میگیرد و دل در گرو جلال و جبروت از نوع آسمانیاش دارد. به هر روی گرچه فشارهای اقتصادی و بحرانهای اجتماعی، فرهنگ را با تعریفی از آن که در پیکره نظام اجتماعی قرار میگیرد و فعالیتهای مربوط به آن را تحت تاثیر قرار میدهد اما چون در بیرونِ درون شاعر است تاثیری بر او ندارد. با این حال درد و رنجی که از رهگذر آن دل مردم را میآزارد میتواند بر دل شاعر نیز گران آید و در شعرش ظهور و بروز یابد.